به گزارش هفت هنر، تماشای فیلم جدید مسعود دهنمکی, رسوایی2 بهانه مناسبی است تا به نقد ساخته جدید این کارگردان حاشیهساز بپردازیم که در طول مسیر کاری خود روند مشخصی داشته و همواره سعی کرده تا تفکرات خود را در قالب سینما به مخاطبان عرضه کند.
قصد این نیست که تنها به مباحث فنی یا فقط محتوایی یا شخصیتی خود دهنمکی پرداخته شود بلکه به تمامی این موارد که در کنار یکدیگر تشکیلدهنده این فیلم هستند خواهیم پرداخت تا به صورتی همهجانبه به این سوالات پاسخ داده شود که کیفیت فنی این فیلم در چه سطحی است؟ فیلم به دنبال ارائه چه دیدگاه و مبحثی است؟ و در آخر آیا کارگردان در ارائه کار به مخاطب موفق بوده است یا خیر؟!
ترجیحا صحبت را با مباحث فنی آغاز میکنیم, اشکال از ابتدای فیلم به چشم میآید!! تیتراژی کاملا تلویزیونی برای یک اثر سینمایی و بدون کمترین خلاقیت نسبت به آثار قبلی,گویا دهنمکی همچنان به اخراجیها1 برای فروش این اثر دلبسته است که حتی تم موسیقی و تیتراژ را از این اثر وام گرفته است.
شاید بعضی این کار را از هوش رسانهای دهنمکی بدانند اما بیشتر به کمبود ایده و عدم توانایی او در ارائه کاری به تنهایی جذاب به مخاطب سرچشمه میگیرد, دیگر نکتهای که توجه را به خود جلب میکند استفاده از عناصر تکراری همچون شبه چاپلین, حاجی فیروز و یک رپر آنهم بر روی سکوی اعدام میباشد!!! نه ایران که در هر ناکجاآبادی نیز شبیه این اتفاق رخ نمیدهد!
عناصری که تقریبا در اکثر کارهای او وجود دارند و این تکرار و عدم وجود ایده جدید تماشاگر را با تصاویری تکراری و خسته کننده روبه رو میکند, همچنین اتفاق دیگر در تصویربرداری کاملا ابتدایی این فیلم رخ داده که همچنان برای القای هیجان به مخاطب از جابهجاییهای ناگهانی و حرکات عجیب استفاده میشود که کمترین تاثیری از خود ندارند هیچ, حتی باعث سردرد نیز میشوند, متعاقب این ایراد در تدوین نیز ما شاهد عدم اصلاح موارد یاد شده هستیم و حتی صحنههای تکراری بدون هیچ توجیهی به نمایش درمیآیند که گویی دست تدوینگر برای چیدمان مناسب و رساندن فیلم به زمان مناسب بسیار خالی بوده است.
نقطه مثبت بارز این فیلم تنها جلوههای ویژه گرافیکی آن میباشد که بسیار جذاب بود اما در بعضی صحنهها شدت حرکت دوربین چنان زیاد بود که باعث سردرد و سرگیجه در تماشاگر میشد!! طراحی صحنه و لباس و گریم حقیقتا با سطح اول سینمای ایران فاصله بسیاری دارد و حتی میتوان این فیلم را از سایر کارهای خود دهنمکی پایینتر دانست و افت محسوسی را مشاهده نمود تا جایی که هیچ کدام از شخصیتهای اصلی که با بازیهای تکراری و ضعیف بازیگران همراه گشتهاند حتی با وجود مابه ازاهای بیرونی متعدد با فضا و پوشش خود باورپذیر نگشتهاند و تنها دیالوگ و صحبت و کنشهایی که در فیلمنامه وجود دارد باعث شناساندن این افراد میشود که خود همین فیلمنامه و دیالوگهای موجود درآن خط ربط نقد محتوایی و خود شخصیت مسعود ده نمکی نیز میباشد.
مسعود دهنمکی را فردی مذهبی با دغدغه فرهنگی در راستای سیاستهای انقلاب اسلامی میشناسیم و همین شناخت موجب میشود که از او بپرسیم چرا شما؟! آیا در فیلم شما نیز باید شاهد شوخیهای جنسی و اشارات غیراخلاقی باشیم؟! رساندن مضمون به هر طریقی؟! هدف وسیله را توجیه نمیکند و برای انتقال مضمون ریاکاری نیازی نیست که چنین شوخیهای سخیفی در فیلم گنجانده میشد.
در کدام مخیلهای میگنجد که عارفی ربانی چنان کلماتی را در کاغذی برای فردی بنویسد و توصیه کند که آنها را فریاد بزند؟! سینما بهترین ابزار برای نمایش پلشتیها و ضعفهای اخلاقی و رفتاریست و برای نمایش معضلات سیاسی و اجتماعی و بروز تفکرات خود بهترین شیوه را در پیش گرفتهاید اما از شما درخواست میکنم که رسوایی2 را با اخراجیها1 مقایسه نمایید و خود بگویید که کدامیک در ذهن مردم ماندگارتر گشتند و اثرگذارتر؟!
برای نشان دادن مشکلات رفتاری جامعه از روش مسخره کرن مردم و بد نشان دادن تمام جامعه از مسئول تا مردم کوچه و خیابان نمیتوان استفاده کرد زیرا تعمیم یک صفت به همه مردم نه اخلاقی است و نه علمی. مگر میشود که عالمی صاحب نفس برای جماعتی صحبت کند و یک نفر نیز متنبه نشود و فقط فردی سوءاستفادهگر برای رسیدن به امیال خود تنها از خود واکنش نشان دهد؟!
همین نکات باعث میشود که کسی به پیام انتهای فیلم توجه نکند و زحمات شما هدر برود! اگر در کارهای بعدی خود نیز به همین سبک و سیاق عمل نمایید میتوان این مساله را به راحتی گفت که در ارائه افکار و اهداف خود به تکرار دچار شدهاید و قطعا از مخاطبان شما کاسته خواهد شد.