نگاهی به فیلم «منو»/ انتقام از پولدارها با غذا

برخی فیلم‌ها در دنیای هنر از ایده‌ای جذاب و قابل قبول برای بیان داستان‌شان بهره می‌برند ولی در ادامه از بیان آنچه که می‌خواهند بگویند باز می‌مانند و ایده‌شان الکن و ناقص می‌ماند. «منو» نیز دقیقاً چنین سرنوشتی دارد و هرچند در نگاه اول بسیار جذاب به نظر می‌رسد ولی در ادامه از رمق می‌افتد.
فیلم برای شروع، قلاب‌های خوبی برای درگیر کردن مخاطبش دارد. مسافرانی پولدار که به جزیره‌ای دورافتاده می‌روند تا غذاهای گرانقیمت و منحصر به فرد سرآشپزی معروف را امتحان کنند. به جز دختری از طبقات پایین، تمام مسافران را اعضای طبقه مرفه و ثروتمند جامعه تشکیل می‌دهند. آنها حاضر شده‌اند در ازای پرداخت مبلغی گزاف، غذاهای گرانقیمتی را بخورند و پس از آن به کارشان فخر بفروشند.
رستوران را سرآشپزی معروف و مرموز با آشپزها و خدمه‌هایش می‌گرداند. همه چیز این رستوران عجیب به نظر می‌رسد و شرایط نشان می‌دهد برای مشتریان رستوران، اتفاقات خوبی رقم نخواهد خورد. دقیقاً همین قابل پیش‌بینی بودن «منو» از میانه‌‌های فیلم به بعد به پاشنه آشیل آن تبدیل می‌شود و فیلم را از تک و تا می‌اندازد.
البته کارگردان بنا داشته در لوای داستان، حرف‌های مهمی درباره هنر آشپزی و اجتماع بزند اما این حرف‌ها به درستی درون فیلم ننشسته است. سرآشپز رستوران، هنر آشپزی را از کار در رستوران‌های سطح پایین شهر شروع کرده است و کارش اهمیت ویژه‌ای برایش دارد.
او معتقد است آشپزی، هنری گرانبهاست که توسط پولدارها نابود شده و دیگر هیچ کس ارج و قربی برای این حرفه قائل نیست. سرآشپز، قشر مرفه جامعه را مسبب این نابودی می‌داند و می‌گوید آنها به غذا به عنوان کالایی برای تفریح و پز دادن نگاه می‌کنند و درک ناقصی از هنر آشپزی دارند.
سرآشپز با کینه عجیبی به استقبال مشتریان پولدارش می‌رود و می‌خواهد با غذاها و پذیرایی‌اش انتقام سختی از آنها بگیرد. او تنها به دختری از طبقه پایین که هنوز ارزش یک همبرگر را می‌داند، فرصتی برای فرار از رستوران می‌دهد و بقیه مشتریان و رستوران را به همراه خودش نابود می‌کند.
اگر مارک مایلود به عنوان کارگردان فیلم می‌توانست حرف‌ها و نکاتش را با داستان به درستی درآمیزد، آن وقت «منو» به اثری قابل توجه و ماندگار تبدیل می‌شد. ترکیب غذا و سینما، یکی از آن موارد جذاب برای بسیاری از تماشاگران است که اگر به درستی اتفاق بیفتد می‌تواند جذابیت آن فیلم را دوچندان کند. اتفاقی که در «منو» شاهدش نبودیم تا فیلم را اثری شکست خورده در ژانر خود بدانیم.