این بازنمایی واقعیتها در ایران بسیار پررنگتر از دیگر کشورها دیده میشود. چون فیلمها و سریالهای ایرانی بسیار منطبق با واقعیت ساخته میشوند و کارگردانان از اتفاقات جامعه برای ساختن فیلمشان بهره میگیرند. درست به خاطر همین مسئله سینمای اجتماعی در ایران، همواره مورد توجه بوده و کارگردانان را به سمت ساخت فیلمهایی با سوژهها و مضامین اجتماعی سوق داده است.
در چند سال اخیر، نگاه فیلمسازان به نقش زنان در جامعه و خانواده تغییر کرده است. در این سالها هر چقدر زنان در جامعه فعالتر و نقشپذیرتر شدهاند به همان میزان نیز، کارگردانان در فیلمها و سریالهایشان نقشهای اساسیتری به آنها دادهاند. بهترین مثال در این مورد به نقش زنان در سریالهای تلویزیونی برمیگردد. در چند سال گذشته و در سریالهای تلویزیونی، زنان معمولا نقشهایی ضعیف، منفعل و کماثر داشتند و شخصیتهایشان خنثی و بدون کنش و واکنش خاصی بود. این مردها بودند که تصمیمهای نهایی را میگرفتند و زنان چارهای جز تبعیت نداشتند.
با گذشت زمان، سریالهای نمایش خانگی در چند سال اخیر به خوبی توانستهاند تغییر رویکرد فیلمسازان و تغییر نقشهای زنان را نشان دهند. اگر تا دو دههی پیش زنان در سریالهای تلویزیونی شخصیتهایی ضعیف و منفعل داشتند، حالا در سریالهای شبکهی نمایش خانگی زنان نقشهایی قوی، محکم و قدرتمند دارند. زنان در این سریالها از سایهی مردان خارج شدهاند و برای خودشان هویت و شخصیت مستقل و محکمی پیدا کردهاند.
نکتهی قابل تامل دربارهی این شخصیتپردازیها این است که کارگردانان شخصیتهای زن سریالهایشان را اغراقشده و غیرقابل باور طراحی نکردهاند و برعکس مخاطب به خوبی این شخصیتها را باور میکند و با آنها ارتباط میگیرد. در بعضی از فیلمهای سینمایی قهرمانان زن بسیار اغراقشده و دور از ذهن تصویر میشوند و خیلی جاذبهی خاصی برای مخاطب ایجاد نمیکنند ولی در سریالهای شبکهی نمایش خانگی، این طراحی شخصیت درست و به قاعده شکل میگیرد.
دیگر کارگردانان میدانند زنان بخش مهمی از جامعه هستند که اتفاقات مهمی را رقم میزنند و دیگر مثل گذشته ضعیف نیستند. حالا این تغییر نگاه را به خوبی میتوان در سریالهای شبکهی نمایش خانگی مشاهده کرد. در ادامه به شخصیتهای زنان قوی و قدرتمند سریالهای شبکهی نمایش خانگی میپردازیم و شخصیت این زنان را بررسی میکنیم.
۱. شهرزاد
- سریال: شهرزاد
- بازیگر: ترانه علیدوستی
سریال شهرزاد جزو اولین سریالهای شبکهی نمایش خانگی بود که اتفاقاتش حول محور یک زن قدرتمند میچرخید. اگرچه داستان شهرزاد مربوط به زمان حال نبود و اتفاقاتش به گذشتهای نه چندان دور مربوط میشد، با این حال شخصیت اصلیاش به نام شهرزاد، یک تنه مقابل تمام مردان ایستاد و تا جایی که توانست برای احقاق حقوقش جنگید.
شهرزاد در سریال حسن فتحی، زنی مستقل، تحصیلکرده و آگاه است که تسلیم تقدیر و سرنوشت نمیشود. شهرزاد در این سریال سرسختانه به دنبال ساختن دنیایش به دست خودش است و نمیخواهد شخص دیگری برای زندگیاش تصمیم بگیرد. شخصیت شهرزاد از یک جامعهی سنتی و مردسالار آمده ولی خودش مرعوب این جامعه نیست و یک تنه به مبارزه با این جامعه میرود.
شخصیت شهرزاد با اینکه از مولفههای زنانه مثل احساسی بودن و عاشق بودن دور نیست، با این حال سعی کرده خود را از حوادث و اتفاقات جامعه دور نبیند و برای رسیدن به عشق زندگیاش بجنگد. شهرزاد خودش را از حوادث سیاسی دور نمیبیند و ترسی از حضور در اتفاقات اجتماعی و سیاسی ندارد. شهرزاد در این سریال دشمنهای گردنکلفت و چغری سر راهش دارد که به دنبال ساکت کردنش هستند ولی او به راحتی تسلیم نمیشود و نمیخواهد اجازهی عرضاندام به آنها بدهد.
هرچند شهرزاد در مواقعی از سریال در نهایت پس از سرسختی بسیار، تسلیم تصمیمهای مردان صاحب قدرت میشود ولی باز تا آخرین لحظه دست از تلاش و رسیدن به هدفش برنمیدارد. شهرزاد به خاطر تصمیم مردان چارهای جز تسلیم ندارد اما همین تسلیم شدن را پس از مقاومت و سرسختیهای زیاد میپذیرد.
۲. سمیرا
- سریال: زخم کاری
- بازیگر: رعنا آزادیور
شخصیت سمیرا در زخم کاری یکی از شخصیتهای چندبعدی و قدرتمند سریالهای شبکهی نمایش خانگی است. اگر بخواهیم از شخصیتهای قوی صحبت کنیم برای سمیرا باید صفت بیرحم و سنگدل را هم اضافه کرد. شخصیت سمیرا در زخم کاری یکی از خاصترین شخصیتهایی است که کارگردانان در سریالهایشان تصویر کردهاند. نقشهها و تصمیمهای سمیرا موتور محرکهی زخم کاری بود و او در پشت پردهی تمام اتفاقات حضوری پررنگ داشت.
رعنا آزادیور با نقشآفرینی خوب خودش توانست به جنبههای مثبت و منفی شخصیت سمیرا عینیت ببخشد. سمیرا در زخم کاری شخصیتی منفی و بدجنس دارد اما باز نمیشود از مهر مادری و عشق به خانوادهاش نیز چشمپوشی کرد. سمیرا مثل شهرزاد شخصیتی مثبت و سازنده ندارد ولی بسیار محکمتر و مستقلتر از شهرزاد عمل میکند.
سمیرا منتظر نمیماند تا دیگران برایش تصمیم بگیرند و این خودش است که در مرکز تصمیمها قرار دارد. همین اراده آهنین شخصیت سمیرا را از دیگر زنان متمایز میکند. او آدم باختن نیست و میخواهد خودش مسیر زندگیاش را بسازد. با وجود تمام نقشههای زشت و پلید سمیرا، همین محکم بودن تصویر او را در ذهن مخاطب دلپذیر میکند.
سمیرا در طول سریال با نقشههایش در مسیر افتاد که چارهای جز رفتن به دل سیاهی نداشت و دست آخر نیز در همین سیاهی و تاریکی غرق شد. ولع و طمع سمیرا برای رسیدن به پول و ثروت تمامی نداشت و او برای رسیدن به این هدف دست به هر کاری میزد. هرچند این اهداف در آخر کار او را به جنون و دیوانگی کشاند.
۳. خاتون
- بازیگر: نگار جواهریان
- سریال: خاتون
همینکه نام سریال از روی نام شخصیت اصلی سریال برداشته شده، نشان میدهد داستان سریال بر حول محور شخصیت اصلیاش میچرخد. سریال خاتون در سالهای اشغال ایران توسط متفقین روایت میشود و خاتون قهرمانی است که باید با خائنان داخلی و دشمنان خارجی بجنگد.
شاید تا حدودی شخصیت خاتون به شهرزاد نزدیک باشد و به لحاظ ویژگیهای مثبت شخصیتی، بیننده را به یاد شخصیت شهرزاد بیندازد ولی دامنهی فاعلیت و کنشهای خاتون بیشتر از شهرزاد است. خاتون در این سریال یک تنه به جنگ با قوای داخلی و خارجی میرود و به هر طریقی که شده میخواهد خودش را از چنگ آنها نجات دهد.
در اوایل سریال چنین شخصیت محکم و باارادهای را از خاتون شاهد نیستیم و هر چه از داستان میگذرد و نفوذ و اشغال بیگانگان بیشتر میشود، خاتون هم عملگراتر میشود و خود را در وسط مهلکه میاندازد. خاتون پس از زخمهایی که در زندگیاش میخورد، پوست اندازد و در میدان مبارزه به جنگ با دشمنانش میرود.
خاتون برای به فعلیت رسیدن فرزند و دوستانش را از دست میدهد و رفتارهای دوگانه و ضد و نقیض شوهرش را میبیند. هضم تمام این اتفاقات برای شخصیت جنگجویی مثل خاتون سخت و ناگوار است. او نمیتواند بیکار بنشیند و دست روی دست بگذارد و ببیند چگونه دوستانش در راه وطن جانشان را از دست میدهند و او نمیتواند کاری انجام دهد. خاتون وارد معرکه میشود و خود را در مسیری بدون بازگشت میبیند. او از زندگی گذشتهاش دست میکشد و خودش را آمادهی هر اتفاقی میکند. خاتون جای انفعال و انزوا به وسط میدان میآید و تصمیم میگیرد خودش قهرمان زندگیاش باشد نه هیچ کس دیگری.
۴. زیبا
- بازیگر: هدیه تهرانی
- سریال: همگناه
شخصیت زیبا در سریال همگناه تفاوتهای زیادی با شخصیتهایی مثل شهرزاد، خاتون و سمیرا دارد. شخصیت زیبا از جنس دیگری است و او به دنبال قهرمانی و خلق حماسههای بزرگ و کارهای شگرف نیست؛ او تنها میخواهد با چنگ و دندان دنیای خودش را بسازد و از آن حراست کند.
زیبا در همگناه زنی خودساخته و سختیکشیده است که برای سرپا نگه داشتن زندگیاش به کارهای سخت و مردانه روی میآورد. زیبا همانند دیگر شخصیتهای گفته شده، کنشهای قهرمانانه ندارد یا برای به دست آوردن پول نقشههای شیطانی نمیکشد، بلکه او تنها به دنبال حفظ کردن حریم زندگی خودش با رانندگی وانت است.
با وجود سختیهای زندگی زیبا، او برخلاف عرفهای جامعه حرکت میکند و میخواهد زندگیاش با دستهای خودش ساخته شود نه آدمهای دیگر. شخصیت زیبا سختی کشیده و آسیب دیده است ولی ضعیف و منفعل نیست و همین ویژگیهای شخصیتی برای جوانی مثل آرمان جذاب است تا بخواهد رابطهای عاشقانه را با زیبا شروع کند.
بازی باورپذیر هدیه تهرانی نیز کمک بسیار زیادی کرده تا مخاطبان به شخصیت زیبا نزدیک شوند و دغدغههای او را درک کنند. زیبا شخصیتی قابل احترام و مستقل دارد و با وجود نامهربانیهایی که زندگی پیش رویش قرار داده، تسلیم نشده و زندگیاش را با اتکا به خودش پیش میبرد.
۵. زهره
- بازیگر: آزاده صمدی
- سریال: میخواهم زنده بمانم
شخصیت زهره در سریال میخواهم زنده بمانم از آن شخصیتهای قوی، مقتدر و مستقلی است که یک تنه میتواند برای زندگی خودش و دیگران تصمیم بگیرد و خودش بدون نیاز به کسی ترتیب همه کارها را بدهد. زهره برای رسیدن به اهدافش منتظر و چشمانتظار کسی نمیماند و کارها را بر اساس تصمیمهای خودش پیش میبرد.
او انقدر جسارت دارد که خودش به مرد مورد علاقهاش پیشنهاد ازدواج بدهد و از گفتن عشق و علاقهاش ابایی نداشته باشد. زهره با شخصیت قویاش حتی قادر به تاثیرگذاری روی دیگران است. او زنی باسواد و بامطالعه است و میخواهد همسر آیندهاش نیز این ویژگیها را داشته باشد، پس خیلی ظریف و زنانه او را به سمت کتاب و مطالعه سوق میدهد.
شخصیت سلطهگر زهره کاملا روی اطرافیانش تاثیر دارد و زهره با قدرت و جذبه ذاتیاش قادر به انجام هر کاری است. البته همین جاذبه و قدرت در نهایت منجر به این میشود تا امیر شایگان با بازی حامد بهداد چارهای جز حذف فیزیکی او نداشته باشد. شایگان از قدرت و نفوذ زهره میترسید و در برابر او تسلیم محض بود.
در رابطه زهره و امیر شایگان، زهره دست برتر را داشت و امیر چارهای جز تسلیم و اطاعت نداشت. زهره بود که اول عاشق شد، بعد پیشنهاد ازدواج داد و رابطهشان را وسعت بخشید و این امیر بود که که نتوانست به شخصیتی مثل زهره دل ببندد و او را فقط برای رسیدن به منافع شخصیاش میخواست. امیر در برابر زهره ضعیف و زبون بود و در نهایت این ضعف و حقارت، رابطهشان را به نابودی کشاند.
۶. فرانک
- بازیگر: سحر دولتشاهی
- سریال: قورباغه
شخصیت فرانک در سریال قورباغه از میانههای داستان سر و کلهاش پیدا شد و هرچه گذشت تاثیرگذاریاش بیشتر شد. شخصیت او هم در اوایل سریال هم چندان محکم و قوی نبود ولی هرچه گذشت او را تاثیرگذار و بااراده دیدیم. فرانک شخصیتی زخمخورده داشت و وقتی فهمید عشقش به رامین یک طرفه است، خودش را جمع و جور کرد و تصمیم گرفت خودش وارد بازی شود.
شخصیت فرانک را در قورباغه زمانی دیدیم که زندگیای نابسامان داشت و از رابطهای سمی و خراب بیرون آمده بود. فرانک از همان قسمتها در حال جمع کردن تکههای خودش بود و وقتی متوجه مادهی هیپنوتیزمکننده شد، تصمیم گرفت هر طوری شده سهمی از این ماده داشته باشد.
هرچند هنوز عشق به رامین در وجود فرانک زبانه میکشد، ولی او میخواهد با آن مادهی هینوتیزمکننده به زندگیاش سروسامانی بدهد. او در قسمتهای پایانی نقش مهمی در چیدن برنامهها دارد و کمک زیادی به رامین میکند. رامین در قورباغه بدون کمکهای فرانک راه به جایی نمیبرد و این فرانک بود که نقش حامی و یاریدهنده را برای رامین بازی میکرد.
فرانک از میانههای سریال به بعد، به یکی از شخصیتهای تاثیرگذار تبدیل میشود و اگر کمکهای او به رامین نبود، آنها نمیتوانستند خودشان را به تایلند برسانند. فرانک از دختر احساساتی و شکستخوردهی اول سریال به زنی محکم و سرسخت تبدیل میشود که خودش را در دل خطر میاندازد و از بودن در سختترین موقعیتها نمیترسد.
۷. شیوا
- بازیگر: آناهیتا درگاهی
- سریال: میخواهم زنده بمانم
شخصیتهای زن عاشقپیشه و بامرام را کمتر در سریالهای ایرانی دیده بودیم و شخصیت شیوا در میخواهم زنده بمانم به خوبی توانست چنین شخصیت جذابی را به تصویر بکشد. جذابیتهای شخصیتی شیوا در این سریال بسیار به چشم آمد و برای مخاطبان نیز جذاب بود.
شیوا در زندگی شخصیاش درگیر مشکلاتی بود ولی میخواست هر طور شده خودش از پس مشکلاتش بربیاید. او از پذیرفتن عشق کاوه ابایی نداشت و در رابطهاش آدمی منفعل و تاثیرپذیر نبود و بلکه رابطهاش بر اساس حرفها و برنامههای او پیش میرفت. شیوا همانطور که عشق کاوه را در دلش داشت، در این رابطه بسیار بامعرفت رفتار میکرد و میخواست هر طوری شده همه چیز را سر و سامان بدهد.
شیوا در زندگی و رابطهاش نقش اصلی را ایفا میکرد و نقشههای او پیشبرندهی کارها بود. شخصیت شیوا هم جذابیتها و ظرافتهای زنانه را داشت و هم از جاذبههای مردانه بهره میبرد و دقیقا همین ترکیب عناصر مردانه و زنانه به شیوا بعد و عمق میبخشید. او جسور بود، از ریسک کردن نمیترسید و به دل خطر میزد. او همانطور که خودش میگفت مثل یک اسب مسابقه بود که فقط به پیشرویش نگاه میکرد و برای رسیدن به هدفهای زندگیاش هر کاری میکرد.
۸. منصوره
- بازیگر: هانیه توسلی
- سریال: زخم کاری
در سریال زخم کاری در ظاهر مردان همه کاره بودند اما در باطن این زنان بودند که نقشهها را میچیدند و زندگیها را ویران میکردند. منصوره نیز یکی از زنانی بود که شخصیتی قوی و قدرتمندتر از برادرش داشت و پس از اتفاقات بدی که برای خانوادهاش افتاد، توانست سرپا بایستد و نگذارد دشمنان خانوادگیاش به تمام نقشههایشان برسند.
منصوره در این سریال از شخصیتی آسیبخورده و زخمی به شخصیتی جنگجو و مبارز تبدیل شد و برای گرفتن انتقام از مالک و خانوادهاش از هر حربهای استفاده کرد. او پس از حقهها و نقشههای مالک، بر خاکستر خودش نشست و منتظر فرصتی برای انتقام و ضربه زدن ماند.
شاید اگر چند سال پیش بود کارگردان شخصیت منصوره را پس از آسیبهایی که خورده بود، به شخصیتی منفعل و منزوی تبدیل میکرد ولی حالا منصوره با وجود تمام زخمهایی که بر روح و روانش دارد، کنار نمینشیند و خودش وارد گود میشود و نقشهی بازی را تغییر میدهد.
قدرت نقش سمیرا در زخم کاری سبب شد تا شخصیت منصوره کمتر دیده شود. اما شخصیتپردازی خوب این شخصیت به همراه بازی خوب هانیه توسلی، شخصیت منصوره را به یکی از جذابیتهای سریال تبدیل کرد. شخصیتی که بخش مهمی از اتفاقات به دست او گرفته شد و او در سایه مشغول چیدن نقشههایش بود.