گزارشی از کتابخانه و موزه ملک که گنجینه‌ای گرانبها از هنر و تاریخ ایران است

در شلوغی خیابان امام خمینی و در جوار موزه ملی ایران باستان و وزارت امور خارجه، کتابخانه و موزه‌ای جای گرفته که در میان شلوغی‌های شهر کمتر به چشم می‌آید، اما کسانی که طالب بازدید از آن هستند، می‌دانند به محض ورود با چه گنجینه‌های گرانبهایی از هنر و تاریخ ایران روبه‌رو می‌شوند.

کتابخانه و موزه ملک در هیاهو و شلوغی شهر برای سفر به تاریخ و گشت و گذاری در میان آثار هنری مکانی دنج به حساب می‌آید؛ موزه‌ای بزرگ که تلاش کرده است در کنار حفظ آثار هنری گرانبها و اشیای باستانی، در بحث کتابخانه و حفظ نسخ خطی کمیاب حرفی برای گفتن داشته باشد و به بازدیدکنندگانش اطلاعاتی دست اول از دل تاریخ بدهد.

اما قبل از هر چیز، برای بازدیدکننده کنجکاو و مشتاق، نام موزه حساسیت‌برانگیز می‌شود، چرا باید نام موزه را ملک بگذارند؟ برای خیلی‌ها سؤال می‌شود «حسین آقا ملک» که تندیس یادبودی از او در طبقه همکف گذاشته شده چه کسی بوده و چه سرگذشتی داشته است.

بزرگ‌ترین واقف معاصر ایران

«حسین آقا ملک» را بزرگ‌ترین واقف معاصر ایران می‌دانند و محل موزه و کتابخانه و بسیاری از اشیای داخل آن همه زمانی به حسین آقا ملک تعلق داشته است. برای دانستن بیشتر و بهتر از حسین آقا باید کمی به عقب‌تر برگردیم و شرایط زندگی پدربزرگش را مرور کنیم.

پدربزرگ حسین آقا ملک در زمان قاجار مردی صاحب‌نفوذ و سرشناش بود. بد نیست بدانید زمانی که ناصرالدین شاه برای نشستن بر تخت سلطنت از تبریز راهی تهران شد، برای در امان ماندن جانش نیاز به قشونی برای همراهی داشت. شاه جوان که پول زیادی برای تأمین نفرات نداشت، از آقا مهدی (پدربزرگ حسین آقا ملک) ۱۰۰ هزار تومان قرض می‌گیرد تا بتواند به تهران بیاید؛ ۱۰۰ هزار تومانی که آن زمان پول کلانی به شمار می‌رفت و هر کسی توان پرداخت چنین رقمی را نداشت.

زمانی که ناصرالدین شاه سالم به تهران می‌رسد و رسماً شاه می‌شود، برای قدردانی از آقا مهدی، لقب ملک التجاری را به او می‌دهد. این عنوان کمی نبود که از طرف شاه به کسی داده می‌شد و پس از آقا مهدی این لقب به پسرش محمدکاظم (پدر حسین آقا ملک) رسید. محمدکاظم همچون پدر راه تجارت را ادامه داد، با سیاست نیز بیگانه نبود و دستی هم در سرودن شعر و ادبیات داشت. محمدکاظم ملک‌التجار از راه تجارت و از جانب املاک وسیعی که در خراسان خریده بود، ثروت انبوهی را برای فرزندانش به ارث گذاشت و این اساس ثروت حاج حسین ملک می‌شود.

حسین آقا ملک در چنین خانواده‌ای تربیت شد؛ خانواده‌ای در سطح مالی بالا که علایق فرهنگی هم دارند. فکر تأسیس یک کتابخانه در ۲۸ سالگی سراغ حسین آقا ملک می‌آید و به مرور رنگ واقعیت می‌گیرد. خودش در جایی فکر راه‌اندازی کتابخانه را چنین روایت می‌کند: «در سال۱۳۱۷ هجری قمری [۱۲۷۸ خورشیدی]که به اتفاق مرحوم پدرم حاج محمدکاظم ملک‌التجار برای دیدن املاک خراسان به مشهد رفتیم، در بازگشت در نیشابور نیرالدوله، حاکم این شهر از ما که عده همراهان‌مان به ۴۰۰نفر می‌رسید، استقبال باشکوه و پذیرایی ۱۵روزه کرد. من در نیشابور نسخه‌ای از دیوان ابن یمین را پیدا کردم و در این ۱۵روز از روی آن نسخه‌ای برای خود نوشتم. از آن پس این فکر در من قوت گرفت که یک کتابخانه بزرگ دایر کنم.».

اما تأسیس کتابخانه آن هم با امکانات آن روزگار به همین سادگی نبود. چیزی حدود شش سال زمان می‌برد تا حسین آقا به رؤیایش جامه عمل بپوشاند. او اقدام به خریدن کتابخانه افراد سرشناس و کتابخوان می‌کند و از این طریق کتابخانه‌اش را گسترش می‌دهد. در جایی نقل کرده که «هر کجا می‌شنیدم که کتاب خطی هست سراغش رفتم. در این راه شهرتی به هم زدم، به طوری که برای فروش کتاب قدیمی و خطی به من مراجعه می‌شد، هر کس هر چه کتاب داشت می‌خریدم.»

تأسیس کتابخانه در تهران

تا پیش از درگذشت پدر، این کتابخانه در مشهد بود ولی با فوت محمدکاظم، کتابخانه به بازار بین‌الحرمین تهران منتقل می‌شود، اما رفته رفته فکر تأسیس موزه هم به سر حسین‌آقا می‌زند. او که میراث‌دار ثروت بی‌کران پدر بازرگان و ملاکش شده بود، انگیزه‌اش برای تأسیس موزه را چنین شرح می‌دهد: «انگیزه من از تأسیس موزه سکه و فرش و قلمدان و نقاشی که هنوز در دست تکمیل است، این بود که بعضی از مراجعان کتابخانه من محققان خارجی هستند، آنها سؤال می‌کردند سکه‌های قدیم ایران یا خطوط تاریخی و قلمدان‌ها را که همگی نشانه تمدن کهن ماست، کجا می‌توانند تماشا کنند و من برای سهولت کار آنها و نیز استفاده ملت ایران دست به ایجاد این موزه زده‌ام.»

در نهایت کتابخانه و موزه ملک به این شکل کارش را شروع می‌کند. حاج حسین ملک ششم آبان ماه ۱۳۱۶ خانه پدری خود در بازار بین‌الحرمین تهران را به همراه تمام اثاثیه و کتاب‌های موجود در آن وقف آستان امام رضا (ع) می‌کند تا «شعبه‌ای از کتابخانه مقدسه رضویه باشد.»

او همچنین املاک و مستغلات زیادی را در تهران و خراسان وقف امور خیریه و عام‌المنفعه می‌کند و به این ترتیب در جایگاه بزرگ‌ترین واقف تاریخ معاصر ایران می‌نشیند.

حالا با این مقدمه و اطلاعات، بهتر می‌توان در کتابخانه و موزه ملک به گشت و گذار پرداخت و به تماشای گنجینه‌های تاریخی نشست. موزه ملک به عنوان نخستین موزه خصوصی کشور، از بخش‌های مختلفی تشکیل شده که همین تنوع باعث جذابیت آن می‌شود.

در بخشی از موزه سکه‌ها و اشیای تاریخی به جا مانده از دوران قدیم ایران را مشاهده می‌کنیم و در بخشی دیگر آثار لاکی به جا مانده از سال‌های دور را می‌بینیم. آثار لاکی شامل صفحات کاغذ می‌شود که روی هم چسبانده می‌شوند و با نقاشی‌های مختلف یا تذهیب تزئین می‌شدند. برای جلا دادن به آنها از روغن کمان استفاده می‌شد که از نقاشی و طرح‌ها هم محافظت می‌کرد. نخستین آثار جلد‌های لاکی از اواخر دوره تیموری در ایران دیده شد و در دوره قاجار به اوج شکوفایی خود رسید.

نمایشگاه عزتملک ملک

یکی دیگر از بخش‌های جذاب موزه به نمایشگاه دائمی آثار «عزتملک ملک» دختر بزرگ حسین آقا اختصاص دارد. در میان فرزندان حسین آقا، او علاقه بیشتری به کار فرهنگی و جمع‌آوری اشیای تاریخی نشان داد. عزتملک در جایی درباره این علاقه‌مندی‌اش چنین گفته بود: «اگر کسی تابلویی، قلمدانی، خطی، شیء هنری و سکه‌ای می‌آورد برای فروش، پدرم آن را می‌خرید. این کار به مرور زمینه ایجاد موزه شد. من نیز مانند پدرم، به کتاب و مطالعه و جمع‌آوری اشیای عتیقه در مقایسه با خواهرهایم بیشتر علاقه‌مند بودم و از بچگی کنار پدر پای این کتاب‌ها نشسته و به ایشان در این زمینه‌ها کمک کردم.»

همین عشق و علاقه سبب شد این بانوی وطن‌دوست، بسیاری از آثار و نسخه‌های خطی را از بیرون ایران در حراجی‌های مشهور دنیا می‌خرید و به کشور بازمی‌گرداند. او همواره اعتقاد داشت «نباید بگذاریم آثار تاریخی ایران از کشور خارج شود و به دست دیگران بیفتد.»

در این بخش آثار شگفت‌انگیزی دیده می‌شود که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند. در قسمت یک طومار قاجاری به اندازه دو‌متر در ۱۰سانتیمتر دیده می‌شود که تمام قرآن کریم در آن به خط غبار در قالب یک درخت سرو کتابت شده است. با چشم غیرمسلح نمی‌توان تمام کلمات کتابت شده را دید و برای خواندن آن باید ذره‌بین داشت یا لنز دوربین گوشی را در حالت زوم قرار داد.

تابلوی خیره‌کننده میدان مشق در ابعادی بزرگ حسابی به چشم می‌آید. تابلو میدان مشق، ناصرالدین‌شاه را به همراه مظفرالدین میرزا، ولیعهد و میرزا حسین‌خان سپهسالار، صدراعظم نشان می‌دهد که در میدان مشق (محوطه امروزین باغ ملی) از قشون سان می‌بینند. این نقاشی به محمدحسن افشار ملقب به نقاش‌باشی و لال‌باشی منسوب شده و او این تابلو را در اندازه‌ای بسیار بزرگ به درازای چهارمترو۵۰ و پهنای دومترو۲۰سانتیمتر نقاشی کرده است.

در این بخش قرآنی به خط محمدشفیع ارسنجانی دیده می‌شود که به سفارش دربار مظفرالدین شاه نوشته و به اتابک اعظم اهدا شده است. این قرآن یکی از آخرین قرآن‌های سلطنتی است که به سفارش دربار نوشته شده و در پایان آن یادداشتی به خط مظفرالدین شاه قاجار قابل رؤیت است.

این سالن، تابلو‌های باارزش قدیم و گرانبها کم ندارد. تابلو‌های نقاشی کمال‌المک از ناصرالدین شاه و وثوق‌الدوله حسابی به چشم می‌آید. همچنین تابلویی از امیرکبیر به چشم می‌آید که ناصرالدین شاه پس از قتل امیرکبیر آن را کشیده است.

موزه تمبر، علم و فرش در کنار کتابخانه بخش‌های جذاب دیگر موزه ملک هستند. حسین آقا ملک علاقه زیادی به تمبر و کلکسیونی از تمبر‌های مختلف داشت. در این بخش حتی تمبر‌های کشور‌های دیگر هم دیده می‌شود. اینجا حتی پاکت‌های پستی صاحبش نیز دیده می‌شود که همه وقف موزه شده‌اند.

در بخش فرش نیز شاهد فرش‌های گرانبها هستیم. قدمت تاریخی این فرش‌ها به دوره‌های قاجار تا معاصر می‌رسد که علاوه بر طرح و رنگ از نظر جنس نیز تنوع دارند و در بافت آن از پشم و پنبه استفاده شده است. نفیس‌ترین فرش‌های گنجینه ملک متعلق به مجموعه فرش‌های وقفی حاج حسین‌آقا ملک است که میان آن هشت تخته فرش متعلق به دوره قاجار به چشم می‌خورد. این آثار شامل «قالیچه جانمازی کف ساده سنندج»، «قالیچه گلابتون کاشان»، «قالیچه لچک ترنج کاشان (نورالله اسماعیل‌زاده)»، «قالی افشان شاه‌عباسی مشهد»، «قالی صوف‌باف کاشان»، «قالی سالارخانی ترکمن»، «قالی لچک ترنج مشهد» و «قالی لچک ترنج کاشان» است.

طبق صحبت‌های نوشاد رکنی، رئیس اداره اطلاعات فرهنگی و حفاظت فنی کتابخانه و موزه ملی ملک برای گشت و گذار دقیق در موزه به چیزی بیشتر از یک روز نیاز دارد. موزه ملک علاوه بر آشنایی با تاریخ و فرهنگ ایران، بازدیدکننده را با آدم‌های بزرگی مثل حسین آقا ملک و خانواده‌اش آشنا می‌کند.

موزه‌ها پر از عبرت و سرگذشتند، موزه‌ها درس‌های تاریخی زیادی به آدم‌ها می‌دهد و موزه ملک علاوه بر اشیای تاریخی‌اش، با واقفش به بازدیدکنندگانش درس بزرگ‌منشی، مناعت طبع و وطن‌پرستی می‌دهد. «حسین آقا ملک» ثروتش را در راه فرهنگ و تاریخ ایران خرج کرد و از اینکه دیگران هم از آن بهره‌ای ببرند، ابایی نداشت.

در رفت و آمد هر روزه آدم‌ها، این مکان‌ها هستند که باقی می‌مانند. مکان‌ها به حافظه ملموس شهر‌ها و خاطره جمعی آدم‌ها تبدیل می‌شوند که با گذشت زمان از یاد‌ها نمی‌روند. حالا نام «حاج حسین ملک» چنان با مکان موزه گره خورده که به بخشی از بافت شهر تبدیل شده است. «حاج حسین ملک» با کار بزرگش، نامش را برای همیشه در تاریخ و فرهنگ ایران ماندگار کرد.