مردمان خسته، سعادت را در جای دیگری دنبال می‌کنند.

نقدی به فیلم «جوکر»/ ضد سیستم‌ترین فیلم سال 2019

پس از جرج ویتمن، مالک کتابفروشی «شکسپیر و شرکا» و تراویس بیکل فیلم «راننده تاکسی» حالا آرتور فلک «جوکر» ضد سیستم‌ترین شخصیت‌هایی هستند که می‌شناسم. اولی در دنیای واقعی زیست کرده و دو شخصیت دیگر از دل فیلم‌ بیرون آمده‌اند تا ما را جادو کنند. از این به بعد اگر بخواهم سه شخصیت در عالم هنر نام ببرم که ضد سیستم و ضد نظام سرمایه‌داری بوده‌اند و آوازه‌ای جهانی پیدا کرده‌اند، همواره این نام‌ها در ذهنم خواهد چرخید.

حال برسیم به فیلم «جوکر» به کارگردانی تاد فیلیپس که مهم‌ترین اثر کارنامه فیلمسازی‌اش به شمار می‌رود. کارگردانی که بیشتر در ساختن فیلم‌های عامه پسند شهرت دارد و با «جوکر» یک گام بلند رو به جلو در جذب مخاطبان خاص سینما برداشته است. هرچند «جوکر» رگه‌هایی از سینمای عامه‌پسند را دارد ولی آنها که سینما را جدی و تخصصی دنبال می‌کنند را هم راضی می‌کند.

«جوکر» در آستانه بیستمین سال از قرن 21 حرف‌های مهمی برای گفتن دارد. این فیلم از ندیده گرفتن بخش زیادی از جامعه، از سرخوردگی حاشیه‌نشین‌ها و له شدن‌شان لای چرخ دنده‌های سیستم سرمایه‌داری سخن می‌گوید. آمریکایی که در این فیلم می‌بینیم برخلاف بسیاری از ساخته‌های هالیوود، زیبا و چشم‌نواز نیست. نیویورک شهری که نماد ثروت و سرمایه در جهان به شمار می‌رود در این فیلم زشت، کثیف و آشفته نشان داده می‌شود. مردم شهر بدون حوصله و پرخاشگر در آستانه شورش و تغییر هستند و در طرف مقابل این جمعیت خشمگین، مسئولان شهری را می‌بینیم که سرخوش و آسوده به زندگی مرفه‌شان می‌پردازند و خبری از خشم مردم ندارند.

آرتور آرزوی استندآپ کمدی شدن دارد ولی در حد یک دلقک دون مانده است. حتی او از پس همین شغل دلقک بودن هم برنمی‌آید و هر بار با توطئه همکاران یا اذیت و آزار مردم شهر شغلش را از دست می‌دهد. او خسته، خشمگین و ناراحت است. آرتور تنهاست و برای فرار از افسردگی‌اش آرام‌بخش مصرف می‌کند. هنگام عصبانیت قهقهه سر می‌دهد و چیز زیادی برای از دست دادن ندارد. او سرخورده و تحقیر شده است و این حالات روی روح و روانش تاثیرات منفی زیادی گذاشته است.

کشتن سه جوان وال استریتی آغازی می‌شود برای خالی کردن عقده‌های و کینه‌های آرتور. او حالا در حال گرفتن انتقام است. او دیگر تاب و توان توهین و تمسخر را ندارد. آرتور یک تنه به جنگ یک سیستم رفته است. او پس از اینکه می‌فهمد شهردار شهر پدرش است و وقتی با واکنش توهین‌آمیزش روبرو می‌شود تصمیم به انتقام می‌گیرد.

آرتور دیگر آرزوی استندآپ کمدی شدن ندارد. هنگامی که او به برنامه محبوبش دعوت می‌شود، برای این دعوت دیگر هیجانی ندارد. او آرزوهایش را پشت سرش جا گذاشته و فقط به انتقام فکر می‌کند. انتقام از آدم‌های پولدار، انتقام از آدم‌های مشهور و انتقام از هر کسی که حاشیه‌نشین‌ها را مسخره می‌کند. آرتور با کشتن مجری معروف برنامه، با رهبر یک جنبش تبدیل می‌شود. مردم ماسک‌های جوکر را به صورت می‌زنند و علیه سیستمی که سالها مردم را استثمار کرده است به پا می‌خیزند. در سرعت کوتاهی شهر در دست مردم می‌افتد و آنها خواهان حق و حقوق از دست رفته‌شان می‌شوند.

مخاطبان جوکر در هر جای دنیا می‌توانند باشند و شاید به دلیل همین همذات‌پنداری این فیلم تا این اندازه فروش کرده است. استثمار طبقاتی سالهاست در تمام دنیا رواج دارد و اقلیت پولدار بر عمر و جان اکثریتی ندار افتاده‌اند و مثل زالو شیره جان‌شان را می‌مکنند. جهان حاضر پس از یک سال گفتمان مسلط سرمایه‌داری به هوای تازه‌ای نیاز دارد. مردمان خسته، سعادت را در جای دیگری دنبال می‌کنند.

 

نویسنده: احمد محمدتبریزی

مردمان خسته، سعادت را در جای دیگری دنبال می‌کنند.