«اگر من هیچ خدمت دیگری به موسیقی و ادبیات ایران نکرده باشم، در زمانی یک تصنیف وطنی ساختم که از هر 10هزار نفر ایرانی، یک نفر نمیدانست که وطن یعنی چه، فقط تصور میکردند، وطن، شهر یا دهی است که در آن زاده شدهاند.»
به گزارش هفت هنر، این سخنان را عارف قزوینی، مهمترین موسیقیدان عرصهی تصنیفهای ملی و میهنی بیان کرده که قطعاتی مانند «از خون جوانان وطن»، «آمان» و «دل هوس» جزو آثار او است.
چرا شخصیت عارف برای موسیقی ایران مهم است؟
نخستین و مهمترین کسی که در میان موسیقیدانان و سازندگان تصنیفهای ملی و میهنی باید او را گرامی داشت، «عارف» است. مردی که نامش با وطن و وطنپرستی عجین شده است. او موسیقی دورهی خود را با مفاهیم انقلابی و وطندوستی آشتی داد و ثابت کرد نوعی از موسیقی که میتواند زبان اعتراض ملی در تقابل با بیدادگری باشد، نمرده است. اگرچه عارف، موسیقی را با امور سیاسی و مشی انقلابی آغاز نکرد، اما بعدها با تجربهاندوزی و خروج از سنتهای خرافی توانست اندیشهاش را ارتقاء دهد.
عارف بهعنوان برجستهترین موسیقیدان عصر مشروطه با بهرهگیری از نسبت مستقیم میان اشعار و تصنیفهایش موفق شد تا تمپوی درونی موسیقی انقلاب معاصر را که توسط خودش به منصهی ظهور رسیده بود، تغییر دهد.
فراز و فرودهای لحنی همراه با معرفی فرمهای بدیع و در نتیجه، بخشبندیهای فرمیک او، در تصنیفها و قطعات موسیقی مورد توجه مردم و روشنفکران قرار گرفت. تا آن زمان، اگرچه قواعد موسیقی ایرانی از مأخذ معتبر و ملی تبعیت میکرد و در اصالت ماهیت آن هیچ شکی نبود، اما بهلحاظ کاربردی موسیقی در جهت فضاهای ذهنی پیش روی روشنفکران عملگرایی مردم در اعتراض به وضعیت موجود نبود. تحول در زبان تصانیف و اشعار انقلابی سبب شد تا سرودهها و تصنیفها در میان مردم فراگیر شود و موسیقی به مفهوم اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی به میان مردم بازگردد.
عارف و موسیقیدانان مشروطه
در دورهی مشروطه چهار دسته موسیقیدان فعالیت میکردند؛ دستهی اول موسیقیدانان درباری بودند که آثارشان متأثر از وقایع سیاسی و اجتماعی کشور بود. دستهی دوم موسیقیدانان انقلابی که محتوای موسیقی را با وقایع اجتماعی و سیاسی منطبق میکردند. دستهی سوم موسیقیدانانی که در مدرسهی دارالفنون تحصیل کرده بودند، مانند سالار معزز و مینباشیان، دستهی چهارم نیز موسیقیدانان نواحی مختلف ایران بودند.
هریک از این گروهها طبقهبندیهایی مبتنی بر موضوعات داشتند. بهعنوان مثال در زمینهی موسیقی نواحی ایران موسیقیدانانی بودند که به وقایع تاریخی و سیاسی ایران توجه داشتهاند و آثارشان با حرکتهای مردمی همراه میشد. این در حالی است که برخی موسیقیدانهای برجستهی پایتختنشین در سنتهای اجرایی خود وجهی برای اجراهای مردمی قائل نبودند. از این نظر، موسیقیدانان بزرگی مانند عارف و شیدا بهدلیل تأثیرات عمیقی که بر موسیقی حماسی و انقلابی ایران داشتند، متمایز میشوند.
موسیقی ایران در زمان قاجار دستخوش تحولاتی شد که دگرگونی تکنیکی و موسیقایی و جهش در محتوا از این جمله بودند. موسیقیدانانی مانند درویشخان، عارف و شیدا سردمداران این تغییرات با حفظ اصالتهای موسیقی ایرانی محسوب میشوند.
همزمان با این تحولات، برخی شاعران و موسیقیدانان نوعی از هنر انقلابی را بهوجود آوردند که تأثیرات محسوسی بر مردم و حتی وقایع اجتماعی گذاشت. موسیقی با زمینههای اجتماعی نوین پیوند خورد و به شیوهای روشن، محتوای انقلابی و حماسی به خود گرفت. مفاهیمی مانند وطن و وطنپرستی، آزادی، عدالت و … موضوع شعر قرار گرفت و با نوعی جدید از موسیقی پیوند خورد.
اگرچه کلیت و ریشهی موسیقی، پیوند خود را با موسیقی ردیف ایرانی حفظ کرد، اما عناصر جدیدی بویژه در شکل ساختار موسیقی وارد شد.
از خون جوانان وطن لاله دمیده
یکی از آثار مهم عارف که تصنیف هفتم دیوانش است، در دورهی دوم مجلس شورای ایران در تهران ساخته شده و در آواز دشتی است. مانند بیشتر تصنیفهای قدیمی، متر ششتایی دارد و از ضرب اول آغاز میشود.
گفته میشود این تصنیف یکی از رندانهترین و باریکبینانهترین شیوههای بیان در تصنیفهای ملی است.