بهروز افخمی با اشاره به انتخاب ترامپ، گفت: نمی دانم به ملت آمریکا برای انتخاب این بازیگر عجیب و غریب باید تبریک بگوییم یا تسیلت؛ اما برای ما از هر نظر جالب است. چون از میان هر دو کاندیدا که در حال اجرای نمایش و بازی برای مردم بودند، ترامپ که نقش یک کابوی ساده و صادق و یک «کله خبر آمریکایی» را برای مردم آمریکا بازی کرد نهایتا انتخاب شد.
به هر حال بدجنس بودن و دروغگو بودن کلینتون کاملا از تصویر بیرون می زد و با وجود همه حمایت های رسانه ای نتوانست رای بیاورد. بعضی از هنرمندان آمریکایی وعده داده بودند، اگر ترامپ رئیس جمهور شود، این کشور را ترک خواهند کرد و حالا باید دید به این وعده عمل خواهند کرد یا خیر. هالیوود با تمام قدرت پشت سر یک کاندیدا قرار گرفت و امروز کل این اعتبار را باخته است.
البته این تفسیر افخمی جای تامل دارد، چرا که بهروز افخمی و گروهی از سینماگران کشورمان از کاندیداهای ریاست جمهوری در دورههای پیشین حمایت کردهاند که رای حداقلی را به دست آوردهاند و با این اوصاف باید گفت افخمی و سینماگران حامی آن کاندیدا بیاعتبار شدهاند؟
در ادامه این برنامه بهروز افخمی با محمدحسین رجبی دوانی و سیدناصر هاشم زاده درخصوص ظرفیت های داستانی عاشورا، گفت و گو کرد. در بخشی از این گفت و گو، محمدحسن رجبی دوانی گفت: برای تولید فیلم هایی از داستان های تاریخی و دینی، باید اراده ای قوی در تشکیلات فرهنگی باشد. این نشان دهنده نوع نگاه نظام رسمی کشور است. متاسفانه تاکنون سازوکار درستی برای این مورد نداشتیم. من چند سال پیش از یکی از مسئولین صداوسیما سوال کردم چه کسی تصمیم می گیرد که یک فیلم الف ویژه و پرهزینه در موضوعات دینی تولید شود، گفتند در شورایی درون صداوسیما. گفتم خب این تصمیم که چه فیلمی با چه موضوعی ساخته شود باید از بیرون از صداوسیما در حوزه های علمیه و نهادهای فرهنگی کلان کشور بیرون آید تا پژوهش خوبی پشت آن باشد.
او تاکید کرد: مذهب و دین مایه و پایه خود را بر صدق گذاشته است. وقتی جوانان ما این صحنه را ببینند و بعد بروند بپرسند و بعد برخی مقالاتی بنویسند که شیعیان دروغ هایی را به رسول الله (ص)، اصحاب و یاران او نسبت می دهند، وقتی اینها منطبق بر تاریخ نباشد، ممکن است تهمت دروغ گویی بر شیعیان وارد شود. درحالی که این نظر هنرمندانه یک کارگردان بوده است. بزرگترین معجزه حضرت رسول (ص) کتاب است. حال ما بر معجزاتی انگشت بگذاریم که در میان همه پیامبران مشهور است، حال این معجزات را به پیامبر خود متخص کنیم چه فایده ای می تواند داشته باشد؟
او تاکید کرد: وقتی به فیلمسازان ما می گویی فیلم تاریخی بساز، عمدتا می گویند نمی توان دقیقا منطبق بر تاریخ ساخت و از آن درام خلق کرد. اما مصطفی عقاد فیلمی درباره پیامبر ساخته است که هم منطبق بر باورهای سنی ست و هم شیعیان. پس می شود هم عین تاریخ ساخت و هم جذاب شود. هرچند چون پشت ساخت این فیلم هالیوود بوده است، برخوردهایی که پیامبر اکرم با یهودیان کرده است بالکل از فیلم حذف شده است، اما هر آنچه آورده کاملا درست است جز در چند مورد معدود.
رجبی دوانی عنوان کرد: واقعا در واقعه کربلا ماجراهای زیبایی داریم که می توانند سوژه های جذاب، درس آموز و دراماتیکی برای فیلم های سینمایی ما باشند. برخی ماجراها عبرت آموز هستند و از کربلا جامی مانند. برخی درس آموز هستند و توبه می کنند و مواردی نیز بعد از واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ره)، همراه با امام می شوند و در این راه شهید، اسیر و مجروح می شوند.
او ادامه داد: چرا باید بعد از سی و چند سال که از انقلاب گذشته است، هنوز آثار درخور در زمینه اعتقادات و باورهای دینی خود کم داشته باشیم؟ چرا باید این میزان هزینه کنیم تا راجع به حضرت موسی فیلمی بسازیم؟ ما الگوها، ائمه و اصحاب بزرگ خود را داریم. درباره این ها کار کرده ایم که حالا سراغ پیامبران دیگر می رویم؟ یا فیلم “مدار صفر درجه” را می سازیم که حساب یهود را از صهیونیسم جدا کنیم. به ما چه ربطی دارد؟ این میزان هزینه را بیاوریم برای ارزش ها و اعتقادات خود کنیم.
هاشم زاده نیز برای اثر بعدیاش بازاریابی کرد و گفت: فیلمنامه ای در حال نگارش دارم به نام «به روایت معصوم» که به بخش هایی از روایت کربلا می پردازد که معصومین ما نظیر امام زین العابدین (ع) روایت کرده اند. چون همه واقعه کربلا را معصومین روایت نکرده اند بخش های زیادی توسط مورخین و شاهدینی روایت شده که خیلی سندیت ندارد.
افخمی ادعا کرد: برخی صحنه های فیلم «سیانور» خیلی شبیه به فیلم های گاوراس شده است. فیلم به خوبی شبیه به فیلم های گانگستری ست و این به خوبی توسط کارگردان و فیلمنامه نویس در فیلمنامه گنجانده شده است. چون واقعا سازمان مجاهدین گانگستر بودند. به نظر فیلمنامه با هوشمندی تمام با شکل کلاسیک به روابط عاشقانه نافرجام و شکست خورده پرداخته است و داستان را جذاب کرده است.
شعیبی، کارگردان «سیانور» نیز پاسخ داد: خیلی خوشحالم که فیلمم شبیه به فیلم های گاوراس شده است. اشارات درون فیلم به سینما، استاد تقوایی، فیلم «گوزن ها» و …، ادای دینی به سینما بود. فکر می کردم حتی به سینمای آن دهه که فیلم «کندو» آن زمان اکران نشد، با اغذیه فروشی درون فیلم با نام «کندو»، ادای دین کنم. پس از ساخت «سیانور» باورم به سینما عمیق تر شد. شاید تصاویر و متن ها بعدها آنقدر کارکرد نداشته باشد که سینمای هر دوره ای دارد.
سیدمحمود رضوی نیز گفت: صحنه پردازی و طراحی لباس و گریم نزدیک به نیم میلیارد هزینه برد. یک اتفاق در فیلم افتاد که سبب شد به تهران آن زمان به خوبی نزدیک شویم. اینکه جزئیات را با دقت تمام و کمترین هزینه تامین کنیم. یعنی از دکورها و طراحی صحنه بیگ پروداکشن دور شویم و دقیقا جزیئاتی را که می خواهیم بدست آوریم. و این را در راستای احترام به مخاطب انجام دادیم. یعنی یک فیلم تاریخی را در بستر عشق، جناحی و داستان درام خلق کنیم.
او تاکید کرد: فیلم را با کمتر از 3 میلیارد تومان تولید کردیم. البته این میزان در میان فیلم ها عدد زیادی است اما برای یک فیلم تاریخی به این شکل خوب بود. استقبال از فیلم با لطف رسانه ها و مردم ممکن شد و شانس نبوده است. نادیده گرفته شدن در جشنواره های فجر و مقاومت از عجایب روزگار بود. یک روز یک آدم بزرگی به من گفت از برخی جریانات و آدم های تاریخ فیلم نساز. چون هرچند به ظاهر نیستند اما وجود دارند!
شعیبی عنوان کرد: امروز که از روزهای جشنواره و نادیده گرفته شدن داوران می گذرد، وقتی استقبال و لطف و نظرات مردم را به فیلم و خودم می بینیم با خودم می گویم این لطف بزرگ خدا به من بوده است. جشنواره چند سال بعد از پیدایش سینما به وجود آمد؟ امروز اتفاقی افتاد که به خودم آمدم که بجای سرخوردگی بفهمم فیلم واقعا برای چه کسی باید ساخته شود و مورد توجه چه کسانی باید قرار گیرد. «سیانور» برای من کار بزرگی بود که حاصل تجربیات و توانمندیهای گذشته ام بود.
او افزود: حس خوب فیلم از آنجایی می آید که من فیلم سیاسی ساختم اما سیاسی به ماجرا نگاه نکردم. سعی کردم به تاریخ از نگاه سیاسی وارد نشوم. تجربه دیگر من در «سیانور» حضور زن ها در تاریخ است. خانم های ایرانی همواره در فیلم های تاریخی جز فیلم های مرحوم حاتمی بزرگ، خانم ها همیشه شخصیت و کنش اجتماعی کمرنگی دارند. اما در «سیانور» اتفاقا سعی کردیم از این موضوع استفاده کنیم و دو شخصیت اصلی داستان دو خانم با دو رویکرد و اعتقاد مختلف باشد.
علیزاده پاسخ فراستی را با مردم داد و گفت: اما دقیقا مردم از این صحنه بسیار خوششان آمده بود و حس خوبی داشت.
سپس فراستی سراغ سناریوی محمد یعقوبی رفت و گفت: اشکال اصلی از فیلمنامه فیلم است چون بسیاری از بخش ها و گرمای فیلم از سن نمایش می آید نه فیلم. لذا کار زیادی هم از کارگردان برنمی آمد چون فیلمنامه نویس با فضای سینما آشنا نبوده و در همان 3 اثر نمایش خود مانده است. نمایش خیلی حس کمیک دارد، اما فیلم اینگونه نیست. اگر دو جای بازی علی سرابی را از فیلم حذف کنید، کمیک فیلم حذف می کند. کمیک بودن فیلم در تئاتر عمق فاجعه و بحران را بیشتر می کند، اما اینجا کاملا لوس و بی معنی می شود.