«لیسانسهها»، تجربه دیگری از سروش صحت و حاصل نگارش او و ایمان صفایی است؛ تجربهای که به زعم صحت، تابهحال موفقیتآمیز بوده و قرار است ادامهدار شود. «لیسانسهها» برخلاف ٢۴ قسمت اول که موافقان زیادی داشت، اینبار بسیاری از تغییر لحن و بهنوعی کمشدن بار کمدی کار صحبت میکنند و دوپارهشدن سریال را یکی از نقاط ضعف آن میدانند. با سروش صحت درباره عکسالعملهای مخاطبان سریال و کارهای اخیرش صحبت کردیم که شما را به خواندن این گفتوگو دعوت میکنیم.
مقایسه بین فصل اول و دوم سریال «لیسانسهها»تابهحال بیشترین بحث و نظر را میان مخالفان و موافقان این مجموعه داشته است؛ مخالفان این فصل از جذابیتهای سری اول صحبت میکنند که به مرور کمرنگ شده و قصه در فصل دوم کشش لازم را ندارد و برخی دیگر از جزئیاتی در کار حرف میزنند که در فصل گذشته نبوده، البته با این پیش فرض که طبق صحبتهای پیشین شما اساسا نمیتوان این مجموعه را به دو فصل تفکیک کرد و درواقع تنها بین زمان پخش فاصله افتاده است.
بله. نکته اصلی این است که اصلا دو فصل وجود ندارد. درحقیقت «لیسانسهها» از ابتدا یک سریال ۶٠ قسمتی بود و با همین ذهنیت که سریال باید در این تعداد قسمت ساخته شود کار را شروع کردیم. زمانی که ٢۴ قسمت از مجموعه آماده شد، شبکه اعلام کرد که این تعداد قسمت آماده شده و پخش شود و ما همچنان بدون تعطیلی به کارمان که ساخت سریال بود، ادامه دادیم، اما نکته اینجاست؛ زمانی که قرار بود با وقفهای ادامه سریال پخش شود، پایانی برای آن در نظر گرفتیم و این پایان هم بهگونهای بود که داستان همچنان ادامه دارد، چراکه طبعا نمیشد مجموعه تا پخش قسمتهای بعد به همین شکل رها شود. بنابراین صحبتهایی که درباره فصل دوم سریال میشود درست نیست، چراکه فاصلهای بهلحاظ نگارش و ساخت بین این دو وجود نداشت. برای ما کار پیوسته ادامه داشت، اما چون میدانستیم قطعا این تصورات پیش خواهد آمد، در بخش دوم، مواردی را در اجرا اضافه کردیم؛ مثل برخی موتیفهای فانتزی یا تاشهای فانتزی که میبینید؛ اینکه خوانندهای داریم و نکتههایی که حالوهوای این بخش را از بخش قبل متمایز میکند. طبعا اگر قرار بود فصل بعدی ساخته شود، باید شخصیتی کم یا زیاد میشد یا گسست زمانی اتفاق میافتاد و قصه باید از منظری دیگر و از جای دیگری شروع میشد. طبعا اگر ساخت «فوقلیسانسهها» را آغاز کنیم همهچیز تفاوت خواهد داشت.
البته شاید همین تغییرات جزئی است که عکسالعملها نسبت به این بخش را متفاوت کرده و برخی از کمشدن بار کمدی سریال صحبت میکنند… .
روزی که بخشهای فانتزی را به مجموعه اضافه میکردیم، هم من و هم ایمان صفایی حدس میزدیم که به سمت چیزهایی حرکت میکنیم که مردم خیلی به آن عادت ندارند. میدانستیم مخاطبان ما دو گروه خواهند شد؛ عدهای که خیلی بیشتر از قبل سریال را دوست خواهند داشت، یکسری هم که همهچیز را مثل قبل میپسندند. دقیقا همین اتفاق افتاد و قابل پیشبینی بود. طبیعی است برای هر کاری که مورد قبول واقع میشود، وقتی تغییراتی ایجاد شود، عدهای که به ساختار پیشین عادت کردهاند معترض خواهند شد و مقایسه میکنند.
جدا از فصلبندیها و واکنشهای متفاوتی که مخاطبان در این مدت داشتهاند، نکته جالبی درباره این مجموعه وجود دارد. به نظر میرسد به مرور طی ساخت این مجموعه به زبان جدیدی در گفتار طنز رسیدید که کمترین انتقادها را در تلویزیون داشت. شاید بتوان از این زاویه نگاه کرد که «لیسانسهها» با دستمایهقراردادن انتقادهای مرسوم در تلویزیون، توانست توجه بیشتری را جلب کند.
بعد از «شمعدونی» احساس کردم دیگر نمیتوانم کار طنز انجام بدهم. با ایمان صفایی تصمیم گرفتیم چیز دیگری بنویسیم و طرح سریال ملودرام در ذهنمان بود، چون فکر میکردم دیگر با چه چیزی میتوان شوخی کرد؟ در حقیقت با هیچچیز و با هیچکس نمیتوان شوخی کرد. آنقدر احساس فشار میکردم و حس میکردم دستوپایم بسته است که اصلا به ساخت سریال طنز فکر نمیکردم. بسیاری از کارگردانهای خوبی که پیش از این در تلویزیون آثار کمدی جذابی میساختند دیگر در تلویزیون کار نمیکنند. مهران مدیری مدل کارهایش را عوض کرده است، رضا عطاران و رامبد جوان هم در سینما فعالیت میکنند و ساختارهای سریالی کم شده. من هم حس کردم شاید دیگر نمیتوان مثل سابق در تلویزیون کار کمدی ساخت، ولی وقتی که از ما خواسته شد دوباره کار طنز بسازیم، با ایمان فکر کردیم درباره هرچیزی که صحبت کنیم به کسی بر خواهد خورد، بنابراین فکر کردیم همین موضوع را وارد ساختار قصه کنیم، پس با همین اتفاق شوخی کردیم و خداراشکر جواب داد و کار پخش شد. میبینید که با بسیاری از شخصیتها و مشاغل شوخی شد، بدون اینکه واکنش تندی بههمراه داشته باشد.
جالب است که این ساختار را، هم مردم پذیرفتند و هم تلویزیون… .
من، هم از مردم متشکرم و هم از تلویزیون.
پس شاید از دیدگاه شما بتوان اینطور تفسیر کرد که هنوز هم فضا برای ساخت مجموعههای طنز در تلویزیون وجود دارد و باید به فکر ساختارهای متفاوتتر بود.
شرایط با گذشته تفاوت دارد، اما من امیدوار شدم که میتوان در این مدیوم کارهایی انجام داد. در «لیسانسهها» ما با خیلی از وزارتخانهها و وزرا شوخی کردیم و پخش شد.
نیروی انتظامی سعهصدر نشان داد، ما اجازه پیدا کردیم با نیروی انتظامی با مدیران و مسئولان یا با خود تلویزیون شوخی کنیم و این برای من جذاب بود، فکر میکردم دیگر کار طنز انجام نمیدهم، الان بعد از استقبالی که از کار شد، به ایدههای دیگری در ارتباط با ساخت مجموعه طنز
فکر میکنم.
یکسری از عوامل، خصوصا بازیگران در مدت پخش مجموعه واکنشهای متفاوتی به عملکرد تلویزیون داشتند و در صفحات شخصیشان انتقادهایی را نسبت به رویکرد تلویزیون در پخش سریال مطرح میکردند. بیشترین حجم ممیزیهایی که به سریال آسیب رساند، چه بود؟
طبعا در هر رسانهای که کار میکنیم، محدودیتهای خاص خودش را دارد. اما باید با دیدگاه متفاوتی به این محدودیتها نگاه کرد، باید دید نسبت قبل و بعد این محدودیتها چطور بوده است؟ بله طبعا محدودیتهایی بوده، بخشهایی از سریال حذف شده، اما من را خیلی اذیت نکرد و از برایند کار راضی و خوشحالم. کلیت اتفاقی که قرار بود ساخته شود برایم اهمیت بیشتری داشت، اینکه توانستیم با خیلیها شوخی کنیم و شوخیها پذیرفته شد و مردم به آن خندیدند و حس نکردند به کسی توهین شده است، اتفاق مهمی بود. ما با بسیاری ازچهرهها مثل آقایان تاج، کفاشیان، خیابانی، احسان علیخانی، فرزاد فرزین و… شوخی کردیم و هیچکدام واکنش بدی نشان ندادند. رضا صادقی بخشهایی را که با او شوخی شده، روی صفحه شخصیاش گذاشته است. این اتفاق خوبی است که شوخی توهین نیست و حس میکنم پذیرفته شده است.
از شرایط حال حاضر تلویزیون صحبت کردید، به نظر میآید حجم قابل توجه ساخت آثار کمدی در سینما چشمگیرتر است و قطعا سال آینده با درصد بالاتری از فیلمهای کمدی روبهرو خواهیم شد. به عنوان کارگردانی که بهزودی ساخت فیلم کمدی را آغاز خواهید کرد، چه نگاهی به این بخش دارید؟
اساسا ساخت تعداد زیادی از آثار کمدی در سینمای ایران تابع شرایط خاصی است؛ مثل اینکه مردم به دنبال فضایی هستند که فارغ از تمامی مسائل و مشکلات بخندند و خودشان را رها کنند. طبعا فیلمهای کمدی پرفروش میشود چون مردم این فضا را میخواهند. در این مدت فیلمهای کمدی خوبی ساخته شد، فقط امیدوارم پرفروششدن فیلمهای کمدی باعث نشود کمدیها دمدستی شوند. در این مدت کارهای کمدی خوب دیده شدند و فروش خوبی هم داشتند. برخی هم ممکن است از هر ابزاری برای خنداندن مخاطب استفاده کنند، اشکالی هم ندارد؛ همه جای دنیا این هست که فیلمهای خیلی خوب و خیلی بد کم است و اکثر فیلمها متوسط هستند و نمیتوان گفت کاری کنیم که دیگر فیلم متوسط و بد ساخته نشود. اما امیدوارم همینطور که فیلمهای کمدی خوب میفروشد، باعث نشود سینمای کمدی کماهمیت شود و جدی به آن نگاه نشود؛ چه از طرف سازندگان آثار و چه از نظر مخاطب. من هم بهزودی ساخت یک اثر سینمایی طنز را شروع خواهم کرد تا پیش از اینکه سریال «فوقلیسانسهها» را بسازم و تصور میکنم تا آخر عمر حتی اگر یک درام تلخ بسازم، باز هم رگههایی از طنز در آن پیدا خواهم کرد و مایلم به این شکل فیلم بسازم.
مدتهاست مشغول کار در تلویزیون هستید، در کنارش اجرای برنامه «کتاب باز» را انجام میدهید و به نظر میرسد در حال حاضر فعالیت در تلویزیون را ترجیح میدهید، همینطور است؟
چیزی که در حال حاضر برایم اهمیت دارد و دوست دارم مردم هم به آن برسند، آرامش و رضایت درونی است. امیدوارم کمی همدیگر را بفهمیم و خیلی ببخشیم. این روزها بیشتر از قبل آرامش درونی دارم و سعی میکنم کارهایم را با آرامش پیش ببرم؛ علاوه بر اینکه برای کارهای آینده برنامهریزی کردهام.
برنامه «کتاب باز» از ابتدای پخش توانسته مخاطبانش را با خود همراه کند و از سوی دیگر تصور میکنم علاقهمندی شخصی شما به کتاب و کتابخوانی اتفاق بهتری برای برنامهای است که نمونهاش را در رسانه ملی کمتر سراغ داریم. چقدر روند این برنامه برای شما راضیکننده است؟
برنامه «کتاب باز» را دوست دارم. اساسا چند چیز را خیلی دوست دارم؛ دوستانم را دوست دارم و بسیاری از میهمانان برنامه، کم یا زیاد از دوستانی هستند که با آنها آشنایی دارم و این برایم دلنشین است، حرفزدن و حرفشنیدن را دوست دارم، این برنامه هم گفتوگومحور است و از این جهت هم برایم جالب است. موضوع برایم مهم است و یکی از موضوعات مورد علاقه من کتاب است. هرکسی در زندگی علاقهمندیهایی دارد و یکی از علاقهمندیهای من هم کتاب است و تصور کنید هر آنچه من دوست دارم در این برنامه وجود دارد و چه بهتر از این؟ و اتفاقی که افتاده این است که خیلی بیشتر از چیزی که ما فکر میکردیم، برنامه دیده شد و بازتاب داشت و این انرژی من را برای ادامه روند اجرای برنامه زیاد میکند. بسیاری از افرادی که روزانه با آنها معاشرت میکنم، همانقدر که در مورد «لیسانسهها» حرف میزنند، درباره «کتاب باز» هم صحبت میکنند، بسیاری باز به کتابخواندن علاقهمند شدند، حتی پیغامهای بسیاری از خارج از ایران داریم و همه اینها خوشحالم میکند.
چرا کمتر بازی میکنید؟
سعی میکنم نوشتن، بازی، کارگردانی و کارهای مطبوعاتی را در کنار هم پیش ببرم و هیچکدام را کنار نگذارم. در حال حاضر ترجیح میدهم کارهایی را انجام دهم که بیشتر دوست دارم. اساسا بازیگری نیستم که برای هر نقشی مناسب باشم و برای بعضی نقشها مناسب هستم، وقتی متوجه میشوم انتخاب مناسبی برای نقشی نیستم، بازی نمیکنم. قبلا اینطور نبود؛ میرفتم و بازی میکردم. از طرف دیگر بازیگری هستم که حتما باید کارگردان بالای سرم باشد و هدایتم کند، درحالحاضر به این چیزها بیشتر دقت میکنم، طبعا وقتی مشغول کار هستم و کارگردانی میکنم، فرصت بازیکردن ندارم.
نمیگویم بازیگر گزیدهکاری هستم، اما سعی میکنم حواسم را جمع کنم. خیلیوقتها حتی با حواس جمع هم اشتباه میکنی، چه برسد به اینکه روی برخی مسائل بیشتر دقت کنی، اما سعی میکنم به نسبت گذشته بیشتر دقت کنم.
ظاهرا تجربه نویسندگی مشترک با ایمان صفایی موفقیتآمیز بوده و ادامهدار خواهد شد.
بله. امیدوارم تا آخر عمرم هر کاری که در حوزه نمایشی مینویسم با ایمان مشترک باشد. این تجربه آنقدر برایم جذاب بود که تصور میکنم من و ایمان تبدیل به یک نفر شدهایم و فیلمنامهنوشتن با او برایم جذاب است، با این حال هرکدام از ما علاقهمندیهای خاص خودمان را داریم و مثلا بهتنهایی داستان مینویسیم، اما قطعا در حوزه نمایش، فیلمنامه سریال یا سینمایی یا نمایشنامه تجربه همکاری مشترک اتفاق بهتری است.
ترکیب بازیگران «لیسانسهها» از نقاط قوت کار بود. در ادامه ساخت «فوقلیسانسهها» هم همین ترکیب را خواهیم دید؟
همیشه برای من بخش انتخاب بازیگر مهم و هیجانانگیز و با ریسک همراه است. خوشحالم که مردم هم از این انتخاب راضی هستند. الان که بازیها را میبینم، غیر از سه شخصیت پسر سریال که بسیار درخشان بازی کردند، چقدر بازیگران دیگر خوب و عالی بودند. در مدتی که به بازیگران این مجموعه فکر میکردم برایم مهم بود که هم فیزیک بازیگران و هم شیمی آنها مخاطب را جذب کند و به نظرم این اتفاق رخ داد و همهچیز درست پیش رفت، اما در «فوقلیسانسهها» طبعا به دلیل اینکه مجموعه دیگری است، شاید تغییراتی ایجاد شود و بازیگران کم یا زیاد شوند.
منبع شرق
لطفا دوباره فصل دوم سریال شمعدونی را بسازید