اعضای هیئتمدیره خانه موسیقی پس از انتخاب حمیدرضا نوربخش به عنوان مدیرعامل این نهاد صنفی با سه ماه تاخیر، اعلام کرد امتناع اولیه مدیرعامل پیشین و فعلی از قبول مسئولیت منجر به درخواست رزومه و برنامه کاری از متقاضیان دیگر شده بوده است؛رزومههایی که پس از بررسی، هیئتمدیره را به این نتیجه رساند که گزینهای بهتر از حمیدرضا نوربخش وجود ندارد و در نتیجه این پست با اصرار به او تحمیل شد.
به گزارش هفت هنر به نقل از خبر آنلاین، این ادعا در صورتی قابل قبول بود که اسامی متقاضیان سمت مدیرعاملی در رسانهها اعلام و شاخصههای یک رزومه قابل قبول هم مشخص میشد؛ شاخصههایی که حمیدرضا نوربخش واجد آن و گزینههای دیگر فاقدش بودهاند. زمانی که چنین چیزی اعلام نشده است، این شائبه و سردرگمی ذهنی برای اهالی موسیقی ایجاد میشود که هیئتمدیره به صورت محفلی عمل کرده است؛ مانند خانوادهای که پستهای مدیریتی را بین اعضای خود به صورت انتقالی جا به جا میکند. آرزوی ما این بود که ای کاش حداقل این سمتها انتقالی بودند اما ظاهرا انتقالی هم وجود ندارد. این شیوه انتخاب مدیرعامل برخلاف رضایت جامعه موسیقی و نشانگر حاکمیت دیکتاتوری در خانه موسیقی است.
دلیل طولانی شدن این انتخاب از تیرماه تاکنون همانطور که سوال اهالی رسانه است، سوال اهالی موسیقی نیز هست. ما نمیدانیم اعضای هیئتمدیره چه فرایندی را سپری میکنند تا این عزل و نصبها رخ دهد اما ظاهرا همه این اتفاقات گونهای بازی زرگری بیش نیست.
عملکرد خانه موسیقی در دوره مدیریت حمیدرضا نوربخش به شدت غیر قابل دفاع است. این که شما در مقام مدیرعامل هر از گاه بیانیههایی صادر کنید، بیانیههایی که در 90 درصد آنها به امور کلیشهای بپردازید و تنها هدفتان جمعآوری رای هیئتمدیره برای انتخابات دور بعد و جلب نظر افکار عمومی باشد، نامی جز بازی زرگری ندارد.
کارنامه حمیدرضا نوربخش در زمینه توجه به موزیسینها و همراه کردن جامعه موسیقی با خود نیز بسیار ضعیف است. او کارهای بسیار غیرشفافی انجام داده که برای همه سوالبرانگیز است. کارهایی که جامعه موسیقی به قدر کافی به آنها پرداخته و در موردشان صحبت کرده است، منتها گوش شنوایی وجود ندارد. هیئتمدیره خانه موسیقی و مدیرعامل آن با پشت گرمی بخشی از دولت بقای خود را تضمین شده میبینند و قبح آنچه انجام میدهند در نظرشان ریخته است. اعتراضها و انتقادها نسبت به آنها آن قدر زیاد است که دیگر هیچ اهمیتی به نظر جامعه موسیقی نمیدهند. آنها حتی زحمت شرکت در جلسات نقد را هم بر خود هموار نمیکنند تا نسبت به آنچه کردهاند جوابگو باشند. این عدم جوابگویی چه در مورد اتفاقات جشنواره بینالمللی موسیقی فجر با مدیریت حمیدرضا نوربخش، چه در مورد مسائل مالی غیرشفاف و چه در مورد اجحافی که در مسئله تعاونی مسکن به موزیسینها شد، دیده میشود.
این افراد همانند تیمی هستند که حضور خود را در همه نهادها به رخ میکشند. آنها هم در دانشگاهها عنان امور را به دست گرفتهاند هم مدیریت واحد نظارت و ارزشیابی دفتر موسیقی را بر عهده دارند و کارهای اساتیدی مانند کیهان کلهر، فرهاد فخرالدینی و حسین علیزاده برای مجوز گرفتن باید از زیر دستشان رد شود. این حضور همه جانبه بسیار خطرناک است و به شکلی تصاعدی نارضایتی اهالی موسیقی را افزایش میدهد و قطعا زمانی از جایی سر بر خواهد آورد.
هنگامی که جشنوارهها به صورت خصوصی برگزار میشوند افراد مشخصی در آن حضور دارند، زمانی که جشنواره دولتی است باز هم همان عده معین را میبینید، نوبت جشن خانه موسیقی که میرسد مجددا همانها هستند، وقت جایزه دادن هم به خودشان جایزه میدهند. در کنار همه این موارد گاهی صرفا جهت عوام فریبی کارهایی جزیی هم میکنند.
خانه موسیقی با وضعیت فعلی به هیچ عنوان نماینده جامعه موسیقی نیست. آنها پیش از این با بودجهای که برای برگزاری جشنواره از دولت میگرفتند، بخش اندکی از جامعه موسیقی را موقتا با خود همراه میکردند اما همان بخش هم بعد از جشنواره موسیقی فجر سال گذشته، همگی موضعی منتقدانه گرفتند. اکنون تعداد کسانی که پیرامون خانه موسیقی هستند انگشتشمار است. آنها نه حاضرند جوانگرایی را مد نظر قرار دهند نه احترامی برای حرکت به سمت پویایی قائلاند. زمانی که این پویایی در انتخاباتشان در تغییر پستهای مدیریتیشان و در عزل و نصبهایشان دیده نمیشود، در جامعه موسیقی هم بازتابی ندارد.