در دوران ما از مصرف گرایی بسیار حرف زده شده است. اما به چه چیز مصرف گرایی گفته می شود و به چه دلیل از آن انتقاد می شود و چرا یک دهه شصتی شناخت بهتری نسبت به آن دارد؟

یک دهه شصتی می داند مصرف گرایی یعنی چه

در دوران ما از مصرف گرایی بسیار حرف زده شده است. اما به چه چیز مصرف گرایی گفته می شود و به چه دلیل از آن انتقاد می شود و چرا یک دهه شصتی شناخت بهتری نسبت به آن دارد؟

یک دهه شصتی وقتی در ذهن خود به گذشته سفر می کند لذت دوران کودکی در او تداعی می شود. این لذت البته آمیخته با محدودیت هایی بود ولی میزان لذت بخش بودن آن بر محدودیت چیرگی داشت. زمانی که در کوچه ها بچه های قد و نیم قد دور هم جمع می شدند و پول های اندک خودشان را برای خرید یک توپ پلاستیکی هزینه می کردند و عده ای هم به دنبال توپی پنچر برای لایه کردن آن توپ می گشتند می دانستند که این تلاش کردن، شادی و سرگرمی چندین روزشان را فراهم می کند و صحبت کردن از توپ چهل تکه برایشان جذابیتی بی پایان داشت. اما وقتی رشته ارتباط با این خاطرات گسسته می شود در می یابیم که چیزی که برایمان زمانی آرزو بود الان به یک خرید ساده از اولین مغازه لوازم ورزشی فروشی تبدیل شده است. اگر متولیدین دهه 60 و ماقبل آن نیازهایشان را در تخیل جستجو می کردند امروزه این نیازها به یک تصمیم برای خریدن تبدیل شده است. اما واقعا چه شده است؟چه چیز تغییر کرده است؟

در ابتدا باید دید مصرف گرایی چیست؟ در یک بیان ساده به مصرف بیش از اندازۀ حد نیاز که به  سبک زندگی تبدیل شود مصرف گرایی گفته می شود. نقد اساسی ای که متفکران نسبت به مصرف گرایی قایل هستند این است که انسان در دنیای مصرف زده کنونی از ساحت معنوی خود دور می شود و تنها امر مادی تشخص بخش انسان تلقی می گردد. در این وادی ارزش های والا کم رنگ شده و همه چیز بر گرد سرمایه می گردد. مشخصا مصرف بیشتر  کار بیشتری را می طلبد. یعنی فعالیت ها بیشتر می شود تا توان خرید بیشتر شود. وقتی این به شیوه زندگی در یک فرهنگ عمومی تبدیل شود انسان ها برای متفاوت بودن خود به کالاها متمسک می شود به همین جهت در دنیای کنونی برندینگ و مدلینگ از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

در بعد تاریخی تغییر صورتبندی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دهه های گذشته نه تنها در ایران بلکه در کل دنیا اتفاق افتاده است. رشد نظام سرمایه داری و متعاقب آن تغییر در سبک زندگی مردم شرایطی را به وجود آورده که نسل جدید به یکباره دچار گسستی عمیق با گذشته خود شده است. ورود به مرحله تولید انبوه و تولید کالاهای متنوع سبب شد تا فرم زندگی مردم که در گذشته مبتنی بر نیازهای واقعی بود به شکل نیازهای مضاعف در بیاید. امروزه شاهد این قضیه هستیم که نیاز ها در فروشگاه های عظیم تولید می شود و مصرف کننده با حضور در این اماکن با نیازهای بالقوه ای مواجه می شود که اساسا پیش از آن احتیاجی به آن نداشته است. اما در گذشته به سبب محدودیت های مالی و همچنین محدودیت های کالا، ارزش در میان مراودات انسانی بیشتر لحاظ می شد و نگاه ابزاری وجهی کم رنگ داشت. برخی قایل بر این هستند که محرومیت ناشی از نبود کالا سبب ارزش مند بودن کالا در گذشته بوده ولی صحبت از این نوع ارزش گذاری ها کیفیتی ذهنی است و صرف مطرح کردن بحث محرومیت پاسخگوی آن نیست.

متولدین دهه شصت نسلی هستند که دوران کودکی خود را در دوران پیشامصرف گرایی به سر می بردند و در تغییر صورتبندی ها حاضر و ناظر بودند. و بخش های بعدی زندگی خویش را در دوران جدیدی طی کرده اند که همسو با تحولات جهانی و حوزه ارتباطی وسیع پیش رفته است. همین گزاره سبب شده است تا دهه شصتی ها قابلیت قیاسی نسبت به گذشته و امروز را داشته باشند. به عبارتی این نسل پلی میان وضعیت اجتماعی سنتی و مدرن در ایران به حساب می آیند. ساختار آموزشی در متولدین دهه 60 محدود به گروه های خانواده، مدارس و دوستان محلی بود اما امروزه لوازم ارتباطی نوین پیش زمینه نسل های آینده را فراتر از این جوامع محدود برده و ابعاد ارزشی گذشته از فرم سابق خود خارج شدند. تغییر در همین نظام های ارزشی و آموزشی و ارتباطی تفاوت نسلی را افزایش داد. پس به بیانی بهتر متولدین دهه 60 نسل ارتباطی میان دو نسل بکلی متفاوت  هستند. چون  بُعد نوستالوژیک و بار خاطرات گذشته را حمل می کنند و همچنین تمایل به زندگی در دنیای مدرن دارند. درست است که وقتی از یک نسل حرف می زنیم به صورت مطلق نمی توان ادعا کرد که شیوه زندگی از یک برنامه مشخص پیروی می کند اما پارامتری کلی وجود دارد که  نسل ها در یک چارچوب قرار می گیرند و تمایلات و افکار و عقایدی نزدیک به هم دارند. به عنوان مثال نسل های گذشته بیشتر نسبت به تغییرات اجتماعی واکنش منفی نشان می دهند چون با زمینه زندگی گذشته آنها سنخیتی ندارد و تاب تغییرات در زندگی خود را نیز ندارند چون باید بخش بزرگی از حوزه ارزشی خود را تغییر دهد. اما دهه شصت را اگر به صورت حلقه میانی فرض کنیم درکی دوگانه از این وضعیت دارد. علاوه بر اینکه از خاطرات شیرین گذشته نفع می برد شیوه جدید زندگی را نیز درک می کند.

متولدین این دهه ارزش های مختلف گذشته را در دوره های کودکی، نوجوانی و جوانی درک کرده اند به همین خاطر توانایی در کنار هم قرار دادن مسایل را دارند هر چند که زیست در این دنیای دوگانه اختلال هایی را نیز به وجود می آورد اما در وادی شناختی دهه شصتی ها درک مناسب تری از محیط تحولات و وضعیت اجتماعی دارند. به همین دلیل متولدین دهه 60 می توانند مصرف گرایی را تشخیص دهند. چون می دانند که گذشته چه معایب و محاسنی داشته و دنیای امروز از چه نکات منفی و مثبتی برخوردار است. همین وجه شناختی است که مسئولیت این نسل را بیشتر می کند چون علاوه بر حفظ نظام ارزشی و درک آن در ساختار نوین از تعصبات غیر منطقی به دور هستند.

 

نویسنده:  علی یاور پناه نژاد

در دوران ما از مصرف گرایی بسیار حرف زده شده است. اما به چه چیز مصرف گرایی گفته می شود و به چه دلیل از آن انتقاد می شود و چرا یک دهه شصتی شناخت بهتری نسبت به آن دارد؟