یکی دیگر از ایرادهای این فیلم این است که شخصیت ها به قدر خاکستری هستند که به سمت خنثی یا بی تفاوتی پیش می روند.

حمیدرضا آذرنگ در «هفت»: فراستی کودکی یا نوجوانی تلخی داشته که امروز عقده گشایی می‌کند

برنامه سینمایی این «هفت» متاثر از انتقادهای اهالی سینما از بهروز افخمی و رویه این برنامه در ماه های اخیر، با تغییر رویه معناداری همراه بود و علاوه بر عدم حضور مسعود فراستی برای جلوگیری از حمله به «فروشنده» و اصغر فرهادی، بهرو افخمی نیز در ادبیاتش تعدیل ایجاد کرد و با تاکید بر اینکه اسکار معتبرترین جایزه سینمایی است، جایزه اسکار را دستاورد مهمی برای سینمای ایران خواند.
به گزارش هفت هنر؛ مسعود فراستی در روزهای اخیر وعده داده بود که با حضور در برنامه هفت به «فروشنده» اثر اصغر فرهادی که برنده جایزه اسکار شد، حمله خواهد کرد اما برنامه «هفت» این هفته بدون حضور فراستی برگزار شد و ظاهراً او زودتر از موعد دستش را رو کرده بود و عقلانیت حاکم بر شبکه سوم سیما مانع از چنین تندروهایی شد.
در ابتدا این برنامه نیز بهروز افخمی نیز موضعش را نسبت به هفته های گذشته تعدیل کرد و با اشاره به اسکار 2017 گفت: هفته گذشته فیلم سینمایی «فروشنده» دومین اسکار را برای سینمای ایران و اصغر فرهادی از آن خود کرد. این موفقیت هم برای سینمای ایران، هم اصغر فرهادی و هم سیاست خارجی ایران موفقیت بزرگی محسوب می شود. این موفقیت بزرگ را تبریک عرض می کنیم.
افخمی تاکید کرد: فارغ از آنکه نظر شخص بنده در خصوص این فیلم چیست، این موفقیت می تواند تا چندین سال سینمای ایران را در میان کشورهای جهان بخصوص در آمریکا مورد توجه قرار دهد و زمینه موفقیت فیلم های ایرانی در هالیوود را فراهم کند. سیاسی بودن یا نبودن این جایزه، اهمیت اول را در این موضوع ندارد. مسئله اصلی و مهمتر، کسب دومین جایزه اسکار برای سینمای ایران است.
در ادامه این برنامه، گفت و گوی نسبتاً طولانی با حضور حمیدرضا آذرنگ بازیگر پرسابقه سینما و تئاتر انجام شد. آذرنگ در بخشی از این گفت و گو اظهار داشت: من در جنگ نبودم اما 8 سال از معتبرترین و بهترین سال های نوجوانی زندگی ام را در خرمشهر و در هیاهوی جنگ سپری کردم. امروز برخی جنگ را خصوصی کرده اند و جنگ را تنها برای خود می دانند و هنوز هم اسحله به دست دارند و نمی گذارند کسی دیگر درباره آن سالها حرف بزند.
او درباره حضورش در «شهرزاد» گفت: من در سریال «شهرزاد» بازی نکردم، قراردادی بستم برای نقشی که بسیار خاص و قابل تامل بود. اما به مرور در بازنویسی های فیلمنامه کمرنگ و کمرنگ تر شد. تا اینکه من از آقای فتحی علت را پرسیدم گفتند محدویت زمان دارند و من خواستم اگر قرار بر این است من بلکل کنار می کشم. لذا بعد از گرفتن دو سکانس، بطور محترمانه و دوطرفه قرارداد را فسخ کردیم.
آذرنگ در ادامه سراغ فراستی رفت و گفت: بنظرم آقای فراستی کودکی یا نوجوانی تلخی داشته است که امروز عقده گشایی می کند و سعی می کند با انتقاد تند دیگران جبران کند. من آقای فراستی را خیلی دوست دارم، چون باید باشد و فرهنگ نقد زنده باشد. اما اجازه نداریم فیلمی را تا دقیقه 20 تماشا کنیم و بیرون بیاییم و بعد آن را نقد کنیم. شاید یک فیلم الکن شروع شده و به عمد کارگردان کند پیش رفته تا در انتها کار خاصی کند. بنظرم این مسیر اشتباه است و برای فرهنگ نقد در جامعه ما می تواند مضر باشد.
این بازیگر پرسابقه تاکید کرد: آقای فراستی، آقای فرهادی اگر بدلیل سیاست یا هرچیز دیگر جایزه گرفته، یک اسکار را به مملکتش آورده است. بنظرم خوردکردن آن آدم، خوردکردن شخصیت خود آدم است. یک تبریک برای این موفقیت اتفاق سختی نیست. من عاشق شما هستم، اما امیدوارم همانطور که مطمئنم دل مهربانی داری، در زبان هم آن را بیان کنی.
آذرنگ در بخش دیگری از اظهاراتش با اشاره به بازی در 5 فیلم جشنواره فجر گفت: از بازی در فیلم های «دعوت نامه» و «آذر» راضی نبودم. تهیه کننده «دعوت نامه» از من بخاطر اظهار دلخوری که کرده بودم شکایت کرد!
در ادامه اسی نیک نژاد در این برنامه حضور یافت و با او درباره اسکار کارشناسی صورت پذیرفت. افخمی از اسی نیک نژاد به عنوان کارگردانی یاد کرد که سالها در هالیوود فیلم و سریال ساخته اما اشاره نکرد که این فیلم و سریال ها چه محتوایی داشته و نیک نژاد چه نقشی در تولید این سریال ها داشته است. تابناک به دلیل حرمت قلم به مصلحت نمی داند که درباره این سریال ها و فیلم های سینمایی به صورت مفصل سخن بگوید اما یک جستجوی ساده نشان می دهد که چه چهره بدسابقه ای به تلویزیون دعوت شده است.
اگر مسئولان شبکه سوم سیما، توان پخش فیلم های مستهجنی را دارند که نیک نژاد در روند تولید یا پس از تولید آنها نقش داشته و بخش قابل توجهی از سوابق ضعیف او را در دوران حضورش در آمریکا نشان می دهد، تابناک آماده تحویل یک نسخه از این فیلم ها به اداره تامین برنامه شبکه سوم سیماست. نکته عجیب پنهان کاری افخمی است و بعید به نظر می رسد مدیریت شبکه سوم سیما و مدیریت تلویزیون در جریان سوابق نیک نژاد بوده باشد و حتی یکی از این آثار را دیده باشد.
اگر واقعاً مبنا، «ملاک حالِ فعلی افراد است» باشد، طبیعتاً نیک نژاد را نه با سریال پاییز صحرا که سه دهه پیش ساخته، بلکه باید به فیلم هایی مستهجنی که در سال های نزدیک در روند تولید یا پس از تولید آنها مشارکت داشته و بخش قابل توجهی از سوابقش در هالیوود را شامل می شود، مورد داوری قرار دارد. طبیعتاً اگر شمار قابل توجهی از سینماگران ایرانی با یک عکس در پارتی، برای سالها مجوز حضور در تلویزیون را نمی یابد، چنین شخصی با چنین سوابقی نباید بتواند از مقابل حراست صداوسیما عبور کند.

افخمی در این بخش نیز اسکار را معتبرترین جایزه سینمایی خواند که به واسطه مشارکت بیش از شش هزار نفر در روند رای گیری این برنامه که عمدتاً از وضعیت مالی و موقعیت سینمایی مستحکمی برخوردارند، اعمال نظر در آرای همه آنها ممکن نیست و به همین دلیل نمی توان یک فیلم را به آنها تحمیل کرد. او در عین حال تاکید کرد ممکن است متاثر از فضای احساسی و تبلیغات حول و حوش اسکار، بعضی فیلم های سینمایی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرند.
در آخر نیز نقد فیلم «خانه ای در خیابان چهل و یکم» بدون حضور فراستی و با حضور جواد طوسی و طهماسب صلح جو انجام شد. در این بخش جواد طوسی گفت: این فیلم از چندین حیث می تواند سوژه مناسبی برای نقد فیلم هایی از این دست در سینمای ایران باشد. فیلم هایی که به اصطلاح با بیان مینیمالیسیتی یا حذف بخشی از اطلاعات فیلم برای مخاطب جلو می روند. عموما نیز با پایان باز به پایان می رسند. مادری که در سکانس سکوت 3-4 دقیقه ای به قاب پسرش خیره می شود، این نیز نشانه ای از همین گونه فیلم هاست.
طهماسب صلح جو نیز پاسخ داد: یک تماشاگر به خوبی درک می کند که فیلم اول داشت اما آخر نداشت و کارگردان حق مطلب را درخصوص این مسئله مهم نمی تواند ادا کند. موضوع فیلم یعنی برادرکشی، موضوع خوب و کهنی است اما در اثر پرداخت ضعیف و ناقص ناموفق می ماند. این مهم است که فیلمساز لحظه ساختن فیلم به چیز فکر می کند. مسئله اسکار امروز همه ما را ذوق زده می کند. این اتفاق خوبی برای سینمای ایران است اما وقتی وسوسه اسکارگرفتن به ذهن یک فیلمساز می افتد، ناخودآگاه او را منحرف می کند. اگر نتیجه تقلید و شبیه او ساختن شود، این بد است.
او ادامه داد: تنها شخصیتی که در این فیلم برای من ارزش پیدا می کند و فکر می کنم به اندازه بدان پرداخته می شود، شخصیت دختر بچه «سنم» است. به این دلیل این شخصیت جا می افتد که ما انتظار نداریم از او چیزی بیشتر از همین رفتار کودکانه از او سر بزند. در باقی موارد شخصیت ها پرداخته نشده است و بنظر کارگردان از آنها عبور کرده است. یعنی حتی اگر قانون هم از قصاص و جرم این برادر بگذرد، او چگونه می خواهد با این درد کنار بیاید؟ این مسئله که پتانسیل بزرگی برای ورود به دنیای این آدم و روحیات درونی اش داشت، بلکل در فیلم نادیده گرفته شده است. فیلم می خواهد ملودرام شود اما جلویش گرفته می شود و معلوم نیست برمبنای کدام منطق و سواد سینمایی این چنین ملودرام های بلاتکلیفی خلق می کند؟
این منتقد سینمایی تصریح نمود: یکی دیگر از ایرادهای این فیلم این است که شخصیت ها به قدر خاکستری هستند که به سمت خنثی یا بی تفاوتی پیش می روند. درواقع فیلم مُنُتن می شود. شخصیت محوری این درام باید کسی باشد که برادرش را کشته است، اما این شخصیت محوری گاهی مادر می شود، گاهی همسر، گاهی برادر… کارگردان نمی گذارد ما بفهمیم و کارگردان نمی گذارد تماشاگر وارد دنیای درون این آدم شود. این همان تفاوت با فرهادی است. فرهادی با وجود استفاده از این سبک فیلمسازی، به خوبی می داند که کجا به شخصیت ها نزدیک شود و درام خلق کند و کجا نکند.
جواد طوسی نیز گفت: کارگردان جزءنگر است و کمتر به شخصیت ها نزدیک شده است. مجموعا نشان می دهد قربانی کارگردانی است که ابزار خود را می شناسد اما ای کاش در این بحبوحه اسکار فرهادی، پرونده تکراری این سبک فیلمسازی و نشانه گذاری و بازی گرفتن ها تمام شود. اینجا این نشانه ها در سطح می ماند و با کلیت اثر ارتباطی برقرار نمی کند. یک نوع ناخنک زدن به یکسری اشارات ضمنی و فراموشی آن، اثری بر مخاطب ندارد و بی معنی است.
در برنامه «هفت» پرسیده شده بود که در بین فیلم های اکران شده در سال ۹۵ بازی کدام بازیگر زن را بیشتر می پسندید؟ که چنین نتایجی اعلام شد: «۱. پریناز ایزدیار (ابد و یک روز) 22% ۲. پانته‌آ پناهی‌ها (نفس) 5% ۳. مریلا زارعی (بادیگارد) 18% ۴. طناز طباطبایی (خشم و هیاهو) 13% ۵. ترانه علیدوستی (فروشنده) 38% ۶. شبنم مقدمی (زاپاس) 4%» افخمی همچنان از اعلام شمار رای دهندگان در نظرسنجی «هفت» استنکاف می ورزد.

یکی دیگر از ایرادهای این فیلم این است که شخصیت ها به قدر خاکستری هستند که به سمت خنثی یا بی تفاوتی پیش می روند.