فیلم به سوی شگفتی/ شاعرانگی‌های یک کارگردان

To the wonder (به سوی شگفتی)

کارگردان : Terrence Malick

نویسنده : Terrence Malick

بازیگران: Rachel McAdams, Ben Affleck , Olga Kurylenko

خلاصه داستان :
مردی بعد از مدت ها دوباره با زنی از شهر زادگاهش ارتباط برقرار می کند و این درست موقعی است که ازدواجش با یک زن اروپایی با شکست مواجه شده است.

درباره فیلم:

ترنس مالیک تنها با گذشت دو سال از ساخت «درخت زندگی» و در یک چشم به هم زدن با فیلم دیگر خود بازگشته است. فیلمی که می تواند به عنوان طرف دوم داستان «درخت زندگی» به شمار آید و همچنین اینکه فیلمی شجاعانه و زیباست که به دور از هر گونه شعار و بدون کنایه و صریح به مفاهیمی چون عشق و خدا می پردازد و مهم تر اینکه می گوید که با نبود هر کدام از این عناصر چه اتفاقی برای ما انسان ها خواهد افتاد؟ «به سوی شگفتی» آن جاه طلبی های دیوانه وار و با شکوه «درخت زندگی» را ندارد و حتی بازیگری که بتواند با براد پیت برابری کند هم در اختیار نداشته است. زبان بصری مالیک این بار گویا تر و واضح تر است: روایت نجوا گونه فیلم، یک موسیقی متن پر فراز و فرود و یک فیلمبرداری پر جلوه، متلاطم و دوار که با سکانس های خارجی بی کلام همراهی می کند؛ سکانس هایی که اغلب شامل غروب هایی مه آلود و روشنایی هایی خیره کننده می شوند (به گونه ای که حتی در جایی از فیلم یکی از کاراکترها می گوید: خورشید درست در چشمان من است) و بله گاهی اوقات بیش از اندازه با فیلم آشنا پنداری می کنیم و مالیک در موقعیت هایی به تکرار خود پرداخته است.

مالیک باز هم با بی احتیاطی و بدون هیچ درنگی فیلم را ساخته مثل پرنده ای که روی شاخه درختی پریده و باعث شده تا هر لحظه امکان شکسته شدن شاخه وجود داشته باشد. وقتی نمایش «به سوی شگفتی» در فستیوال فیلم ونیز به پایان رسید، همان طوفان همیشگی هو کردن و گله کردن به وجود آمد. اینجا با مالیک چنین رفتاری می شود، در حالی که بی مزه ترین و کسل کننده ترین فیلم ها به راحتی با سکوت همراه با احترام روبرو می شوند. من فقط می توانم بگویم که نسبت به هیجان و ایده آل گرایی فیلم واکنش نشان دادم.

فیلم، داستان یک عشق و عاشقی محکوم به شکستی است که به هیچ وجه راه بازگشت ندارد. بن افلک در نقش نیل است. یک مهندس آمریکایی خوش تیپ با چهره ای سرد که در پاریس با مارینا ( با بازی اولگا کوریلنکو) دختر سر زنده و احساساتی، روابطی شهوانی دارد. وقتی که آن ها به «مونت سنت میشل» در نورماندی می روند، شیفته زیبایی های این جزیره می شوند و عشق آن ها به بالاترین حد رضایت و خوشحالی می رسد. مارینا زمزمه می کند: «ما به سوی شگفتی صعود کردیم.» نیل با خلق و خوی راحت و ملایم خویش، با دختر 10 ساله مارینا که از رابطه قبلی اش دارد کاملاً کنار آمده و به آن ها پیشنهاد می دهد که در خانه او در امریکای میانه زندگی کنند. اما رابطه آن ها با رفتن به امریکا دچار مشکلاتی می شود و نیل از یکی از دوستان دوران کودکی اش به نام جین (با بازی ریچل مک آدامز) با اطلاع می شود. در موازات این جریان یک کشیش به نام پدر کوینتانا با بازی خاویر باردم وارد داستان می شود که وجدان و آگاهی او فیلم را وارد شکل و شمایل آمریکایی اش می کند و او با به میان کشیدن یک بحران اعتقادی به آزمایش دردناک خوشبختی نیل و مارینا می پردازد.

محلی ها دقیقاً نمی دانند چطور با مارینا برخورد کنند، اما به طور مشخص، این نیل است که کاری می کند که به کشمکش و تقابل جامعه اطرافش با او منجر شود. او شروع به تحقیق در مورد نشست زمین در منطقه و مشکلات مربوط به سطح آب های زیرزمینی می پردازد؛ مسائلی که ممکن است قابلیت زیستی کل منطقه را زیر سوال ببرد. مردم اطراف به او می گویند که کارهایش باعث نگرانی آن ها شده. یکی از اهالی می گوید که حتی رفتار سگش عجیب و غریب شده است. با وجود اینکه مالیک زیبایی و شکوه را در هر کجا با هر شرایطی کشف می کند، یک مشکل ابتدایی با خود خاک آمریکا وجود دارد که این زیبایی را خدشه دار می کند. بحران اعتقادی باعث پژمردگی نیل و مارینا شده است. احتمالاً قصد مالیک ایجاد نوعی قافیه و هم وزنی با سکانس ابتدایی فیلم در مونت سنت میشل بوده است که در آن، این زوج در گل و لای می دویدند و جست و خیز کنان زیر پاهای خود بالا و پایین رفتن خاک و گل را احساس می کردند. آن صحنه بسیار سر زنده و احساسی بود و حالا در امریکا بی وفایی زمین نشان داده می شود که چقدر می تواند آزار دهنده باشد.

ویزای مارینا تا ابد اعتبار ندارد و تصمیم گیری در مورد ازدواج نباید به تاخیر بیفتد و این درست موقعی است که هر دوی آن ها به اینکه آیا امریکا جای مناسبی برایشان است، شک کرده اند. و اینجاست که جین وارد داستان می شود و مالیک با جادوی خود یک سکانس با شکوه از روابط عاشقانه ای دیگر را رو می کند. آیا تعهد به تک همسری، نشان از اعتماد بی چون و چرا به خداست و آیا در کشاکش با زیبایی های اسرار آمیز زندگی، این اعتماد می تواند موفق بیرون بیاید؟ و یا عمل به آن، فقط یک اشتباه وحشتناک است؟

در بهترین حالت باید گفت که این حماسه سرایی سینمایی مالیک، باشکوه و جذاب است. مالیک در لحظاتی که مردد بوده، خودش را تکرار کرده، اما در نهایت فقط آن چیزی که در ذهن او درخشیده و لذت بخش است، در فیلم به چشم می آید.

پیتر برادشاو – گاردین (امتیاز 8 از 10)

منبع سایت نقد فارسی