نگاهی به کتاب روستای محو شده/ طعم زندگی در انزوا و بحران

نویسندگان نسل جدید فرانسه با کتاب‌هایشان در حال شکل دادن فضای تازه‌ای در ادبیات جهان هستند. آنها با درآمیختن مسائل اجتماعی و فلسفی در داستان‌هایشان، به دنبال دغدغه‌های انسان مدرن هستند.

این نویسندگان با نگاهی درست به وضعیت جوامع بشری و سیطره تکنولوژی و اینترنت بر زندگی مردم، داستان‌هایشان را با چنین مضامینی می‌نویسند. دیگر از رمان‌های عاشقانه با فضاهای جوان‌پسند خبری نیست و نویسندگان به دنبال طرح مسائل جدی‌تری در کتاب‌هایشان هستند.

برنار کی‌رینی نیز در «روستای محو شده» وضعیت بشر را در انزوا و بحران روایت می‌کند و نشان می‌دهد در دنیای مدرن آدم‌های تا چه اندازه به همدیگر نیاز دارند و دیگر جامعه‌ای نمی‌تواند به تنهایی روزگار بگذارند. انزوا در دنیای مدرن معنایش با دیوانگی یکی است و جوامع منزوی، جوامعی سالم و نرمال نیستند.

ناگهان ارتباط اهالی روستایی به نام «شاتیون» با خارج قطع می‌شود و آنها جز خودشان هیچ ارتباط و خبری از خارج روستا ندارند.اینترنت، رادیو و تلویزیون وجود ندارد و اهالی«شاتیون» به ناگاه خودشان را تنهاترین مردم دنیا می‌بینند. این تنهایی، غربت و انزوا مثل یک کابوس وحشتناک برایشان می‌شود و مثل یک هشت پا روی تمام جنبه‌های زندگی‌شان تاثیر می‌گذارد. آدم‌های آرام روستا حالا با وضعیتی ترسناک روبرو شده‌اند و این موقعیت غیرمعمولی، زندگی ساده و معمولی را از آنها می‌گیرد.

نویسنده از تاثیرات انزوا و چگونگی زیست آدم‌ها در بحران صحبت می‌کند. اینکه رفتار آدمها در مواقع بحرانی تا چه اندازه متغیر است. برای ما که در بحران زندگی و انزوای جمعی رو تجربه می‌کنیم بسیاری از اتفافات و شخصیت‌های کتاب برایمان آشنا هستند. آدم‌های آرام، سختکوش و مهربان روستا به یک باره به افرادی بی‌قید، وحشی، تنبل و ملول تبدیل می‌شوند. بطالت جای کوشش و تلاش را می‌گیرد و جز سپری کردن بدون هدف روزها، چیز زیادی برای اهالی روستا نمی‌ماند.

برنار کی‌رینی از ناپایداری اتفاقات زندگی و تغییر احوال آدم‌ها صحبت می‌کند. اینکه چگونه شرایط بیرونی زندگی ما را دستخوش تغییر قرار می‌دهد و آدم‌های خوب با زندگی‌های خوش را به دیوهایی بی شاخ و دم تبدیل می‌کند. نویسنده به دنبال بیان این نکته است که در دنیای امروز چقدر همه چیز ناپایدار و شکننده است و چقدر متکی به همدیگر هستیم. آرامش دیروز ممکن است از بین برود و دوستان دیروز به دشمنان هم تبدیل شوند.

رمان درباره ماندن و رفتن در یک روستا نیست. همانطور که نویسنده در پایان کتاب نشان نمی‌دهد که اهالی روستا از وضعیت کسالت‌بارشان رهایی پیدا کردند یا خیر، در دیگر صفحات رمان نیز به دنبال گره‌گشایی و صحبت از یک نتیجه نهایی نمی‌کند. کی‌رینی وضعیتی را ترسیم می‌کند تا از دل آن وضعیت، واکنش‌های مختلف افراد یک جامعه کوچک را نشان دهد.

نویسنده با درکی درست از مخاطبان امروزی مطول‌گویی نکرده و خیلی دنبال توضیح و تفصیل نیست. فضای کتاب تا حدودی یادآور رمان “در ستایش مرگ” ساراماگو است و سبک روایی رمان نویسنده ما را به یاد نویسنده بزرگ پرتغالی می‌اندازد. ترجمه کتاب روان و خوشخوان است و دیگر باید ابوالفضل الله‌دادی را به عنوان یک مترجمان قدر و زبردست زبان فرانسه شناخت.