مردادماه یادآور یکی از حوادث مهم تاریخ معاصر ایران است، کودتای 28مرداد که با برنامهریزی انگلیسیها و مشارکت امریکاییها برای ساقط کردن دولت ملی در ایران و بازگرداندن قدرت به خاندان پهلوی صورت گرفت، اتفاقی که 25 سال دیکتاتوری پهلوی دوم را در پی داشت. در روزهای اول این ماه چند اتفاق هنری به بحث کودتا علیه مصدق پرداختند.
28 مرداد سال 32 نقطه عطفی در تاریخ زمامداری محمدرضا پهلوی به شمار میرود. در این تاریخ حرکت مردم ایران به سمت دموکراسی با وجود اینکه دموکراسی مشابه دولتهای غربی بود، اما به خاطر اینکه منافع غربیها را به خطر میانداخت با نقشه شوم کودتا روبهرو شد و در یک عملیات چند ملیتی که از سوی لندن و واشنگتن مدیریت میشد، با فروپاشی دولت ملی مصدق زمینه برای حضور فعال امریکا در ایران و ادامه حیات یک دیکتاتوری تا سال 57 مهیا شد.
این رخداد مهم تاریخی خیلی کم و به ندرت در آثار هنری دیده شده است. تا پیش از انقلاب که برای روز 28 مرداد از سوی دربار جشنهای مفصل در نظر گرفته میشد، هیچ گاه اجازه پرداختن به آنچه در سال 32 گذشت داده نشد. بعد از انقلاب نیز بیتوجهی به تاریخ در تولیدات سینمایی و تلویزیونی نگذاشت تا کودتای امریکایی انگلیسی مرداد 32، پا به عرصه تصویر بگذارد.
کودتا در سینمای آنور آب
جالب است که سینمای ایران نسبت به سینمای جهان توجه کمتری به کودتای 28 مرداد داشته است.
در سال 2003 میلادی، لودویکو گاسپارینی، کارگردان ایتالیایی تله فیلمی به نام ثریا بر اساس زندگی ثریا اسفندیاری میسازد. ثریا در زمان کودتای 28 مرداد ملکه ایران بوده و در این فیلم گاسپارینی تلاش کرده است تا به بازسازی کودتا و حوادث آن بپردازد. در سال 2009 شیرین نشاط فیلمی را براساس کتاب شهرنوش پارسیپور با نام «مردان بدون زنان» میسازد، این فیلم روایتی از کودتای 28 مرداد دارد، اما بیشتر تأثیر کودتا را در اجتماع ایران از نگاه نویسندهاش به نمایش گذاشته است. بن افلک در ابتدای فیلم آرگو که روی آن خیلی هم مانور دادند، اشارهای بسیار کوتاه به نقش دولت ایالات متحده در سقوط دولت مصدق میکند و بعد با داستانسرایی درباره اشغال سفارتخانه امریکا در تهران جایزه اسکار را به دست میآورد.
کودتا در سینمای این سوی آب
برخی از منتقدان سینما میگویند یأس و نا امیدی جامعه روشنفکری ایران از بهبود شرایط بعد از کودتای 28 مرداد، خود را در قالب فیلمهای هنری پیش از انقلاب نشان داد، فیلمهایی که در رقابت با فیلمفارسیها عملاً شکست خورده بودند و تنها نامشان در تاریخ سینما باقی مانده است. این موج افسردگی اولین تجربههای سینمای جشنوارهای را نیز رقم زد.
اما در روزها اخیر شاهد آن هستیم که محمد مصدق، دولت ملی و کودتای 28 مرداد از چند زاویه در حال دیده شدن است. در شب کودتای ترکیه، شبکه اول سیما در حال پخش وقایع کودتای 28 مرداد بود. اتفاقی ناخواسته و نادر که باعث شد باز هم کودتای 28 مرداد بر سر زبانها بیفتد. باید گفت تلویزیون تا به حال تمایل چندانی برای پرداختن به زندگی مصدق و دولت وی نداشته است. دلیل این تمایل نداشتن را میتوان در قرائتهای مختلفی که از زندگی این سیاستمدار ایرانی وجود دارد، دانست. گروههای ملیگرا از مصدق به عنوان نماد و قله تفکری خود یاد میکنند، ولی تاریخ نکاتی را از زندگی وی ثبت کرده است که چندان باب میل ملیگراها نیست. از سوی دیگر ولی نمیتوان تأثیر تاریخی حرکتی را که مصدق در آن نقشآفرینی اصلی داشت، در تاریخ معاصر نادیده گرفت. تأثیری که باعث شد تا حسن فتحی، کارگردان مشهور تلویزیون در اولین حضورش در شبکه نمایش خانگی با مستمسک قرار دادن وقایع سال 32 و شکست ملیگراها در کودتای 28 مرداد، درامی عشقی- تاریخی را با نام «شهرزاد» تولید کند که قهرمانانش از هواداران مصدق هستند و فیلمساز نیز بدش نمیآید از زبان این قهرمانان به ستایش مصدق و مذمت کودتا بپردازد. در شهرزاد فضای خفقان سیاسی بعد از کودتا با سانسور شدید مطبوعات و بازداشت روزنامهنگاران به تصویر درآمده است.
برخلاف دیدگاه به شدت مثبت حسن فتحی نسبت به مصدق و دولت ملیاش، مؤسسه سفیر فیلم مستندی را با نام «آقای نخست وزیر» تولید کرده است که در آن تلاش شده دیدگاههای مثبت و منفی را به صورت عادلانهای در کنار هم قرار دهد و نتیجهگیری را به عهده بینندگانش بگذارد. بخش عمدهای از مستند «آقای نخست وزیر» را مصاحبههای بازماندگان جبهه ملی و هواداران دکتر مصدق تشکیل میدهد. کسانی که اگر به مصدق نقدی وارد میکنند، این نقد را نمیتوان به خاطر غرض شخصی دانست و در مصدق دوستی آنها شکی وجود ندارد. در این مستند که در آینده نزدیک عرضه خواهد شد. با استفاده از اسناد به جای مانده از دعوای حقوقی ایران و انگلیس بر سر ملی شدن نفت ایران و دسیسههای انگلیسیها برای خلاص شدن از دست مصدق، ابتدا حمایت گسترده مردم و متدینین از دولت ملی را شاهد هستیم و پشتیبانی آیتالله کاشانی از حرکت ملی که به پیروزیهای مکرر مصدق در عرصه سیاسی منجر میشود و در طول مستند بیننده متوجه تغییر رویه نخست وزیر ایران میشود که به امریکاییها خیلی خوشبین است و میبیند که مصدق برای به دست آوردن اختیارات فراقانونی دست به هر کاری میزند، اقداماتی که در نهایت با کودتایی که سرلشکر زاهدی مجری آن بود، به عمر دولت ملی پایان میدهد.
راپورتهای مصدق در تئاتر
در کنار سینما و تلویزیون، هنرمندان تئاتر هم بعد از سالها سراغ محمد مصدق را گرفتهاند. سال گذشته دکتر رفیعی نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و قتل میرزا تقیخان فراهانی» درباره زندگی امیر کبیر را روی صحنه برد. رفیعی تا پیش از اجرای نمایش خود را منتقد امیرکبیر عنوان میکرد و در مصاحبههایش نگاه انتقادی را که به امیر کبیر داشت، بیان میکرد اما در طول نمایش بیننده با اثری روبهرو میشد که کاملاً در جهت تمجید از امیر کبیر بود. امسال نمایش دیگری درباره یک سیاستمدار کهنهکار روی صحنه رفته و محمد مصدق در نمایش «راپورتهای شبانه دکتر مصدق» کاری از اصغر خلیلی در تالار وحدت یعنی همان سالنی که تئاتر دکتر رفیعی اجرا شد، نمایش داده شده است. خلیلی هم در گفتوگوهایش اعلام کردهاست، نگاه واقعبینانهای به محمد مصدق داشته است! البته این گفتار مانند اعلام رفیعی در عمل بیشتر به تمجید تبدیل شده است. به نظر میرسد به غیر از بحث مستند در سایر عرصهها روایتها از محمد مصدق و دولت ملیاش به آنچه در تاریخ گذشته وفادار نبوده و هر هنرمندی یک «مصدق» در ذهنش خلق و آن را به مخاطبانش عرضه کرده است. تبیین چگونگی سقوط مصدق با حضور مستقیم امریکا برای نسل امروز که با بحث تحریمها، مذاکره و برجام بزرگ میشوند و زندگی میکنند، ضروری است و لازم است بدانند امریکا در سال 32 چه کسی را سرنگون کرد و اینکه مصدق چطور چوب خوشبینیاش را به امریکاییها خورد.
منبع جوان