برای ساختن فیلمهای بیوگرافی، فیلمنامهنویس باید دست پری جهت پرداختن زندگی شخص داشته باشد. نداشتن اطلاعات کافی در این زمینه موجبِ مرگِ فیلم میشود و جای نزدیک شدن مخاطب با شخصیت، باعث دوری او از شخصیتها میشود.
فیلم «صبح اعدام» علی رغم تلاشی که برای به تصویر کشیدن زندگی طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی انجام میدهد، در نهایت نمیتواند اطلاعاتی دستِ اول از زندگی قهرمانهای فیلمش ارائه دهد. تمام آنچه در فیلم نمایش داده میشود، اطلاعاتی کلی از شخصیتها هستند که بسیاری از تماشاگران از آن اطلاع داشتند.
گویا افخمی برای ساختن فیلم به همان گزارش روزنامه کیهان در مورد جلسه دادگاه طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی اکتفا کرده و سراغ منابع تاریخی دیگر نرفته است.
ضعفِ اطلاعاتِ فیلم، باعث شده تا با فیلمنامهای نحیف و لاغر طرف باشیم که چیز زیادی برای ارائه ندارد. وقتی فیلمنامه ضعیف باشد، پلانها بیخودی کش میآیند و طولانی میشوند و در میانه فیلم آهنگ پخش میشود تا زمان فیلم به حد نصاب لازم برسد.
برای نمونه صحنه نوشتن وصیت نامه اسماعیل رضایی بیش از حد کش میآید و خستهکننده میشود. او در مدت زمانی طولانی در حال حساب کردن بدهکاران و طلبکارانش است و برای یک فیلم سینمایی نیازی به گفتن تمام این موارد نیست. صحنههایی از این دست در فیلم زیاد است.
افخمی سعی کرده تا در «صبح اعدام» از ایده مهدویان در «ایستاده در غبار» استفاده کند و صدای راوی را بر روی تصاویر مستندگونه فیلم بگذارد. اما این ایده به چند دلیل در فیلم جواب نداده است.
نخست آنکه اطلاعات و حرفهای راوی چیز خاصی به فیلم اضافه نمیکند. راوی همان حرفهای کلی را میزند و از حدی بیشتر جلوتر نمیرود. ضمن اینکه راوی، حب و بغضهایش را هم به فیلم اضافه کرده و جهتگیریهای شخصی به فیلم داده است.
حتی راوی در دادن اطلاعات تاریخی هم درست عمل نمیکند. برای مثال زمانی که میگوید حکم تیرباران طیب را کندی به شاه داده، چنین فکتی درست نیست. رابطه کندی و شاه به خاطر فشار رئیس جمهور آمریکا درباره مسائل حقوق بشری، همواره در پائینترین سطح قرار داشت و طبق اسناد تاریخی، یکی از اولین کسانی که از ترور کندی خوشحال شد، محمدرضا پهلوی بود.
اگر «صبح اعدام» دقیقتر عقبه شخصیتهایش را معرفی میکرد، درست مثل همان کاری که مهدویان درباره حاج احمد متوسلیان انجام داد، آن زمان فرصت برقراری ارتباط با شخصیتها شکل میگرفت. اطلاعات الکن و ناقص فیلم، کمکی به شناخت بیشتر شخصیتها نمیکند و همین موجب از دست رفتن فیلم میشود.
«صبح اعدام» بیشترین ضربه را از فیلمنامه ناقص و نحیفش میخورد. اهمیت پژوهش و تحقیق در فیلمهای تاریخی و بیوگرافی بیشتر از دیگر ژانرها خودش را نشان میدهد. غیر از پژوهش و صحبت با آدمهای مرتبط با آن شخصیتها، نمیتوان اطلاعات دستِ اول به تماشاگر داد.
سازندگان «صبح اعدام» زحمت پژوهش را به جان نخریدهاند تا اطلاعات فیلمشان در حد همان یک صفحه گزارش روزنامه کیهان باقی بماند. خیلی حیف که چنین سوژهها و شخصیتهایی اینگونه زخمی میشوند و از دست میروند!