محمد مساوات کارگردان کاربلدی است. معمولا برای نمایش‌هایش ایده‌های اجرایی جالبی دارد و در سبک‌های مختلف کار می‌کند.

نقدی بر نمایش «بیگانه در خانه»/ بازی با امر غایب و اصل حاضر

احمد محمدتبریزی – محمد مساوات کارگردان کاربلدی است. معمولا برای نمایش‌هایش ایده‌های اجرایی جالبی دارد و در سبک‌های مختلف کار می‌کند. از نمایش رئال «قصه ظهر جمعه» به یک اثر فانتزی به نام «خا نه وا ده» می‌رسد. صحنه را می‌شناسد، قلم خوبی دارد و می‌داند چطور با ایده‌هایش مخاطب را روی صندلی‌اش نگه دارد. از همه کارهایش «تنها یک پیپ نیست» را ندیده‌ام و تمام کارهای قبلی‌اش را دوست داشته‌ام.

این بار با توجه به سابقه کاری و کارگردانی مساوات به تماشای نمایش «بیگانه در خانه»‌ در سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر نشستم. برای غرق شدن بیشتر در فضای کار هیچ اطلاعی از فضای نمایش کسب نکرده بودم و می‌خواستم در لحظه مسحور صحنه شوم.

نمایش طراحی صحنه ساده و شلوغی ندارد. از فضای صحنه عظیم تئاتر شهر نمایش تنها بخشی را به خود اختصاص داده که آن هم مربوط به فضای داخلی خانه‌ای است. بالای خانه نیز مانیتور بزرگ نصب شده که نشان از ترکیب صحنه و فیلم دارد.

مساوات در این نمایش بین فیلم و تئاتر حرکت کرده است و همزمان که بازیگرانش بازی می‌کنند یک دوربین فیلمبرداری، فیلم بازی‌شان را پخش می‌کند. در دهله اول ایده جذابی به نظر می‌رسد ولی ادامه دادن این ایده به مدت 120 دقیقه خسته کننده می‌شود. مساوات با این کار شانس خودش را در فیلمسازی و نحوه دکوپاژ دوربین امتحان کرده و همزمان با تئاترش یک فیلم سینمایی را هم به روی پرده آورده است. احتمال اینکه این کارگردان جوان در سالهای آینده از فضای تئاتر به سینما برود هست. این را از توجه او به دوربین و احاطه‌اش در کارگردانی و بازیگرانی می‌توان دید.

اما این ایده یک سوال اساسی در ذهن مخاطبش ایجاد می‌کند. برخی از تماشاگران فکر می‌کردند فیلم از قبل ضبط شده بوده و برخی دیگر می‌گفتند فیلم بازی بازیگران به طور زنده پخش می‌شده است، اما سوال اینجاست مرد فیلمبردار 20 دقیقه ابتدایی نمایش روی صحنه حضور ندارد و در نبود او چه کسی فیلمبرداری می‌کرده است؟ اگر فیلمبرداری در کار نبود و فیلم ضبط شده بوده، تطابق دقیق بازیگران با فیلم را نمی‌توان باور کرد. به ویژه آنکه فیلمبردار در پایان نمایش با دوربین به نزد تماشاگران می‌آید و نشان می دهد که همه چیز به طور زنده ضبط شده است. این نخستین بازی کارگردان با تماشاگرانش است. مساوات با مفهوم حضور و غیاب و حقیفت و یال در این نمایش بازی کرده است.

با وجود چنین ایده‌ای چرا نمی‌توان «بیگانه در خانه»‌ را یک اثر شاهکار دانست. نخست آنکه مساوات تلاش بسیار زیادی برای به ثمر نشستن فرم کارش کرده و تمام توجهش را به این قسمت داده و از محتوا و داستان نمایش دور افتاده است. صحنه‌های زیادی در نمایش وجود دارد که می‌شد از آنها صرف‌نظر کرد، داستان نمایش ریتم بسیار کندی دارد و این شیوه داستان‌پردازی به مدت 120 دقیقه مخاطب را خسته می‌کند. به ویژه آنکه پس از گذشت 50 دقیقه از شروع کار هنوز داستان وارد خط اصلی‌اش نشده و حاشیه‌های زیادی دارد. کارگردان تلاش بسیار زیادی کرده تا مخاطبش را جذب ایده اجرایی‌اش کند ولی انگار در این کار زیاده‌روی کرده است. اصرار بیش از اندازه برای توجه به ایده اجرایی به «بیگانه در خانه» آسیب زده است.

با وجود این ایراد، مساوات به دنبال مطرح کردن موضوع جالبی در داستان نمایش است. او در لحظات بسیاری با مخاطبش بازی می‌کند و آنها را میان واقعیت و خیال و حقیقت و مجاز بازی می‌دهد. این رفت و برگشت‌های مداوم میان امر غایب و اصل حاضر در ذهن تماشاگر تضاد و کشمکش ایجاد می‌کند و مخاطب را میان این دو گیر می‌اندازد. هنر نویسندگی مساوات در نمایش همین است. او با تماشاگران نمایشش بازی می‌کند و تماشاگران را در درک حقیقت دچار شک و شبهه می‌کند.

این بازی با مفهوم حقیقت و دروغ تا جایی ادامه پیدا می‌کند که مخاطب نمی‌فهمد دعوای زن و شوهر واقعی بوده یا خیر. به درستی متوجه نمی‌شود که آیا زن از هویت فرد ارسال کننده پیام خبر داشته یا خیر و این سوالات تا انتها در ذهن می‌ماند. حتی کار تا جایی ادامه پیدا می‌کند که جای شوهر با فیلمبردار عوض می‌شود و با سر کردن کله گوزن و شبیه شدن افراد نمی‌فهمیم چه کسی واقعی بوده و چه کسی دروغین.

 

محمد مساوات کارگردان کاربلدی است. معمولا برای نمایش‌هایش ایده‌های اجرایی جالبی دارد و در سبک‌های مختلف کار می‌کند.