رضا صادقی با منش و مرام و شخصیتش حال همه ما را خوب می‌کند.

چهار نکته مهم از زندگی شخصی و کاری رضا صادقی

اول: رضا صادقی برای من چیزی از یک اسطوره کم ندارد. اینکه جوانی در جنوبی‌ترین نقطه ایران با پاهایی معلول خود را به این سطح از شهرت و موفقیت برساند کار بزرگی است. در همین تهران خودمان خوانندگان زیادی در تکاپوی معروف شدن و موفقیت به هر دری می‌زنند و آخر سر هیچ راهی پیدا نمی‌کنند. خوانندگانی با امکانات مالی و کاری کافی که هیچ‌گاه طعم موفقیت را نمی‌چشند. شاید برای آنها اولویت نخست معروف شدن و پیدا کردن طرفداران ملیونی باشد و بعد به هنر و موسیقی فکر کنند و دقیقا همین عامل شکست‌شان است. اما رضا صادقی با استعدادی منحصر به فرد در روزهایی که گرفتن مجوز برای موسیقی پاپ مثل امروز راحت نبود،‌ کارش را با مهارت و نبوغش شروع کرد. او نه به دنبال شهرت، بلکه به دنبال شکوفا کردن استعدادهایش بود و برای این کار هم خیلی زحمت کشید. این خواننده مشکی‌پوش یک شبه معروف و موفق نشد. پله‌های موفقیت را یکی یکی پیموند تا به جایگاه امروزش برسد. هر چه که گذشت استعدادهای رضا صادقی شکوفاتر شد و آثارشدن رنگ و بوی پختگی به خود گرفت. رضا صادقی برای تمام جوانان علاقه‌مند به هنر الگوست. او نماد خواستن، توانستن است. اینکه در سخت‌ترین شرایط هم می‌توان کارهای بزرگ کرد فقط به شرطی که پشتکار و استعداد داشت. صادقی در روزهایی که با ناملایمتی با او رفتار می‌شد، زانوی غم بغل نکرد، با انرژی مثبت راهش را ادامه داد و  یکی از بهترین خوانندگان پاپ ایران شد.

دوم: رضا صادقی در تمام سال‌های مشهور شدنش بر یک مدار حرکت کرده است؛ مدار تواضع و حاشیه‌گریزی. او به لحاظ شخصیتی کمترین فراز و نشیب‌ها را داشته و زرق و برق سلبریتی شدن روی او تاثیر نداشته است. رضا صادقی همچنان همان خواننده جنوبی سالهای قبل است؛ با همان گرمی،‌ مهربانی و صمیمیت. او تنها با گذشت زمان باتجربه‌تر و پخته‌تر شده است. او همچنان مطالعه می‌کند و می‌آموزد. هیچ‌گاه نخواسته مثلی آبی راکد، ثابت بماند و درجا بزند. به همین خاطر روز به روز پیشرفت می‌کند. در جایی گفته بود به دلیل معلولیتش در کودکی نمی‌توانسته همانند دیگر بچه‌ها بازی کند و مجبور بوده در خانه بماند و بخواند. این خواندن‌ها در کودکی پشتوانه کارش در بزرگسالی شده‌اند. او از یک نقص و کمبود یک فرصت طلایی برای خود ساخته است.

سوم: رضا صادقی عاشق خانواده است. او برخلاف بسیاری از چهره‌های هنری مشهور یک زندگی خانوادگی آرام و بدون دغدغه دارد. بیشترین عکس‌های صفحه اینستاگرامش از دخترهایش است و بدون هیچ پز روشنفکری و زرق و برق خاصی از زندگی‌اش می‌گوید. رضا صادقی نماد یک هنرمند در سالم زندگی کردن است. در طول سالهای فعالیتش هیچ خبر و حاشیه‌ای از او منتشر نشده است. هر چه بوده مربوط به فعالیت‌های هنری‌اش بوده. به همین خاطر انقدر پرکار و کارهایش گیراست. رضا صادقی آمد تا به ما نشان بدهد می‌توان هنرمند و مشهور بود و سالم زندگی کرد. می‌توان خانواده داشت و به آن عشق ورزید. می‌توان در سراب پول و شهرت غرق نشد و همان آدم سابق ماند. خدا رضا صادقی را خیلی دوست دارد.

چهارم: رضا صادقی خواننده دغدغه‌مندی است. هر جایی که به حضورش نیاز بوده ورود کرده و هر کاری که در توانش بوده را انجام داده. به مسائل اجتماع دقت می‌کند و مثل بسیاری از هنرمندان خنثی عمل نمی‌کند. او دغدغه‌های اجتماعی دارد و برای آنها تلاش می‌کند. تا جایی که از دستش بر بیاید به هنرمندان نسل جدیدتر کمک می‌کند. ابا و ترسی از معروف شدن دیگر خواننده‌ها ندارد و با دلی صاف و یکرنگ به کسانی که جنم موفقیت و پیشرفت دارند، کمک می‌کند. او همین چند وقت پیش در جریان رسانه‌ای شدن خبر خانمی معلول و بی‌خانمان که از سطل‌های زباله روزی‌اش را درمی‌آورد بدون هیچ ادعایی وارد کار شد و برایش خانه اجاره کرد. اگر بخواهیم به حافظه‌مان فشار بیاوریم که چند هنرمند و فوتبالیست با درآمدهای میلیاردی چنین کارهای خیریه‌ای انجام داده‌اند، به اسم خاصی نمی‌رسیم. رضا صادقی برای جامعه بیمار امروز ما حکم الماس را دارد. شاید جوانان با نگاه به چنین هنرمندانی بفهمند که می‌توان چهره بود و طور دیگری زندگی کرد. رضا صادقی با منش و مرام و شخصیتش حال همه ما را خوب می‌کند. وجود چنین هنرمندی در یک جامعه آفت زده طلاست. قدر چنین هنرمندانی را بیشتر بدانیم.

نویسنده: احمد محمدتبریزی

رضا صادقی با منش و مرام و شخصیتش حال همه ما را خوب می‌کند.