جشنوارهی فیلم فجر به عنوان مهمترین اتفاق سینمایی کشور، هر ساله مورد توجه اقشار زیادی از مردم قرار میگیرد. معمولا قبل از شروع جشنواره حاشیهها و گمانهزنیها پیرامون جشنواره شکل میگیرد و تا چند روز پس از اختتامیه هم ادامه دارد. اظهارنظر دربارهی کیفیت فیلمها و نقد داوریها یکی از اصلیترین چالشهای جشنواره است که اتفاقات دیگر را تحتالشعاع قرار میدهد.
داوران در هر دورهی جشنواره چشمشان را روی بعضی فیلمها میبندند و نظر مثبتشان را به فیلمهای محبوبشان ابراز میکنند. همین نگاه سلیقهای سبب میشود تا گاهی بعضی از فیلمهای خوب و باکیفیت از چشم داوران دور بماند و با اکرانشان در سینماها مردم را با سوال مواجه کند که مگر میشود چنین فیلمی را نادیده گرفت.
نگاهی به فیلمهایی انداختهایم که در ادوار مختلف جشنوارهی فیلم فجر با بیمهری داوران روبهرو شدهاند و علیرغم کیفیت بالایشان در فرم و محتوا، هیچ سیمرغی نصیبشان نشده است. این لیست به ما نشان میدهد داوران هر دوره جشنواره با تمام دانش و تجربهشان، چشمهایشان را روی این فیلمها بستهاند و راحت از کنار این فیلمهای خوب سینمای ایران رد شدهاند.
۱. آتابای
- کارگردان: نیکی کریمی
- سال: ۱۳۹۸
- حاضر در سی و هشتمین جشنوارهی فیلم فجر
«آتابای» در جشنوارهی فیلم فجر ۱۳۹۸ در پنج رشته نامزد دریافت سیمرغ شد ولی در نهایت تعجب، داوران هیچ سیمرغی برای این فیلم در نظر نگرفتند تا دستهای یکی از بهترین فیلمهای جشنواره از جایزه خالی بماند. در حالیکه داوران بیشتر جوایز را برای «شنای پروانه» و «خورشید» در نظر گرفتند میتوانستند با فیلم نیکی کریمی کمی مهربانانهتر برخورد کنند.
«آتابای» یک فیلم خوشساخت با داستانی سرراست است که مخاطبانش را سر ذوق میآورد. کریمی با سفر به ارومیه، لوکیشن فیلمش را در منطقهای بکر انتخاب کرد و در همفکری با هادی حجازیفر، فیلمنامهای بدون لکنت و قوی را نوشت. فیلم در زمان اکران عمومی با نظر مثبت مخاطبان و منتقدان روبهرو شد و حتی فیلم برگزیدهی نویسندگان و منتقدان مجلهی فیلم لقب گرفت.
فیلم نیکی کریمی در کنار بازیهای درخشان، کارگردانی درست و فیلمنامهی خوبش، از موسیقی حسین علیزاده نیز بهره میبرد تا در بیشتر زمینهها حرفی برای گفتن داشته باشد. با وجود نقاط مثبت و قوت «آتابای» داوران راضی به دادن سیمرغی به این فیلم نشدند تا یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران در چند ساله اخیر در سیو هشتمین جشنوارهی فیلم فجر نادیده گرفته شود.
۲. سد معبر
- کارگردان: محسن قرایی
- سال: ۱۳۹۵
- حاضر در سی و پنجمین جشنوارهی فیلم فجر
محسن قرایی در جشنوارهی فیلم فجر سال ۱۳۹۵ با سوژهای نو و فیلمی متفاوت روبهرو شد. قرایی در فیلمش از کلیشههای عاشقانهی رایج در سینمای ایران فاصله گرفت و سراغ یکی از اقشار کمتر دیده شدهی اجتماع رفت. «سد معبر» با بازی خوب حامد بهداد، سرگذشت یکی از ماموران سد معبر شهرداری را روایت میکند و تا پایان مخاطبش را با خود همراه میکند.
«سد معبر» از ریتم و تعلیق خوبی برخوردار است و فضای حاکم در فیلم را به بینندهاش منتقل میکند. فیلمنامه این فیلم را سعید روستایی نوشته بود و باید خلاقیت او در روایت و سوژهیابی را ستود. قرایی نیز با هنرمندی و کارگردانی خوبش، نگذاشت تا چنین سوژهی درخشانی به راحتی از بین برود.
ماحصل همکاری روستایی و قرایی فیلم درخشانی از آب درآمد ولی داوران سی و پنجمین جشنوارهی فیلم فجر خیلی راحت از کنار «سد معبر» گذشتند و حتی فیلم را قابل داشتن یک سیمرغ هم ندانستند.
۳. عصبانی نیستم
- کارگردان: رضا درمیشیان
- سال: ۱۳۹۲
- حاضر در سی و دومین جشنوارهی فیلم فجر
در روزهای پر از هیجان تغییر دولت محمود احمدینژاد، فیلم رضا درمیشیان به عنوان یکی از حاشیهسازترین فیلمهای جشنواره شناخته شد. مردم هنوز در تکاپوی حوادث سال ۱۳۸۸ بودند و تغییر دولت یک اتفاق خوب برای منتقدان احمدینژاد محسوب میشد. در چنین شرایطی فیلم «عصبانی نیستم» با نقد شرایط موجود و طعنه و کنایه به دولت قبل در جشنواره حاضر شد و مورد توجه قرار گرفت.
بازی نوید محمدزاده برای اولین بار در این فیلم دیده شد و تحسینهای زیادی را به دنبال آورد. محافظهکاری داوران موجب شد تا در آخرین لحظات دست محمدزاده از جایزه کوتاه بماند و در کمال ناباوری، رضا عطاران برای فیلم «طبقه حساس» سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد را بگیرد.
حاشیههای «عصبانی نیستم» به همین جا ختم نشد و فریبرز قریبیان که آن زمان جزو هیئت داوران جشنواره بود، در اظهارنظری جنجالی در مورد ندادن سیمرغ به این فیلم گفت: «من چند سال قبل زمان فیلم «عصبانی نیستم» که قرار بود به نوید محمدزاده جایزه بدهند، جزو داوران جشنواره بودم و کسی بودم که همان سال این قضیه را علنی کردم… آن روزها آقای رضاداد دبیر بود. میدیدم همه پچپچ میکنند که اگر فیلم «عصبانی نیستم» را تحویل بگیریم، مجلس گفته که جشنواره را به هم میریزد. میشنیدم که میخواهند رای را عوض کنند.»
صحبتهای قریبیان نشان داد که نظر گروههای سیاسی در اعطای سیمرغ به فیلمها دخیل است و گاهی فضای جشنواره تا چه اندازه سیاستزده میشود.
۴. قصهها
- کارگردان: رخشان بنیاعتماد
- سال: ۱۳۹۲
- حاضر در سی و دومین جشنوارهی فیلم فجر
فضای سیاسی پس از تغییر دولت احمدینژاد حسابی روی جشنوارهی فیلم فجر سال ۱۳۹۲ سایه انداخته و داوران را محافظهکار کرده بود. پس از حاشیههای «عصبانی نیستم»، داوران تصمیم گرفتند چشمهایشان را بر روی یک فیلم سیاسی دیگر ببندند تا «قصهها» بنیاعتماد به سرنوشت فیلم رضا درمیشیان دچار شود.
البته حاشیههای «قصهها» فقط معطوف به جشنواره نماند و نمایندگان با فشار به وزیر ارشاد بر سر اکران فیلم سنگاندازی میکردند. در نهایت این فیلم با کش و قوسهای بسیار اکران شد تا علی جنتی در مقام وزیر ارشاد از نمایندگان مجلس کارت زرد بگیرد.
چنین اتفاقاتی نشان میدهد زمانی که فضای جشنواره سیاسی شود، داوران بر اثر فشارها چارهای جز تسلیم نخواهند داشت و رو به محافظهکاری خواهند آورد.
۵. پذیرایی ساده
- کارگردان: مانی حقیقی
- سال: ۱۳۹۰
- حاضر در سیامین جشنوارهی فیلم فجر
جشنوارهی فیلم فجر سال ۹۰ هم از آن جشنوارههای عجیب و غریب بود. در میان نادیده گرفتن بعضی فیلمها، جوایز بین فیلمهای دیگر تقسیم شد تا فیلم خوبی مثل «پذیرایی ساده» نادیده گرفته شود. مانی حقیقی فیمنامه فیلمش را به همراه امیررضا کوهستانی از کارگردانان سرشناس تئاتر نوشت تا «پذیرایی ساده» از سوژهای ناب برخوردار باشد.
فیلم همچنین در کارگردانی و بازیها هم کم نقص بود و به جرات میتوان گفت یکی از متفاوتترین فیلمهای جشنواره بود. اما داوران خیلی با این متفاوت بودن ارتباط برقرار نکردند تا «پذیرایی ساده» هیچ سیمرغی را کسب نکند. با وجود نظر مثبت منتقدان، «پذیرایی ساده» خیلی ساده در جشنواره مورد توجه قرار نگرفت. این نایده گرفتن در حالی اتفاق افتاد که ورایتی به تحسین فیلم پرداخت و دربارهاش نوشت: «شما شاهد یک درام جذاب در مورد یک مرد و یک زن در منطقهی کوهستانی فقیر هستید، که مبالغ زیادی پول را که در کیسههای پلاستیکی قرار دارد پخش میکنند. فیلم خوب ساخته شده و دارای نکات برجسته است.»
تلگراف نیز در مورد این فیلم نوشت: «از لحاظ فیلمنامه، حقیقی توانسته به کمک امیررضا کوهستانی موقعیتهای خندهدار، هیجانی، خشن و حتی ناراحتکننده و تحقیرآمیز را با یک پسزمینهی ساده بهوجود بیاورد، درست مثل یک صحنهی تئاتر.»
۶. برف روی کاجها
- کارگردان: پیمان معادی
- سال: ۱۳۹۰
- حاضر در سیامین جشنوارهی فیلم فجر
«برف روی کاجها» با وجود اینکه از نظر تماشاگران به عنوان بهترین فیلم شناخته شد ولی از سوی داوران مورد استقبال قرار نگرفت تا جز سیمرغ جایزهی مردمی، سیمرغ دیگری نگیرد. هرچند مهناز افشار برای این فیلم دیپلم افتخار گرفت اما بسیاری از منتقدان بازی او را در حد دریافت سیمرغ ارزیابی کردند.
فیلم کارگردانی اصولی و حساب شدهای دارد و در فیلمنامه نیز با پرداخت درست به جزئیات، فیلم کم نقصی را پیشروی مخاطب میگذارد. فیلم حتی در زمان اکران با کج سلیقگی برخی از مدیران فرهنگی وقت، با اکران در محدودیت مواجه شد در حالیکه فیلم در مضمون و محتوا به یکی از آسیبهای جدی در میان زوجها میپردازد. ماندگاری این فیلم پس از سالها، ارزشهای هنری «برف روی کاجها» را نشان میدهد و کجسلیقگی داوران را بهتر عیان میکند.
۷. یه حبه قند
- کارگردان: رضا میرکریمی
- سال: ۱۳۸۹
- حاضر در بیست و نهمین جشنوارهی فیلم فجر
اولین جشنواره پس از اتفاقات سال ۱۳۸۸، جشنوارهای پربار بود. کارگردانهای سرشناسی مثل اصغر فرهادی، داریوش مهرجویی، کیانوش عیاری، مسعود کیمیایی، ابراهیم حاتمیکیا و علی رفیعی در جشنواره حضور داشتند و رقابت میان این کارگردانان، فرصت عرضاندام را به دیگر فیلمسازان نمیداد.
از بخت بد رضا میرکریمی، در سالی که «جدایی نادر از سیمین» و «خانه پدری» در جشنوارهی فیلم فجر حضور داشت، «یه حبه قند» خیلی به چشم کسی نیامد تا بهترین فیلم کارنامهی او در زمان جشنواره خیلی ندیده نشود. البته اکران عمومی «یه حبه قند» نگاهها را به سمت فیلم کشاند و تحسینها را برانگیخت.
«یه حبد قند» حتی داوطلب ارسال به اسکار هم شد که در پی تحریم اسکار بنا به تصمیم جواد شمقدری، رئیس سازمان سینمایی وقت، این فیلم از رفتن به اسکار باز ماند تا بدبیاریهای فیلم میرکریمی کامل شود.
نکتهی جالب دیگر دربارهی بیست و نهمین جشنوارهی فیلم فجر به هیئت داوران برمیگردد. حسن عباسی به عنوان یک کارشناس سیاسی در مهمترین جشنوارهی سینمایی کشور حضور داشت که تعجب اهالی سینما را به دنبال داشت. حضور اسدالله نیکنژاد با کارنامهای ضعیف یکی دیگر از شگفتیهای این دوره جشنواره بود که انتقادات زیادی را به دنبال داشت. هر چند این انتقادات در نهایت نیکنژاد را مجبور به استعفا کرد تا یکی از عجیبترین دورههای جشنواره با حاشیههای فراوان به کار خودش پایان دهد.
۸. اینجا بدون من
- کارگردان: بهرام توکلی
- سال: ۱۳۹۰
- حاضر در بیست و نهمین جشنوارهی فیلم فجر
فیلم بهرام توکلی همچون رضا میرکریمی در میان فیلمهای خوب جشنواره گیر کرد تا شانسی برای دیده شدن نداشته باشد. «اینجا بدون من» توکلی یک فیلم خوشساخت و تماشایی با اقتباسی از نمایشنامهی تنسی ویلیامز بود که در روزهای جشنواره دیده نشد.
تازه تماشاگران در زمان اکران عمومی با فیلم توکلی آشنا شدند و قدر فیلم را دانستند. «اینجا بدون من» با بازیهای درخشان فاطمه معتمدآریا، نگار جواهریان و صابر ابر یکی از درخشانترین فیلمهای سینمای ایران در دههی ۸۰ به شمار میرود. ارزشهای فیلم با گذشت زمان بیشتر مشخص شد و هنوز منتقدان «اینجا بدون من» را بهترین فیلم کارنامهی توکلی میدانند.
۹. کنعان
- کارگردان: مانی حقیقی
- سال: ۱۳۸۶
- حاضر در بیست و ششمین جشنوارهی فیلم فجر
انگار ارتباط مانی حقیقی با جشنوارهی فیلم فجر چندان خوب نیست و فیلمهای او علیرغم کیفیت خوبشان، از چشم داورها دور میماندند. «کنعان» یکی از فیلمهای اجتماعی خوب سینمای ایران در آن سالها بود که داوران خیلی با فیلم ارتباط برقرار نکردند و سیمرغی به فیلم ندادند.
این بیعلاقگی داوران را تماشاگران جبران کردند و آنها فیلم را دوست داشتند تا فیلم دیپلم افتخار ویژهی تماشاگران را کسب کند. «کنعان» با داستان عاشقانهاش در روایت و کارگردانی فیلمی خوشساخت و تماشایی است و بازیگرانش نیز بازیهای خوبی را ایفا میکنند. اگر داوران جشنواره کمی مهربانتر با فیلم حقیقی برخورد میکردند، میتوانستند سهمی از جوایز را برای «کنعان» در نظر بگیرند.
«کنعان» پس از سالها همچنان یکی از فیلمهای خوب اجتماعی سینمای ایران محسوب میشود که در زمان جشنواره ارزشهایش نادیده گرفته شد.
۱۰. شهر زیبا
- کارگردان: شهر زیبا
- سال: ۱۳۹۲
- حاضر در بیست و دومین جشنوارهی فیلم فجر
این هم از عجایب از جشنوارهی فیلم فجر است که به فیلمی مثل «شهر زیبا» تنها یک سیمرغ صدابرداری بدهند و از کنار سایر بخشهای فیلم عبور کنند. اصغر فرهادی در نخستین تجربههایش در دنیای سینما به سراغ موضوع قصاص رفت و خیلی خوب توانست به این سوژه بپردازد.
فرهادی در همان زمان تواناییهایش در روایت قصه و کارگردانی را نشان داد و با بازی گرفتن درست از فریبرز قریبیان و ترانه علیدوستی، «شهر زیبا» را روانهی جشنواره کرد. فیلم با توجه با سوژهی خاص و حساسش در بین مردم و منتقدان مورد توجه قرار گرفت ولی داوران جشنواره خیلی روی خوشی به «شهر زیبا» نشان ندادند.
در جشنوارهای که «دوئل» احمدرضا درویش بیشتر جوایز را مال خود کرد، میشد سهمی هم برای «شهر زیبا» در نظر گرفت. گاهی نگاههای مصلحتی به بعضی فیلمها، موجب نادیده گرفتن فیلمهای دیگر میشود. اگرچه «دوئل» در ساخت و کارگردانی فیلم بزرگ و پرهزینهای بود ولی فیلم فرهادی پس از سالها در ذهن مخاطبان ماندگار شد و یکی از فیلمهای مهم سینمای ایران لقب گرفت.
۱۱. ضیافت
- کارگردان: مسعود کیمیایی
- سال: ۱۳۷۴
- حاضر در چهاردهمین جشنوارهی فیلم فجر
«ضیافت» مسعود کیمیایی در جشنوارهی فیلم فجر سال ۱۳۷۴ مورد اعتنای داوران قرار نگرفت و داوران حتی فیلم را برای نامزدی برای سمیرغها هم قابل ندانستند. این فیلم شروع دورهی تازهای از سبک فیلمسازی کیمیایی بود و هر چند با نقدهایی هم روبهرو شد ولی در جشنوارهای که تعداد فیلمهای خوبش زیاد نبود میتوانست مورد توجه قرار بگیرد.
برای علاقهمندان به سینمای کیمیایی «ضیافت» یک تجربهی تازه بود. کیمیایی در این فیلم سعی کرد از آن نگاه غالب همیشگی در فیلمهایش فاصله بگیرد و در داستانها و شخصیتپردازیهایش طرحی نو دراندازد. با وجود درخشان «ضیافت» فیلم در نیمهی دوم افت میکند و شاید این مهمترین دلیل از چشم افتادن فیلم از سمت داوران باشد. حال هر چه بود «ضیافت» سنگ بنای تازهای را در سینمای کیمیایی بنیان گذاشت که در سالهای بعد نیز ادامه پیدا کرد.
۱۲. بوی پیراهن یوسف
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- سال: ۱۳۷۴
- حاضر در چهاردهمین جشنوارهی فیلم فجر
تحویل نگرفتن فیلمی در سبک و سیاق «بوی پیراهن یوسف» از جشنوارهی فجر از آن عجایبی است که در چهاردهمین دوره جشنواره اتفاق افتاد. معمولا فیلمهایی با موضوع دفاع مقدس به مذاق داوران جشنواره خوش میآید و آنها چنین فیلمهایی را خوب تحویل میگیرند اما این بار این اتفاق برای ابراهیم حاتمیکیا نیفتاد تا فیلمش در هیچ رشتهای سیمرغ نگیرد.
حاتمیکیا که پیش از «بوی پیراهن یوسف» با «از کرخه تا راین» تعریف و تمجیدهای زیادی را به چشم دیده بود این بار نتوانست همان تحسینها را برای فیلمش جلب کند. با وجود بیتفاوتی داوران جشنواره به «بوی پیراهن یوسف»، فیلم حاتمیکیا فیلم بدی نیست و به خوبی مفهوم انتظار را از جانب یک پدر نشان میدهد. علی نصیریان در نقش پدر شهید بازی خوبی دارد و میتوان او را در نقش پدری دلسوخته و منتظر باور کرد.
با وجود نقدهایی که منتقدان به فیلمنامهی «بوی پیراهن یوسف» وارد دانستند ولی باز این فیلم از فیلمهای خوب کارنامهی حاتمیکیا و از فیلمهای قابل قبول در حوزهی دفاع مقدس به شمار میرود.
۱۳. دلشدگان
- کارگردان: علی حاتمی
- سال: ۱۳۹۰
- حاضر در دهمین جشنوارهی فیلم فجر
«دلشدگان» به عنوان آخرین فیلم علی حاتمی در جشنوارهی فیلم فجر سال ۱۳۷۰ با بیتوجهی کامل روبهرو شد و داوران حتی یک سیمرغ هم برای فیلم در نظر نگرفتند. «دلشدگان» که سفر یک گروه موسیقی در زمان قاجار به خارج کشور را روایت میکند، فیلمی نبود که در این حد مورد بیمهری قرار بگیرد.
سوژهی بکر حاتمی در کنار فضای دلپذیری که از فیلم ترسیم میکرد، سبب میشد تا مخاطب با تماشای «دلشدگان» حس خوبی از فیلم بگیرد. علی حاتمی با استادی تمام یک واقعیت تاریخی را با تخیل در میآمیخت و اثری تماشایی خلق میکرد. حاتمی «دلشدگان» را با همکاری محمدرضا شجریان ساخت و ترکیب این دو هنرمند بزرگ، کاری قابل قبول با سوژهی موسیقی شد.
«دلشدگان» فیلمی عاشقانه و خاص است که میتواند دلِ هر بینندهای را ببرد. علی حاتمی فیلمی در ستایش موسیقی ساخت و هیچ بعید نیست چنین سوژهای در فضای خشک آن روزها چندان مورد رضایت داوران واقع نشده است.
۱۴. شاید وقتی دیگر
- کارگردان: بهرام بیضایی
- سال: ۱۳۶۶
- حاضر در ششمین جشنوارهی فیلم فجر
جشنوارههایی که در دههی ۶۰ برگزار میشد حال و هوای عجیبی داشت. گاهی داوران تصمیم میگرفتند هیچ فیلمی را به عنوان بهترین فیلم انتخاب نکنند و سیمرغی را به هیچ بازیگر زنی به عنوان بهترین بازیگر ندهند. بهرام بیضایی که در سال ۱۳۶۴ برای فیلم «باشو غریبهی کوچک» با حاشیههایی روبهرو شده بود و فیلمش را توقیف کرده بودند در سال ۱۳۶۶ نیز فیلمش مورد توجه داوران جشنواره قرار نگرفت.
اگرچه «شاید وقتی دیگر» به درخشانی آثار قبلی بیضایی نبود ولی به اذعان بسیاری از کارشناسان، موسیقی فیلم که توسط بابک بیات ساخته شده بود، لیاقت دریافت سیمرغ را داشت. حتی بسیاری از منتقدان موسیقی این فیلم را بهترین موسیقی متن تاریخ سینمای ایران میدانند ولی داوران جشنواره از این بخش هم عبور کردند تا «شاید وقتی دیگر» دست خالی جشنواره را ترک کند.
۱۵. اجارهنشینها
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- سال: ۱۳۶۵
- حاضر در پنجمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر
«اجارهنشینها» یکی از بهترین فیلمهای کمدی تاریخ سینمای ایران است. یک فیلم خوشساخت و روان با بازیهای یکدست و موقعیتهای کمیک که در کنار بار کمدیاش از یک داستان خوب هم برخوردار است. «اجارهنشینها» زمانی ساخته شد که فیلمهای کلیشهای و شعارزده، سینمای ایران را به تسخیر خود درآورده بودند و از این جهت فیلمی بسیار متفاوت با ارجاعات سیاسی و اجتماعی فراوان بود.
داریوش مهرجویی در دومین فیلم سینماییاش پس از پیروزی انقلاب، دست به جسارت زد و بر خلاف فیلمهای قبلیاش، ژانر کمدی را انتخاب کرد. مهرجویی در این ژانر نیز تواناییهایش را نشان داد و مشخص شد این کارگردان به خوبی قواعد ژانر کمدی را میشناسد.
با وجود قابلیتهای فراوان فیلم، داوران جشنواره فیلم را دوست نداشتند. احتمالا در فضای آن روزهای کشور، داوران علاقهای به فیلمهای کمدی نداشتند و خیلی راحت از کنار این فیلم عبور کردند.
۱۶. مرگ یزدگرد
- کارگردان: بهرام بیضایی
- سال: ۱۳۶۱
- حاضر در اولین دورهی جشنوارهی فیلم فجر
بهرام بیضایی نمایشنامهی «مرگ یزدگرد» را به سالِ ۱۳۵۸ نوشت و به نمایشی پُرفروش درآورد. او سپس تصمیم گرفت فیلم را از روی متن نمایشنامه بسازد و این تصمیم برای فیلم چندان خوشیمن نبود. «مرگ یزدگرد» در اولین جشنوارهی فیلم فجر به نمایش درآمد و همین نمایش همگانی اولین و آخرین اکران فیلم شد.
داوران جشنواره روی خوشی به «مرگ یزگرد» بیضایی نشان ندادند و پس از آن فیلم دیگر هیچگاه رنگ اکران عمومی به خود نگرفت. گفته میشود چون سوسن تسلیمی در این فیلم حجاب نداشت مسئولان فرهنگی علاقهای به اکران فیلم نداشتند. اولین دورهی جشنوارهی فیلم فجر برای بیضایی خوشیمن نبود و همین بدیمنی دامن این کارگردان سرشناس را در دورههای بعد هم گرفت تا فیلمهای مهم بیضایی هر بار با مشکلی مواجه شوند.