نگاهی به مسیر سخت پژمان جمشیدی در سینما

اوایل دهه‌ی نود، هنگام افتتاح نمایشی در یکی از تماشاخانه‌های تهران، یکی از بازیگران مشهور و پیشکسوت تئاتر و سینما – که اکنون از دنیا رفته است – پشت میکروفن قرار گرفت و با تندترین الفاظ از حضور فوتبالیست‌ها در صحنه‌ی تئاتر انتقاد کرد. آن زمان این انتقاد تنها به این بازیگر پیشکسوت معطوف نشد و سایرین نیز منتقد حضور چهره‌های غیرتئاتری، به ویژه فوتبالیست‌ها در دنیای کوچک تئاتر شدند.

آن زمان انگشت اتهام‌ها بیشتر متوجه یک چهره به نام پژمان جمشیدی بود. فوتبالیستی که پس از بازی در یک سریال،‌ پا به قلمرو تئاتر گذاشته و حساسیت‌‌ اهالی این حرفه را برانگیخته بود. رسانه‌ها نیز گاه و بی‌گاه جمشیدی را مورد انتقاد قرار می‌دادند و با یک علامت بزرگ این سوال را مطرح می‌کردند که بازیکن سابق پرسپولیس در دنیای تئاتر چه می‌خواهد؟

منتقدان معتقد بودند جمشیدی نه صدای خوبی برای تئاتر دارد، نه حرکاتش ظریف و نرم است و نه چهره‌اش به درد بازیگری می‌خورد. این تقابل تا چند سال ادامه داشت و جمشیدی با وجود تمام انتقادات، هیچ‌گاه دلسرد نشد و مصمم به کارش ادامه داد.

سیبلی به نام جمشیدی

جمشیدی آن زمان تنها در سریال «پژمان» بازی کرده بود و تجربه‌ی دیگری جهت بازی در آثار نمایشی نداشت. انتقادات طبیعی به نظر می‌رسید. درست در همین زمان، نام برخی چهره‌های غیرتئاتری به خاطر محبوبیت‌شان در میان گروه بازیگران نمایش‌ها به چشم خورد.

کارگردانان برای فروش بیشتر نمایش‌هایشان هر کاری می‌کردند و این نگاه کاسب‌مآبانه و تجاری صدای اهالی تئاتر را در آورده بود. یک روز در نمایشی ترانه‌سرایی معروف بازی می‌کرد، در نمایش دیگری بازیگری از سینما بدون هیچ تجربه‌‌ای در تئاتر به روی صحنه می‌رفت، چهره‌های تلویزیونی و مجری‌ها هم به مرور پایشان به نمایش‌ها باز شد و وقتی آش شور شد که استندآپ کمدین‌ها و سازندگان کلیپ‌های دابسمش‌ در اینستاگرام بازیگر تئاتر شدند.

در این میان بازیکن سابق پرسپولیس بیش از همه سیبل شده بود. برای انتقاد از این جریان همه اول پژمان جمشیدی را نشانه می‌گرفتند. اکثرا حضور پژمان جمشیدی در نمایش‌ها را برای پول و شهرت می‌دانستند. به ویژه آنکه جمشیدی هنوز در اثر درخوری بازی نکرده بود و نمایش‌هایش، آثاری معمولی با فضایی تجاری بودند که هدف اول‌شان فتح گیشه بود.

فوتبالیست سابق تنها در سریال پیمان قاسم‌خانی بازی کرده و این همکاری، پایه‌گذار دوستی با یکی از مستعدترین فیلمنامه‌نویسان سینمای ایران شده بود. شاید این دوستی به کارش می‌آمد.

آشنایی با قاسم‌خانی برای جمشیدی امتیاز مهمی به حساب می‌آمد. این فیلمنامه‌نویس دوستان زیادی در تئاتر و سینما داشت و جمشیدی به واسطه دوستی با قاسم‌خانی به گروه‌های نمایشی معرفی می‌شد. پیمان قاسم‌خانی پشت پژمان جمشیدی ایستاده و هوایش را داشت. حمایت‌ از جمشیدی مثل یک بازی دو سر برد بود. آن‌ها به این فوتبالیست نقش می‌دادند و تماشاگران هم به خاطر او به سالن می‌آمدند.

جمشیدی اگر آن زمان مورد انتقاد رسانه‌ها و چهره‌های مطرح بود ولی عموم مردم به ویژه دختران نوجوان و جوان او را دوست داشتند. پس از نمایش‌ها، افراد زیادی پشت در سالن‌ها می‌ماندند تا با جمشیدی سلفی و عکس یادگاری بگیرند. برای سازندگان نمایش‌ها بازی جمشیدی آورده‌ی مالی داشت و آن‌ها می‌دانستند بخشی از تماشاگران به خاطر پژمان جمشیدی به سالن می‌آیند.

این قرارداد نانوشته تا چند سال کجدار و مریز ادامه داشت. قاسم‌‌خانی که ثمره‌ی شیرین همکاری با جمشیدی را دیده بود، ایده‌های دیگری برای کار کردن با زوج جمشیدی و درخشانی داشت. هرچند قاسم‌خانی در وهله‌ی اول نگاهی تجاری و سودآوری به همکاری با جمشیدی داشت، ولی فیلم‌هایشان در ژانر خود، فیلم‌های بدی نبودند و مردم با فیلم‌هایش ارتباط برقرار می‌کردند.

نشستن پرنده‌ی اقبال

پس از درخشش در «خوب،‌ بد، جلف» کارگردانان دیگری نیز به سراغ آقای فوتبالیست آمدند و خواهان تکرار فرمول قاسم‌خانی شدند. برای مثال برزو نیک‌نژاد در «لونه زنبور» از زوج محسن کیایی و جمشیدی استفاده کرد و با همان ترفندهای قاسم‌خانی به دنبال خنده گرفتن از مخاطبانش بود.

این کار کردن‌های بی‌وقفه اگرچه برای جمشیدی تازه‌کار خوب بود ولی خطر انداختن او را در قالب کلیشه‌های تکراری داشت. اما این فوتبالیست باهوش‌تر از آن بود که تن به قالب‌های تکراری بدهد. خیلی زود مسیر خودش را در سینما جدا کرد و به دنبال محک زدن خودش در ژانرهای دیگر رفت.

پس از بازی در فیلم کمدی «تگزاس» در سال ۹۶، جمشیدی در سال بعد در شش فیلم سینمایی بازی کرد که یک رکورد برای یک بازیگر به حساب می‌آید. جمشیدی در حالی به این پیشنهادات رسید که بسیاری از بازیگران حرفه‌ای هنوز چنین آماری را در کارنامه‌ی بازیگری‌شان ندارند. پس از آن، کارگردانان تلویزیونی هم به سراغ جمشیدی آمدند و او در کارهای تلویزیونی نیز بازی کرد.

رفته رفته پرنده‌ی اقبال بر روی شانه‌های این فوتبالیست نشست و موجب شد تا کارگردانان به او اعتماد کنند. از میانه‌ی دهه‌ی نود و در عرض چند سال، جمشیدی توانست خود را از بازی در کمدی‌های سطح پائین و لوس خلاص کند و قدم در ژانرهای دیگر بگذارد.

از شش فیلم جمشیدی در سال ۱۳۹۷، دو فیلم «تگزاس۲» و «دینامیت» در سبک و سیاق همان کمدی‌های سطح پائین ساخته شدند ولی بقیه فیلم‌ها حرفی برای گفتن داشتند. اگر فیلم پربازیگر و آشفته‌ی «ما همه با هم هستیم»‌ را کنار بگذاریم، جمشیدی در «هزارتو»، «ایده اصلی» و «جهان با من برقص» بخش دیگری از توانایی‌هایش را نشان داد و مشخص شد که می‌توان نقش‌های متفاوت‌تری را به او سپرد.

این فیلم‌ها بزرگترین آزمون جمشیدی در بازیگری بودند و او با سربلندی از این فیلم‌ها بیرون آمد. «ایده اصلی» و «هزارتو» فیلم‌های قابل قبولی در سینمای ایران هستند. تعلیق خوب در کنار شکل گرفتن درامی جذاب، به این فیلم‌ها نمره‌ی قبولی می‌دهد.

اما گل سر سبد این مجموعه «جهان با من برقص» است. فیلم خوش‌ساخت و پرکشش سروش صحت، مخاطبان زیادی داشت و بسیاری از سینمادوستان این فیلم را دوست داشتند. جمشیدی با همان چهره‌ و بیان خونسردش در کنار دیگر بازیگران خوش درخشید و از آن کاراکتر تکراری فیلم‌های کمدی فاصله گرفت.

سرانجام دوران بی‌اعتمادی به جمشیدی در سینما و تئاتر به سر آمد و مشخص شد پژمان جمشیدی چه توانایی بالایی در بازیگری دارد. دیگر کسی به جنس صدا و فرم صورت این بازیگر کاری نداشت و بلکه همه این ویژگی‌ها را جزئی از ویژگی‌های شخصیتی‌اش در بازیگری می‌دانستند. او با همین صدا و صورت حتی مجری‌گری را در شبکه‌ی نمایش خانگی نیز تجربه کرد.

جمشیدی در عرض این چند سال تجربه‌های گرانبهایی از بازیگری در فیلم‌های مختلف کسب کرد. او که زمانی انتقادات تند رسانه‌ها را نسبت به حضورش در تئاتر دیده بود،‌ بار دیگر با بی‌مهری مواجه شد. اما به خوبی نشان داد که از دل هر سختی،‌ پل بلندی برای خود می‌سازد و اعتنای زیادی به حرف‌ها و مسخره کردن‌ها ندارد.

اثبات یک بازیگر

سی و نهمین جشنواره‌ی فیلم فجر، موقعیت‌های عجیبی را برای این بازیگر رقم زد و اگر سعه‌صدر و حرفه‌ای گری جمشیدی نبود، حاشیه‌های زیادی برایش به وجود می‌آمد. اولین بار در نشست خبری فیلم «خط فرضی» خبرنگاری با سوالی زشت و زننده، جمشیدی را به چالش کشید.

خبرنگار با طرح این سوالی از جمشیدی پرسید حالا که در فوتبال به جایی نرسیدید، فکر نمی‌کنید برای دیده شدن راه‌های بهتری هم وجود دارد؟ و دیده شدن صرفا با ورود به بازیگری نیست؟ انتظار جواب و برخوردی تند از جمشیدی می‌رفت، ولی واکنش معقول این بازیگر، پختگی و حرفه‌ای‌گری‌اش را نشان داد. پاسخ او، آبی بود برای روی آتش.

بار دیگر زمانی که نام جمشیدی به عنوان نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل مرد اعلام شد، حاضران در سالن با خنده‌ای بلند، جمشیدی را مورد تمسخر قرار دادند و او باز هم سکوت کرد و واکنش خاصی به این خنده‌های تمسخرآمیز نشان نداد.

جمشیدی می‌دانست یک روز بالاخره جواب این مسخره کردن‌ها و خنده‌ها را خواهد داد. او برای پاسخ دادن خیلی انتظار نکشید. او در چهلمین دوره‌ی جشنواره‌ی فیلم فجر با فیلم «علف‌زار» به قدری خوش درخشید که دیگر جای هیچ اما و اگر و خنده‌ای را باقی نگذاشت.

پژمان جمشیدی در «علف‌زار»‌ در نقش بازپرس پرونده، نقش مهمی در فیلم دارد و بار اصلی قصه را به دوش می‌کشد. بازی جمشیدی در «علف‌زار» آنقدر خوب و کم نقص است که همه لب به تحسین و ستایشش گشودند. این بار همه چیز برای این بازیگر تغییر کرد و پژمان در حال گرفتن مزد صبوری‌اش بود.

در نشست خبری فیلم «علف‌زار»،‌ خبرنگاران به جمشیدی گفتند که باید خودش را در مراسم اختتامیه آماده‌ی گرفتن سیمرغ کند. زمانی هم که نامش به عنوان نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش اول مرد اعلام شد، دیگر کسی به این خبر نخندید و همه انتظار دریافت جایزه را داشتند.

اگرچه سیمرغ بلورین به امین حیایی برای «برف آخر» رسید ولی بسیاری فکر می‌کردند سیمرغ در دستان جمشیدی آرام بگیرد. بازی او در «علف‌زار» تحسین‌برانگیز است و توانایی و استعداد این بازیگر را نشان می‌دهد.

به نظر می‌رسد با «علف‌زار» دوره‌ی تازه‌ای در فعالیت‌های بازیگری جمشیدی از راه رسیده است. دیگر آن دوره‌ی پرانتقاد و تمسخرآمیز سپری شده و همه پژمان جمشیدی را به عنوان بازیگری توانمند می‌شناسند. حالا اوج شکوفایی پژمان جمشیدی در سینماست و او در طول این سال‌ها آنقدر حرفه‌ای و درست رفتار کرد که هیچ انتقادی باقی نگذاشت.

دوران حضور جمشیدی در سینما هرچند طولانی نبوده ولی سختی‌های زیادی داشته است. او در طول سال‌های بازیگری‌اش هر حرف و انتقادی را به جان خرید تا فقط در این عرصه حضور داشته باشد و اکنون در حال گرفتن مزد علاقه‌اش در عرصه‌ی هنر است. پژمان جمشیدی عاشق بازیگری و سینماست و با عشق مقابل دوربین حاضر می‌شود. او دلسرد نشد، بهای زیادی برای حضور در این حرفه داد و حالا با اثبات توانایی و علاقه‌اش، سبکبال‌تر به مسیرش ادامه می‌دهد.