نقد فیلم «آپاراتچی»/ وقتی اثری در حد تله فیلم باقی می‌ماند و از آن فراتر نمی‌رود

فیلم‌های زیادی را در سال‌های اخیر دیده‌ایم که به هیچ عنوان در قد و قامت سینما نبوده‌اند و بیشتر به تله فیلم‌های تلویزونی شباهت داشته‌اند، ولی در نهایت تعجب و شگفتی مدت زمان نسبتا زیادی در سینما به اکران درآمده‌اند.

سینما محلی برای خلق صحنه‌های شگفت‌انگیز، ایده‌پردازی و پیاده کردن ایده‌های ناب جهت به وجد آوردن تماشاگر است. تماشاگران فیلم را در سالن‌های سینما می‌بینند تا جادو و محسور شوند و برای ساعاتی خودشان را واقعیت جدا و به جهانِ فیلم سنجاق کنند.

اما متاسفانه افتِ کیفی فیلم‌های ایرانی، امکانِ لذت بردن از این تجربه منحصربفرد را از تماشاگران گرفته است. تماشاگران هزینه می‌کنند، به سینما می‌روند و مشتی فیلم معمولی و نسبتا ضعیف می‌بینند و به خانه برمی‌گردند و در این میان هیچ خبری از شگفت‌زده شدنشان نیست.

معمولا بخش زیادی از فیلم‌های ضعیف و معمولی سینمای ایران به فیلم‌های کمدی و در اصل کمدی موقعیت برمی‌گردد. فیلمساز بر اساس قراردادن تضاد در دل یک موقعیت کمدی، داستان فیلمش را شکل می‌دهد و تا انتها همان را ادامه می‌دهد. حال اگر فیلمساز ته مایه‌هایی از طنازی داشته باشد با این تناقض‌ها تا حدودی می‌تواند خنده را بر روی لب تماشاگر بنشاند و برای دقایقی از او خنده بگیرد.

فیلمی با موقعیت‌های کمدی کلیشه‌ای

«آپاراتچی» دقیقا یکی از همین کمدی‌هاست که در کمال تعجب برای اکران نوروزی انتخاب شد و با پایان یافتن تعطیلات به فروشی پائین دست پیدا کرد.

اما چرا «آپاراتچی» را فیلمی ضعیف قلمداد می‌کنیم و نمی‌توانیم آن را برای سینما اثری شاخص و درخور به حساب بیاوریم؟ چون این فیلم از موقعیت‌های کمدی به شدت کلیشه‌ای، که مشابهش را بار‌ها در فیلم و سریال‌های دیگر دیده‌ایم تبعیت می‌کند و فیلمساز به هیچ عنوان به خودش جسارتِ ایده‌پردازی نداده است.

فیلم از همان سکانس آغازین با موقعیت‌های مصنوعی و بالماسکه شروع می‌شود و ضعف فیلم در کارگردانی و فیلمنامه خیلی زود خودش را نشان می‌دهد.

بااینکه قربانعلی طاهرفر، داستان فیلمش را با اقتباس از کتاب و بر اساس شخصیتی حقیقی ساخته است، اما به هیچ عنوان نتوانسته از این امتیاز بزرگ برای فیلمش استفاده کند و آن را کاملا حیف کرده است.

بدون ایده و خلاقیت در فیلمسازی

اینکه جوانی کارگر و گچ‌کار عشق به سینما دارد و با مرارت و تلاش زیاد به دنبال فیلمسازی است، سوژه‌ای جذاب برای ساختن فیلم را در دل خودش دارد، اما نکته اصلی دقیقا در همین جاست که فیلمساز چگونه می‌خواهد این موقعیت‌ها را نشان دهد. از اینجا به بعد همه چیز به خلاقیت، مهارت و استعداد فیلمساز بستگی دارد تا این سوژه را به طلا تبدیل کند یا به مس.

طاهرفر که «آپاراتچی» نخستین فیلم سینمایی‌اش به شمار می‌رود نتوانسته از این فرصت بزرگ به درستی به نفع خود و فیلمش استفاده کند. «آپاراتچی» از شروع تا پایان درگیر موقعیت‌های کلیشه‌ای برای ساختن لحظه‌های کمدی می‌شود موقعیت‌های طنزی که خلق می‌کند، فاقد جذابیت‌های سینمایی است.

مخالفت کردن‌های پدر با پسر فیلمسازش که با بازی بد و تکراری رضا ناجی تکمیل می‌شود، نمونه‌هایی از همین موقعیت‌ها هستند. از این بدتر و کلیشه‌ای‌تر، اضافه شدن یک فرد شرور و خلافکار به گروهی مثبت و سالم، کلیشه‌ای‌ترین ایده برای خلق کمدی است.
حتی شوخی‌های اضافه شده به این سکانس‌ها هم قدیمی و ضعیف است و نمی‌تواند از تماشاگرش خنده بگیرد. بازیِ تکراری هومن برق‌نورد و بهنام تشکر ما را یاد بازی‌های این بازیگران در فیلم‌های دیگرشان می‌اندازد و قرار نیست چیزی به فیلم اضافه کند.

حیف کردن سوژه
اخیرا موضوعی که در سینمای کمدی مد شده و فیلمسازان برای فرار از واقعیت و ضعیف بودن فیلم‌شان از آن استفاده می‌کنند، اصطلاح «کمدی تمیز یا پاک» است. جدا از گنگ و مبهم بودن این اصطلاح تازه رایج شده، می‌توان با ایده‌های خلاقانه و فیلمنامه‌ای قوی همان موقعیت‌های کمدی تمیز را درآورد و به مخاطب نشان داد.

کاری که سال‌ها پیش داریوش مهرجویی در «اجاره‌نشین‌ها» یا کمال تبریزی در «لیلی با من است» به بهترین شکل انجام دادند و نمونه‌ای عالی را پیش روی دیگر فیلمسازان گذاشتند. تازه با تماشای فیلم‌هایی مثل «آپاراتچی» و دیگر کمدی‌های ضعیف سال‌های اخیر متوجه کارِ بزرگِ کارگردانانِ نسل‌های قبل‌تر سینمای ایران می‌شویم.

طاهرفر در فرم نیز نشانی از خلاقیت و شمِ فیلمسازی ندارد. قاب دوربین و کارگردانی او در «آپاراتچی» خام و مبتدیانه است و توانایی شگفت زده کردن مخاطبش را ندارد. طاهرفر برای کارگردانی در سینما کم‌تجربه است و باید از مشاورانِ کاربلد در کنارش استفاده می‌کرد. حضور فیلمسازانِ بزرگ و باتجربه و مشاوره‌هایشان در اینجور مواقع خودش را به خوبی نشان می‌دهد و نکاتی ارزشمند را به فیلم اضافه می‌کند.

«آپاراتچی» می‌توانست به عنوان فیلمی بیوگرافی و کمدی، به فیلمی موفق در سینمای ایران تبدیل شود، ولی کارگردان و فیلنامه‌نویسانش مفت و مسلم این سوژه را از دست داده‌اند.