نقدی بر کتاب «یک انسان، یک حیوان» از ژروم فراری

نویسندگان جوان فرانسوی با طرح مضامین متفاوت و خلق ایده‌های نو در ساختار و روایت کتاب‌هایشان، ورود‌شان را به طور جدی اعلام کرده‌اند و در آینده‌ای نزدیک نقش  زیادی در ادبیات جهان خواهند داشت. نسل جدید نویسندگان فرانسه، ادبیات این کشور را دوباره تجدید خواهند کرد و کتاب‌هایشان در سراسر جهان خواننده خواهد داشت.

ژروم فراری یکی از همین نویسندگان است. یک استاد فلسفه که در چندین کشور فلسفه تدریس می‌کند و نگاهی جدی و عمیق به مسائل روز دنیا دارد. فراری با رمان «درباره سقوط روم» در سال 2012 جایزه معتبر گنگور را برده و همین نشان می‌دهد او در کنار تدریس فلسفه در ادبیات نیز بسیار جدی و بااستعداد است.

او در رمان «یک انسان، یک حیوان» وضعیت آدم معاصر را در یک جهان درگیر جنگ و بی‌رحمی نشان می‌دهد. شخصیت‌های اصلی کتاب همزمان با بزرگ شدن و رفتن از دهکده محل زندگی، انگار عشق، پاکی و معصومیت‌شان را در دهکده جا می‌گذارند و دیگر در دنیایی خالی از عشق و ناامیدی روزگار می‌گذرانند.

کتاب حجم زیادی ندارد و نویسنده بدون زیاده‌گویی خیلی سریع به سراغ شخصیت‌هایش می‌رود و خواننده را در جریان وضعیت‌شان قرار می‌دهد. شخصیت‌های کتاب از دنیای پاک کودکی‌شان کنده شده‌اند و حالا در یک دنیای دیگر که در آن جنگ، قساوت، شهوت و دهها مورد دیگر حرف اول را می‌زند باید روزگار بگذارنند. آنها به دنبال مامنی برای پناه هستند ولی هر چه می‌گردند سرگردان‌تر و آشفته‌تر می‌شوند. دنیای آدم‌های کتاب پوچ و تلخ است؛ مثل دنیایی که در آن زندگی می‌کنیم.

ماجرای عشق میان زن و مرد در کتاب، پس از رسیدن‌ دوباره به همدیگر خالی از عشق و معنا می‌شود. آنها مثل دو بیگانه برای همدیگر هستند و دیگر خبری از آن همه احساس زیبا میان‌شان نیست. هر دو شخصیت کتاب در دنیای تازه‌ای که در آن زندگی می‌کنند تنها و بیگانه‌اند. بیگانگی که در آخر مرگ را برای شخصیت مرد به دنبال دارد.

کتاب از زاویه دید دوم شخص مفرد روایت می‌شود و همین در ابتدای کتاب کمی خوانش آن را سخت می‌کند. اما به مرور که آشنایی بیشتری با شخصیت‌ها صورت می‌گیرد، و روایت‌های تو در توی نویسنده درباره شخصیت‌ها شکلی جذاب به خود می‌گیرد. به ویژه بخش‌هایی که نویسنده بازگشتی به بر دار کشیدن منصور حلاج دارد برای مخاطب ایرانی جذابیت زیادی دارد.

فراری با روایت بر دار کردن حلاج نشان می‌دهد علاوه بر فلسفه، بر عرفان شرق نیز آشنایی دارد و به خوبی با شخصیت‌های عرفانی این بخش آشناست. ماجرای بر دار کردن حلاج که هر بار بخشی از آن در میان داستان شخصیت‌های کتاب روایت می‌شود، نشانی از کشته شدن حق و اصرار بر امر باطل در دنیا دارد.

اگر قصد خواندن این کتاب دارید، انتظار یک رمان متعارف را نداشته باشید. اما اگر رمان«یک انسان، یک حیوان» را برای خواندن انتخاب می‌کنید باید بدانید تجربه‌ای جدید را از نویسنده‌ای که جایزه گنگور را برده، کسب می‌کنید. کتاب در فرم و محتوا شبیه کتاب‌های دیگری که خوانده‌اید نیست و شاید همین موضوع در ابتدا کمی برایتان خوشایند نباشد. اما به مرور وارد جهان رمان می‌شوید و با شخصیت‌ها ارتباط برقرار می‌کنید.