در فیلم «مرد پرندهای» ایناریتو، وقتی بازیگر نقش اصلی فیلم، با یکی از منتقدان سرشناس روبهرو میشود، با لحنی معترضانه به او میگوید منتقدان، چون نمیتوانند فیلم بسازند رو به نوشتن نقد میآورند و به خاطر همین به فیلمسازان حسودی میکنند.
شبیه این جملات تا به حال بارها در بین اهالی سینما گفته شده است و شبیه قانونی نانوشته درآمده است. همواره این گمانه وجود داشته که از منتقدان فیلمسازان خوبی در نمیآید و در این میان برخی منتقدانِ فیلمساز، با کیفیت کارشان تائید محکمی بر این گزاره زدهاند.
تازهترین نمونه این حرف در سینمای خودمان، به فیلمسازی هوشنگ گلمکانی برمیگردد. او یکی از باسابقهترین منتقدان سینمایی ایران است که حضورش در مجله «فیلم» نام او را در جامعه سینمایی ایران پرآوازه کرد.
گلمکانی تا به حال فیلمهای زیادی را از دم تیغ نقد خود گذرانده و پس از تجربه فیلمسازی در دهه ۷۰، دومین فیلمش به نام «آهو» را در سال ۱۳۹۹ کارگردانی کرده است.
حالا که گلمکانی، خود در مقام کارگردان پشت دوربین قرار گرفته بهتر میتواند متوجه سختیها و مشکلاتِ فیلم خوب ساختن شود. این منتقد پیشکسوت، در تئوری خیلی مسائل را درباره سینما و فیلمِ خوب میداند، ولی در عمل، وقتی خودش به عنوان فیلمساز پشت دوربین قرار میگیرد، محصول نهایی کارش چنگی به دل نمیزند.
فیلم گلمکانی پس از وقفهای سه ساله به سینماها آمده و جزو یکی از کممخاطبترین فیلمهای سینما بوده است. «آهو» در ریتم و کلیت داستان و روند قصه و بازیها، با ضعفهای عمدهای روبهروست که به سادگی نمیتوان چشم بر آنها بست.
کارگردان فیلم سعی زیادی دارد تا در فضای مجازی برای فیلمش تبلیغ کند و کم مخاطب بودن آن را به ایرادات سامانه فروش فیلم ربط دهد، ولی ضعف و ایرادات «آهو» فراتر از چیزی است که با توجیه و بهانه رفع شود.
اگر نظر خودم را به عنوان بیننده فیلم کنار بگذارم، تاکنون چندین منتقد ضمن اشاره به ضعفهای مفرط فیلم، نقدهای مثبتی درباره «آهو» ننوشتهاند و ضعفهای عمده در فیلمنامه و نبود عناصر دراماتیک در فیلم را جزو عواملی دانستهاند که فیلم را خستهکننده و غیرقابل تحمل میکند.
از نتیجه صحبت با اهل فن اینطور برمیآید که «آهو» در جذب مخاطب خاص به شدت مشکل دارد و شاید فیلمی برای مخاطب عام باشد. اما این تصور هم خیلی زود رنگ میبازد. نگاهی به نظرات کاربران در سایت سینما تیکت هجم منفی نظرات را نشان میدهد.
مخاطبان عام فیلم هم «آهو» را فیلمی حوصله سربر و بی محتوا لقب دادهاند که هیچ عنصری در آن توانایی جذب مخاطب ندارد. با مجموع این نظرات، به وضوح میتوان پی برد این فیلم در جذب مخاطب عام و خاص ناتوان است و امکان برقراری ارتباط را به بینندهاش نمیدهد.
هوشنگ گلمکانی با «آهو» نشان داد فیلمسازی سختتر از چیزی است که آدم بر زبان میآورد. ساختن فیلمی قوی، درست و مخاطبپسند، هنری است که بسیاری از افراد فاقد آن هستند.
ضمن اینکه گلمکانی در «آهو» در همان تلهای میافتد که بسیاری از کارگردانان سینمای ایران افتادهاند. «آهو» همانند بسیاری از فیلمهای ضعیف سینمای ایران، فیلمنامه خوب، درست و منسجم ندارد و اول از همین مسئله ضربه میخورد.
سازنده فیلم با علم به اینکه داشتن فیلمنامه خوب چه نقش مهمی در جذابیت فیلم دارد، باز از این نکته غفلت کرده تا اثر نهایی با ایرادات فاحشی روبهرو شود.
«آهو» بار دیگر نکته مهمی را به ما یادآوری کرد که قرار نیست با وجود دانستن و درکِ سینما، فیلمساز خوبی از شما دربیاید. این میتواند تجربه خوبی برای افراد دیگری باشد که با تصور دانستنِ تئوریک سینما، هوسِ فیلم ساختن به سرشان میزند.