فریدون آسرایی پس از بازگشتش به ایران در اوایل دهه 80، خودش را در راس برترین خوانندگان پاپ کشور مطرح کرد. قطعات “گل هیاهو” و “شهیدان” اولین آلبومش در ایران خیلی سریع گل کرد و نام فریدون را بر سر زبانها انداخت. فروش و استقبال فوقالعاده مردم از آلبوم “غریبه”، این آلبوم را به یکی از پرفروشترین آلبومهای موسیقی پاپ تبدیل کرد. آسرایی پس از آن چهار آلبوم دیگر را هم منتشر کرد که پنجمین آلبومش با نام “عشق یعنی” به تازگی وارد بازار شده است. با فریدون آسرایی درباره آلبومهایش و فضای این روزهای موسیقی پاپ گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
در آلبوهایی که تاکنون از شما منتشر شده فضاهای مختلفی را تجربه کردهاید و با حفظ سبک خاص خودتان بر روی یک مسیر مشخص حرکت نداشتهاید. در آلبوم اولتان چند کار اجتماعی و ارزشی داشتید، آلبوم دومتان یک فضای خاص و ارکسترال داشت و آلبومهای بعدی بیشتری در حال و هوای عاشقانه و عمومیتری قرار داشت. چه دلایلی باعث شده در هر آلبوم به یک فضای خاص برسید و آلبومها شبیه به هم نباشد؟
خودم در تجزیه و تحلیلی که بر روی آلبومهایم داشتم فکر میکنم موفقیت آلبوم اولم بیشتر است. گذشته از آهنگ “گل هیاهو” (آقای خوشگل عاشق) در کنارش کارهای اجتماعی آلبوم هم زیاد بود و یک فضای جدیتری در کارها داشتم. در آلبوم دوم و سوم دیگر یک کار اجتماعی داشتم. در آلبوم اول پنج کار اجتماعی وجود داشت ولی در آلبومهای بعدی عمده کارهایم عاشقانه بود.
دلیل خاصی دارد که در یک برهه زمانی این تعداد آهنگ با مضمون اجتماعی در آلبومتان وجود دارد و در یک برهه دیگر تعداد آثار اجتماعی انقدر کم است؟
شاید آلبوم اول فضای فکریام بیشتر به سمت کارهای جدیتر میرفت. در ایران بودنم در طول این سالها فضای فکریام را عوض کرده است.
پس میتوان گفت از محیط تاثیر گرفتهاید و این تاثیر در آلبومها نمود پیدا کرده است؟
میتواند اینطور باشد. از یک طرف هم خوانندهها تحت تاثیر ترانههایی قرار میگیرند که به دستشان میرسد. وقتی در آلبوم آخرم ترانه “قهوهخانهها” به دستم رسید خیلی خوشحال شدم که چنین کاری به دستم رسیده است. خودم میدانم فضای آلبوم “غریبه” دیگر برایم تکرار نشده است. در آن آلبوم میدانستم ترانه چه میخواهد و همهشان مثل “کبوتر” و “بوی سیب” و “غریبه” همراه با تصویر بودند.
آلبوم “غریبه” فضای بسیار عجیبی دارد. بعد از گذشت این همه سال از انتشار هنوز بعضی آهنگها برای مخاطبان تازگی دارد و هیچگاه بوی کهنگی به خود نگرفته است؟
بعضی از آهنگهای این آلبوم مثل موزیک متن فیلم بود و فضایی دارد که خسته کننده نیست و همیشه میتوان به آن گوش داد.
چطور یک قطعه موسیقی مثل “گل هیاهو” ماندگار میشود و یک قطعه بعد از یک مدت تاریخ انقضایش تمام میشود. چه دلایلی باعث ماندگاری یک اثر میشود؟
پاسخ به این سوال خیلی سخت است. شما هنوز هم وقتی “الهه ناز” را گوش میکنید لذت میبرید و برایتان دلنشین است. فکر میکنم عاشقانهها از آهنگهای ریتمیک ماندگارتر هستند. عاشقانهها همیشه با فضای ملو و آرامشان در خاطرات ماندگارتر میشوند.
فکر میکنم در آلبوم جدیدتان و در آینده قطعه “هنوزم همونیم” از آهنگ “عشق یعنی” که الان طرفدار زیادی دارد، ماندگارتر شود؟
خودم هم چنین فکری میکنم. “هنوزم همونیم” قطعه عاشقانهای است که من برای مادرم خواندم و مثل “سلام” و “گل هیاهو” ماندگارتر خواهد بود. بالاخره نمیتوان در یک آلبوم فقط در یک فضا سیر کرد و خوانندگان با مخاطبان جوانی طرف هستند که سعی میکنند آنها را به طرف موسیقی خودشان جذب کنند. حتی خوانندهای قدیمی مثل محمد اصفهانی هم به آهنگ ترنس و تکنو رو آورد و خواننده باید سعی کند بیشتر اعضای جامعه را به سمت موسیقی خودش جذب کند. اگر قرار باشد فقط از یک سبک بخوانیم آلبوم یکنواخت و خستهکننده میشود.
آلبوم دومتان به نام “از تو دورم” فضای خاصی داشت و در آلبومهای دیگرتان تکرار نشد. آن آلبوم فقط در حد یک تجربه و اتفاق بود؟
من همیشه سعی میکنم کارهای متفاوت و جدید انجام دهم. ما در آن آلبوم ملودیهای قشنگ قدیمی را بر روی ترانههای امروزی گذاشتیم و از ترانهسزایانی مثل عبدالجبار کاکایی استفاده کردیم. ما ملودیهای قشنگ زیاد داریم و یکی از ایدههایم این است ملودیهای قدیمی را در فضای امروزی با ریتمهای جدید زنده کنیم تا دوباره آن ملودیها شنیده شود. گام برداشتن در چنین فضایی دل و جرات هم میخواهد. کسی که میخواهد کار متفاوت کند نباید بترسد. وقتی این آلبوم منتشر شد برخی هوادارانم آن را دوست نداشتند ولی الان وقتی در کنسرتهایم آهنگهای آن آلبوم مثل “گلناز” و “دوست دارم” را میخوام بیشتر واکنش را از مخاطبان میگیرم. به مرور زمان کار خودش را خواهد کرد و خودش را نشان میدهد. شاید دوباره در آینده در یک فضای متفاوتتر چنین کاری را کردم. “از تو دورم” یکی از پرخرجترین آلبومهایی بود که در موسیقی ایران تهیه شد.
الان با این وضعیت دانلود تولید یک آلبوم برای خوانندگان به صرفه است؟
خوشبختانه آلبوم “عشق یعنی” به چاپ دوم رفت و جزو آلبومهایی بود که دو بار چاپ شد. از فروش آلبوم راضی بودم و در عرض یک ماه به چاپ دوم رسید. تولید یک آلبوم کار پرهزینهای است که متاسفانه دانلودها به ضرر هنرمندان تمام میشود.
هنگام ضبط یک اثر شما اتودهای مختلفی را میزنید. چه زمانی احساس میکنید آن لحظه زمان زایش یک اثر هنری است و آن قطعه دیگر متولد شده است؟
من الان به دلیل مشغلههای کاری وقت نوشتن ملودی ندارم. یک زمانی فضا برای ساختن آماده میشود و در موقعیتی قرار میگیرید که از نظر فکری آمادگی کار دارید. هنگام خلق یک اثر باید شور و هیجان در خالق حاکم باشد. من خودم را آهنگساز نمیدانم و گاهی یک فضایی ایجاد شده و آهنگهایی مثل “بوی سیب”، “گل هیاهو”، “خاطره” و “سلام” خوب در آمده است.
ارتباط خوبی با هنرمندان و خوانندگان جوان دارید. کمی از تعامل و همکاریتان با نسل جوان بگویید؟
اتفاقا چند وقت پیش بحثی درباره ظرفیتهای نهفته موسقیمان داشتم. ما در موسیقیمان دراویش را داشتهایم که در محرم شعرخوانی میکردند یا کسانی که بحر طویل میخواندند. بحر طویل همین رپ است و با انتخاب نام خارجیاش خودمان را محو کردهایم. این موسیقی در کشور خودمان قدمت دارد و این نوع خواندن وجود داشته است. همه فقط میگویند “رپ” و باید بهشان گفت چرا نمیگویید “بحر طویل” که در موسیقی خودمان وجود داشته است. اگر بتوانیم از این سبک استفاده مناسب کنیم چه اشکالی دارد از طریق آن حرفهای قشنگ بزنیم و جوانان را با کلمات زیبا و مثبت علاقهمند کرد. حرفم این است یکسری جوان موسیقیای کار میکنند که ما دوست نداریم ولی طرفداران زیادی در جامعه دارند. من تازه به اینستاگرام آمدهام و وقتی مطلبی میگذارم سه هزار لایک میخورد و بعضی از این خوانندگان جوان که شاید به طور رسمی هم فعالیت نکنند، پستی میگذارند بالای 50هزار لایک میخورد. این رقم تعداد هواداران آن خواننده را نشان میدهد. چه اشکالی دارد آقای ارجمند از این بچهها دعوت کند و بگوید درد و حرف شما چیست. ما اینها را هدایت کنیم بهتر است یا ولشان کنیم به امان خدا؟ نمیشود اینها را به سوی مثبتی که به درد جامعه بخورند، حمایت کنیم. تمام حرفم این است که این جوانان حرفی برای گفتن دارند و چرا به حرفهایشان گوش نمیدهیم. الان بسیاری از جوانان آهنگهای همین خوانندگان را گوش میکنند. باید از همین ریتمهای جذاب برای جوانان استفاده کنیم و کلمات و ترانههای مناسب روی آن بگذاریم. چرا الان گروه چارتار گل میکند چون فهمیدهاند جوانان چه چیزی دوست دارند.
به نظرتان موسیقی امروز پاپ تا چه اندازه رویکرد و کارکرد اجتماعی دارد؟
الان تنها کسانی که مسائل اجتماعی را در موسیقیشان عنوان میکنند رپرها هستند. خوانندهای مثل “یاس” به عنوان یک رپر حرفهای اجتماعی میزند. خوانندههای پاپ به سویی رفتهاند که حرفی از مردم نمیزنند و از دردهای اجتماعی ما صحبت نمیکنند. همه به سمتی رفتهایم که شاید تحت تاثیر فضای اجتماع نیستیم و درگیر یکسری مسائل دیگر شدهایم. در تمام این سالها ما انقدر درگیر مسئله هستهای بودهایم که کودکان خیابانی و معتادان را فراموش کردهایم. شاید سیاست خارجی باعث شده مسائل پیرامون خودمان را فراموش کنیم.
این ضعف موسیقی پاپ را نمیرساند که از اجتماع خودش غفلت کرده است؟
مسلما چنین چیزی است. در این مورد خودم همیشهخ از خودم انتقاد میکنم. من چگونه در دو آلبوم آخرم و در میان 20 آهنگ تنها دو کار اجتماعی داشتهام. مگر نه اینکه هنرمند در قبال جامعهاش مسئولیت دارد و من چه درد و حرفی را بیان کردهام.
تاثیر یک قطعه موسیقی از این لحاظ مهم است که وقتی خواننده به یک قطعه موسیقی با دغدغههای اجتماعی گوش میدهد در همان چند دقیقه هم تاثیر میگیرد و هم او را به فکر وامیدارد و مطمئنا از طریق آثار قوی اجتماعی میتوان به ذهن مخاطبان جهت داد.
مطمئنا در آلبوم بعدیام چنین کاری خواهیم کرد. همیشه دوست داشتهام چندین موضوع اجتماعی را در آهنگهایم بیان کنم و درباره همین مسائل چیزهایی در ذهنم ساختهام. مثلا شعری نوشتهام درباره مادرانی نوشتهام که پیش بچههایشان کتک میخورند، درد میکشند و کسی نیست به درد دل اینها گوش کند. ترانههایش را هم دارم اما نتوانستهام بسازم. ترانه “گفته بودم قدم زندگی شوم پسرم/ خواب برای چشم قشنگ تو حرومه پسرم/ پدرت تا شد و افتاد کنار رختخواب/ نفسش در نمیاد کارش تمومه پسرم/” این ترانه برای بچههای کاری است که پدرشان معتاد است و آنها باید خرج خانه را در بیاورند. چنین ترانههایی را از قدیم داشتهام ولی نتوانستهام ملودیای برایشان بسازم که راضیام کند. جامعه ما احتیاج به این دارد تا از طریق کارهای هنری، فرهنگی و ورزشی جلوی اعتیاد را بگیرد.
چرا الان موسیقی پاپ آن شکوفایی و پویایی گذشته را ندارد؟
به خاطر اینکه ما آن زمان افرادی مثل واروژان و چشمآذرها و آهنگسازان بنامی زیادی داشتیم اما امروز میبینیم بسیاری از خوانندگان، خودشان آهنگسازی کارهایشان را میکنند. الان آهنگسازی دیگر تخصصی نیست و بسیاری به خاطر صرفهجویی در هزینهها ملودی را خودشان میسازند. مگر یک خواننده چند تا ملودی میتوانند بسازد؟ به همین دلیل بسیاری از کسانی که کار تخصصی کار موسیقی میکنند رغبت نمیکنند آهنگ بسازند چون خریداری برایش وجود ندارد. البته اگر بسیاری از خوانندگان بزرگ را که نگاه کنید میبیند خودشان ملودی نمیسازند. همین الان هم خوانندههایی که از قدیم میخوانند خودشان آهنگسازی نمیکنند و آهنگهایشان را افراد بنام میسازند. فکر میکنم در ایران چون خوانندگان خودشان آهنگسازی میکنند در شروع کارهایشان نو و متفاوت است و از آنها استقبال میشود ولی در آلبومهای بعدی هر چقدر منتظر میشوند موفقیت قبلی تکرار شود اتفاقی نمیافتد.
عوامل تاثیرگذار در سلیقه مخاطبان را چه میدانید. گاهی مخاطبان به جای گوش دادن به موسیقی فاخر با یک اثر دم دستی سخیف ارضا میشود. چطور سطح سلیقه علاقهمندان تا این حد نزول میکند؟
هنر قابل هدایت است و میتوان جامعه را با آن هدایت کرد. گاهی یکسری ملودیها مد میشود و همه به دنبالش میروند و تهیهکننده میبیند این نوع موسیقی خریدار بیشتری دارد و دنبالش میرود. بازاری شدن صنعت موسیقی ما را به این سمت میکشاند. یک هنرمند موفق باید یک جامعهشناس خوب باشد. به همین دلیل من با کسانی کار میکنم که با جامعهشان آشنا باشند. وقتی پشت کار گروهی تفکر باشد حرفی برای گفتن هم وجود خواهد داشت. گاهی از من میپرسند سال دیگر آلبومت خواهد آمد؟ میگویم نه چون من نمیخواهم کار بد تولید کنم. به تنهایی هم کار تولید نمیکنم و با تیمی که کار میکنم افکارمان را روی هم میگذاریم و از افراد مختلفی دیگری هم نظر میگیرم. من بیشتر اوقات در خیابان هستم و خیلی اوقات اگر جایی کار داشته باشم با اتوبوس و تاکسی میروم. اصلا طوری نیست که بگویم چون من خوانندهام باید خودم را بگیرم و از مردم فاصله بگیرم. خیلی شبها در خیابان ولیعصر پیادهروی میکنم.
شما چندین کار دفاع مقدسی خوب دارید. کار کردن در فضای ارزشی و مربوط به دفاع مقدس چقدر دغدغهتان است؟
من همواره دغدغه اتفاقاتی که در هشت سال دفاع مقدس افتاده را در تنم دارم و بیشتر از هر کس دیگری درباره شهدا،جانبازان و مفقودالاثران آهنگ خواندهام. شهیدان برای آزادی و شادی مردم شهید شدند. جامعه من اگر افسرده شود موج عظیمی از اعتیاد را در آن میبینید. وقتی چنین آهنگهایی میخوانم دوست دارم جامعه خاطرات بد گذشته را فراموش کند و برای ساختن جامعه تلاش کنیم.
سوال آخرم یک سوال شخصی است. در یکی از اولین مصاحبههایتان در زمان ورودتان به کشور گفته بودید شکست عشقی که در سالهای پیش داشتهاید خیلی در خوانندگیتان تاثیر گذاشته است. چقدر آثاری که ارائه میدهید حدیث نفس است و ما فریدون را آن میبینیم؟
وقتی ترانهای به دستم میرسد اگر با خواندنش احساس کنم بخشهایی از زندگی خودم در آن هست ترانه را میخوانم. وقتی در مورد شهید آهنگ میخوانم میدانم درباره چه چیزی میخوانم. من 23 سال خارج از کشور بودم و خیلی با دفاع مقدس آشنا نبودم ولی بعدا با این بخش از تاریخ کشور آشنا شدم و فهمیدم در آن سالها چه اتقاقاتی افتاده است. یا وقتی جدایی در زندگیام اتفاق میافتد این جدایی از همان “گل هیاهو” که شروع شد داستان زندگی من هست. در آلبوم آخرم مادرم را از دست دادم و قطعه “هنوزم همونیم” را برای مادرم خواندم. شاید کسی که برای اولین بار میخواهد آهنگی بخواند تصویری از کاری که انجام میدهد نداشته باشد و هر چیزی که به دستش برسد را میخواند ولی خوانندههای باتجربه دیگر هر چیزی را نمیخوانند. من باید بسیار مسائل را در ترانه حس کنم و تصویری برایم وجود داشته باشد وقتی آن را میخوانم. از ته دلم بیاید و به قول معروف هر آنچه که از دل برآید بر دل نشیند و آن زمان آهنگ میتواند موفق باشد.