نقدی به سریال‌های ماه رمضان 99/ ضعف مشهود داستان‌پردازی و شخصیت‌‌پردازی در «سرباز» و «بچه مهندس3»

ماه رمضان امسال باخت بزرگ تلویزیون در سریال‌سازی رقم خورد. سریال‌هایی که به روی آنتن رفتند با ضعف‌های مشهودی روبرو بودند و در جذب مخاطب کاملا ناتوان عمل کردند. تنها سریال «زیر خاکی» تا حدودی برای خودش بیننده دست و پا کرد ولی این سریال هم نتوانست سیل مخاطبان را به سوی خود جلب کند و تنها در مقایسه با دیگر سریال‌ها نقطه قبولی می‌گیرد.

سریال «زیر خاکی» به کارگردانی جلیل سامان

«زیر خاکی» به نسبت دیگر سریال‌های مناسبتی امسال کیفیت ساخت بهتری دارد. از یک داستان کمدی جذاب بهره می‌گیرد و ترکیب بازیگرانش در مجموع خوب هستند. جلیل سامان با خلق یک موقعیت کمدی خوب تا حدودی می‌تواند از مخاطبش خنده بگیرد. هر چند موقعیت‌های طنز سریال خیلی خلاقانه نیستند و قبلا بارها این تکنیک‌ها و موقعیت‌ها تست شده، اما باز هم سامان توانسته موقعیت‌های خوب و خنده‌داری خلق کند.

بازی پژمان جمشیدی و ژاله صامتی خوب است و دیگر بازیگران هم بازی خوبی از خودشان ارائه داده‌اند. شاید اگر «زیر خاکی» می‌توانست موقعیت‌های بدیع و تازه‌ای بیافریند و نویسندگانش در طنز موقعیت‌ها خلاقیت به خرج می‌دادند سریال بیشتر مخاطبانش را می‌خنداند.

پس از سریال‌های مناسبتی رضا عطاران کارگردان دیگری نتوانسته در آن سطح سریال کمدی بسازد و سریالش را ماندگار کند. «زیر خاکی» سریال خوبی است ولی مثل کارهای عطاران قابلیت درست کردن موج در جامعه را ندارد. در حد سریالی است که شب آن را ببینی و وقتت را بگذرانی و بعد فراموشش کنی.

 

سریال «بچه مهندس3» به کارگردانی علی غفاری

سعی زیادی کردم تا بتوانم نقاط قوت این سریال را پیدا کنم ولی در آخر دستانم بسیار خالی بود. یک سریال کلیشه‌ایِ شعاری با پیام‌های گل درست و حوصله سربر. جسارت کارگردان در ساخت چنین سریالی ستودنی است. از آن دست سریال‌هاست که شبیهش بسیار ساخته شده و توسط مردم دیده نشده و بدون خروجی خاصی به فراموشی سپرده شده است.

«بچه مهندس3» هیچ عنصر شگفت‌انگیزی ندارد که بخواهیم درباره‌اش صحبت کنیم. بازی‌های کلیشه‌ای، شخصیت‌های و روابط غیرقابل باور و از همه مهم‌تر یک خط داستانی تکراری و کلیشه‌ای که در آخر سریال آدم بدها به سزای اعمال‌شان می‌رسند و آدم خوب‌ها رستگار می‌شوند. از باخت‌های بزرگ تلویزیون ساخت چنین سریالی است. در دورانی که جهان را سریال‌های خلاقانه و جذاب پر کرده مشخص نیست مدیران تلویزیون تا کی پولشان را می‌خواهند خرج چنین سریال‌هایی کنند.

«بچه مهندس3» اوج بی‌سلیقگی کارگردان و مدیران شبکه2 در ساخت سریال است.

 

سریال «سرباز» به کارگردانی هادی مقدم‌دوست

بیشتر عادت داشتیم نام مقدم‌دوست را در کنار حمید نعمت‌الله بشنویم و کمتر کار مستقلی از او دیده بودیم. مقدم‌دوست در یکی از جدی‌ترین تجربه‌هایش در سریال‌سازی با ناکامی روبه‌رو شده است. «سرباز» سعی زیاده کرده کارهای بزرگی در جذب مخاطب انجام دهد ولی این تلاش کاملا نتیجه عکس داده و مخاطبش را پس می‌زند. این امر به توانایی پائین نویسنده و کارگردان در نوشتن یک خط داستانی جذاب برمی‌گردد.

مقدم‌دوست سریال‌های روز دنیا مثل this is us را می‌بیند و سعی داشته با الگوبرداری از آنها سریالی موفق و جذاب بسازد اما او مسیر را کاملا اشتباه رفته و در همان گام اول که نوشتن فیلمنامه باشد بسیار ضعیف عمل کرده است.

شخصیت‌‌های سریال بیشتر دافعه دارند تا جاذبه. شصخیت‌های یلدا و یحیی و شهاب اصلا توانایی همراه کردن مخاطب را ندارند و بدتر با کارها و تصمیم‌هایشان اعصاب بیننده را خرد می‌کنند. گرفتن یک تصمیم ساده در سریال گاهی چند قسمت طول می‌کشد و آنها مدام در فضای ذهنی‌شان اسیر هستند و بیننده را هم به اسارت می‌گیرند و رنج می‌دهند.

سریال داستان مشخصی ندارد و از یکسری موقعیت خسته‌کننده و ملال‌آور تشکیل شده است. مقدم‌دوست این فرصت طلایی را به آسانی باخت داده است. حیف از کنداکتور طلایی شبکه سه که اینگونه سوخت می‌شود…

 

 

نویسنده: احمد محمدتبریزی