مهران غفوریان در «هفت»: کارگردان برای پرکردن فیلمش از من خواست برقصم و این نمونه بازی کارگری بود!

برنامه «هفت» این هفته با یادبود زنده یاد داوود رشیدی آغاز شد و با نقد نمادگرایی افراطی فیلم‌های سینمایی که توسط برخی اشخاص به شدت باب شده و سپس بررسی کمدی‌های سخیف سینمایی با حضور مهران غفوریان ادامه یافت.

به گزارش هفت هنر برنامه سینمایی هفت امشب -جمعه 5 شهریورماه- ساعت 22:30 روی آنتن شبکه سه سیما رفت. بهروز افخمی در آغاز برنامه «هفت» این هفته با تسلیت درگذشت داوود رشیدی او را هنرمندی دانست که از نوجوانی کارهایش را دنبال می کرده و به آثار او به خصوص  «کندو» و «فرار از تله» علاقه مند بوده است.

او رشیدی را مدیری خوش نام و هنرمندی خوش چهره در حوزه مدیریت تئاتر در تلویزیون دانست و یکی از تئاترهای تلویزیونی به یاد ماندنی رشیدی را «روزی از این روزها» عنوان کرد. افخمی همچنین معتقد است او هنرمند خوشبختی در طی دوران زندگی اش بود.
هفت همچنین شاهد مناظره محمدرضا رضاپور و شاهین شجری کهن از منتقدان سینما، پیرامون نمادگرایی در نقد سینما بود. شجری کهن در این بخش گفت: طبیعتا هر فیلمی این میدان را برای منتقد ایجاد نمی کند تا با نگاه نمادگرایانه به آن نگاه کند. اما در سال های اخیر در سینمای ایران جریان هایی را شاهدش بودیم، فرض شان این گونه است که همه فیلم ها نمادگرایانه هستند و این نوع مواجه با فیلم ذاتا این تناقض دارد. یک آنکه با پیش فرض سراغ هنر رفتن، سبب می شود دست پر برگردیم و بالاخره یک شی ای در آن پیدا می شود که قابل تفسیر باشد. نکته دوم تناقض ذاتی این نگاه است. یعنی با کشف و سخن آن منتقد به تبیین آن نمادها در نگاه بیننده کمک می کند.

رضاپور در مقابل گفت:: نوعی نقد متوهمانه در این سالها نه تنها در ایران بلکه در غرب نیز رشد پیدا کرده است. البته سینما یک حداقلی از زبان روایی هست و صرفا عینیت گرا و واقع گرا نیست. هرچند نظیر ادبیات نمادگرا و ایهام انگیز نیست. همان جایی هم که سینما در آن متولد شده یعنی غرب، آنها هم برای مخاطبین ویژه خود متای گران بهاتری دارند و برای مخاطبان هوشمند خود لایه های بالاتری را نیز در نظر گرفته است.

شجری کهن نیز گفت: البته این معنا در فیلم گنجانده شده نه آنکه بدان بگنجانند. یعنی می توان نشانه هایی از این نمادها را در فیلم دید و پی گرفت. اینکه برخی می گویند سینما با نمادگرایی نسبتی ندارد یا هر فیلمسازی که برای نمادپردازی کوشش کند، ابزارش را نمی شناسد، اساسا در حیطه کار کارگردان نیست و کاری است که منتقد پس از تولید فیلم و در حین تماشای فیلم، نشانه هایی را برای ما نشان دهد که به ادراک درست فیلم برای ما کمک کند. یعنی برای کارگردان هم چیزی شبیه به ناخودآگاه است و نشانه شناسی منتقد، یک نوع مواجهه پیشنهادی است.

در مقابل رضاپور عنوان کرد: اگر وظیفه منتقد را این بدانیم که به مخاطب در فهم بهتر فیلم کمک می کند و هم به فیلمساز در بیان حرف فیلمش کمک می کند، در این صورت من گمان می کنم این به جنم فیلمساز مربوط است که بتواند با خودآگاهش این نشانه ها را در فیلم جای بگذارد یا ناخودآگاهش.

وی تاکید کرد: درباره نقدهای سمبولیستی متوهمانه همه ما متفقیم که اشتباه است. در این جنس نقدها، گاهی این نقدها یک پاس گل برای فیلمساز است تا حرف های نامفهوم خود را به خورد مخاطب بدهد یا یک فیلم کوچک را بزرگ کند. نمادها اگر در جای خود بکار نرود به کلیشه تبدیل می شود. نظیر شمایل آدم های مذهبی که در سال های اخیر با این دلالت های کلیشه ای گاهی فیلمسازان توانسته اند نظر برخی نهادها نظیر قوه قضائیه را درباره فیلم خود جلب کنند، حال اینکه آن فیلم دقیقا در نقطه مقابل تفسیر و احکام قرآنی بوده است.
افخمی درباره فیلم «خانه پدری» گفت فیلم به هیچ وجه سمبلیک نیست و نمی شود تفاسیر مختلفی را درباره این خانه و… داشت و رضاپور ادامه داد: در این فیلم صحنه ای وجود دارد که برادر به پدر می گوید دختر را کشته ای یا نه و می رود به زیرزمین که ببیند راست می گوید یا خیر؛ و نهایتا برادر با شمشیر تعزیه، داخل خاک می کند و شمشیر خونی را بیرون می کشد. نظر شما درباره این سکانس چیست؟ من فکر می کنم مصرف این صحنه بیشتر برای مدیران فرهنگی و فیلمساز که موضع فیلم خود را قبول کند. ما امروز با برخی فیلمسازان روبروایم که پس از نمایش فیلمشان، راه می افتند در نشست ها منظورهای خود را از نمادها بیان می کنند!

همچنین بهروز افخمی در این زمینه گفت: من اصلا از این سکانس برداشت خاصی ندارم. به نظر من سینما اصلا با نمادپردازی مناسبت ندارد. سینما هنر تصویر و عینیت است. اگر برخی فیلم سازان سعی می کنند فیلمی را که نساختند توضیح دهند؛ شما هم با اصرار بر اینکه فیلمساز به نمادهای پنهان فیلمش اقرار کند، به همین مسئله کمک می کنید. در نظر من به محضی که فیلمساز از اشتراک یک تجربه با مخاطب به سطح حرف زدن با او برسد، سقوط می کند. در این حالت یا من با این حرف او موافقم یا مخالف.

رضاپور نیز گفت: اما من نهایتا فکر می کنم راه را برای تماشای بالاتر فیلم برای مخاطب نبدیم تا اگر کسی خواست به لایه های بالاتری از فیلم برسد بتواند.

در ادامه گفتگو با فریدون حسن پور و مهران غفوریان، کارگردان و بازیگر فیلم سینمایی «ناردون» برقرار شد. در این بخش مهران غفوریان با انتقاد از فیلم های کمدی مبتذل سال های قبل سینمایی ایران گفت: نسخه های اول این فیلم ها خوب فروخت و فیلم های بعد نظیر قسمت دو و سه همین فیلم ها تولید می شد. این فیلم ها، فیلم های کم خرج و کم دردسری بود که گاهی در 10 روز و یک هفته تولید می شد و همگی از یک تم مشابه خواستگاری یک دختر از پسر برخوردار بود.
غفوریان عنوان کرد: «ناردون» اولین فیلم جدی من از جنس کمدی موقعیت است که تاکنون روی پرده رفته است و بنا دارم دیگر در فیلم های کمدی سخیف بازی کنم. اغلب فیلم های کمدی سخیف سال های قبل، فیلم هایی با فیلمنامه ضعیف و بی نمک بودند که طنز آن بر پایه نمک خود افراد بود. و بعضا بر پایه شوخی های دمه دستی و فحش های رکیک سوار بود. جالب آنکه کارگردان ها از ما کمدین ها انتظار داشتند که سناریو بنویسیم و شوخی به آن اضافه کنیم!
این بازیگر سینما و تلویزیون ادامه داد: حرکات موزون به نماد دائمی این فیلم ها تبدیل شده بود و گاهی از نمونه موفق بازی من را در یک فیلم می خواستند عینا آن را تکرار کنم و این خیلی برای من عجیب بود! این شیوه بازی در سینما که من مجبور بودم به آن تن بدهم، باعث می شد گاهی انقدر خسته از سر صحنه به خانه می آمدم که انگار کارگری بوده ام!

غفوریان در بخشی از خاطرات تلخش از سینمای مبتذل گفت: من مقید به گوش کردن حرف های کارگردان سر صحنه هستم. اما در یکی از فیلم ها یک بار کارگردان از من خواست یک سکانس کامل را برقصم و من قلبا دوست نداشتم. اما خیلی خوب رقصیدم اما شب که به خانه بازگشتم از شدت ناراحتی گریه کردم! اگر فیلمنامه و قصه ایجاب می کرد که من آنجا برقصم اصلا ناراحت نمی شدم اما کارگردان صرفا برای پرکردن فیلم خود و جذابیت آن این خواسته را داشت و این نمونه بازی کارگری بود.

غفوریان همچنین به نمونه عجیب دیگری اشاره کرد و گفت در حین تولید یکی از کمدی های سخیف، کارگردانی 7 روزه تله فیلمی ساخت. بدین صورت که وقتی ما از ماشین پیاده می شدیم دکمه رکورد دوربین زده بود و وقتی من از کارگردان پرسیدم، گفت نگران نباش من ابتدایش را می برم.

در این برنامه مسعود فراستی با هوشنگ گلمکانی منتقد برجسته سینمایی پیرامون نقد سینمایی در مجله «فیلم» مناظره کردند. گلمکانی در ابتدای این برنامه به جنجال آفرینی در برنامه «هفت» اشاره کرد و با تاکید بر حواشی سینمای ایران تاکید کرد، این حرکت عوامل برنامه هفت در دوره افخمی، صرفاً انرژی اهالی سینما را تلف می‌کند.

گلمکانی که برای مناظره با مسعود فراستی در این برنامه حضور پیدا کرده بود، در ابتدای برنامه با انتقاد از رویه جنجال‌آفرین برنامه «هفت» گفت: «وقتی در کانال تلگرامی برنامه خبر حضورم را در برنامه امشب خواندم دیدم با تیتری نوشته شده بود مناظره جنجالی هوشنگ گلمکانی و مسعود فراستی. برایم جالب بود، برنامه تولید نشده بود و ما هنوز حرف نزده بودیم که زوشن شود قرار است اینجا جنجالی به وجود آید.»

گلمکانی سخنان خود را چنین ادامه داد: «با توجه به تنشی که دور و بر هست، جنجال و حاشیه برای جامعه و سینمای ما سم است. من فکر می‌کنم تلویزیون به دلیل فراگیری باید جامعه را آرام کند و از حاشیه دور کند. من تعجب می‌کنم چرا در بعضی از برنامه‌ها تلاش می‌شود مثل نشریه‌های زرد از راه جنجال و حاشیه کار پیش برود و مخاطب جذب شود.»

او سخنان خود را چنین ادامه داد: «حتی اگر از نظر امنیت ملی هم نگاه کنیم می‌فهمیم جامعه نیاز به آرامش دارد. برنامه «هفت» در دور قبل هم این‌طور بود و الان بیشتر چنین عمل می‌کند، گویا مدام می‌خواهد حاشیه بسازد و این در حالی است که خود سینما همین‌طور جنجال و حاشیه دارد.»

افخمی در ادامه سخنان گلمکانی گفت: «من فکر می‌کنم سینما در هیچ‌کدام از اشکال‌ش حتی در نوع جشنواره‌ای خیلی بی‌سروصدا نیست. هر برنامه‌ای در تلویزیون درباره سینما باید جنبه سرگرم‌کننده و حتی کمدی داشته باشد.»

گلمکانی در پاسخ به افخمی گفت: «‌کسانی هستند که اصلا علاقه‌ای به سینما ندارند. ته ذهن آنان به احتمال زیاد این است که این همه کشور اصلا سینما ندارند مگر چه شده است. این جنجال‌ها و حاشیه‌ها به آن تفکر کمک می‌کند. این برنامه نباید به کسانی کمک کند که علاقه‌ای به سینما ندارند.»

فراستی هم در این بخش پاسخ گلمکانی را چنین داد: «بحث جنجال نشان می‌دهد که روحیه تو به شدت معتدل و محافظه‌کار است. این در نوشته‌هایت هست و در ادامه انتشار سی و چهار ساله مجله فیلم هم حس می‌شود. این روحیه مال هوشنگ است و روحیه من بدون اینکه بخواهم حاشیه درست کنم این نیست. من قصد ایجاد جنجال نداشته‌ام، اما حرف‌هایم ممکن است جنجالی شود. فضایی که مسئولان ما در این سال‌ها درباره سینما ایجاد کرده‌اند فضای مرده، رودربایستی و تعارف است. فضای رک و صریح و نقد شفاف نیست. طوری مانع بیان نظرات شدند که تو نتوانستی سال‌ها بگویی «اشک‌ها و لبخندها» را دوست دارم.»

او همچنین گفت: «بعضی از دوستان فرهیخته دوست دارند سینما را عصا قورت داده جلوه دهند. وقتی نمی‌خواهند سینما شاداب باشد و شلوغی‌های طبیعی باشد، نتیجه نوعی از سینما می‌شود که در آن زندگی طبیعی نیست.»