«شورای پروانه نمایش» یکی از مهمترین چالشهای پیشِروی سازمان سینمایی در این روزهاست. بعد از اعتراض به نمایش عمومی فیلم «۵٠ کیلو آلبالو» توسط آیتالله ناصر مکارمشیرازی و همینطور اظهارات دکتر علی جنتی، وزیر ارشاد، درباره مناسبنبودن اکران فیلم، به نظر میرسد که بیش از گذشته توجهها به تصمیمات این شورا معطوف شده که قطعا خواسته یا ناخواسته فشارهایی را به اعضای آن وارد میآورد. ضمنا هرروز خبرهای ضدونقیض از درون این شورا در رسانهها درز پیدا میکند که گاهی به نحوی از انحا برخی اخبار تکذیب و تعدادی هم با سکوت مسئولان مواجه میشوند. بااینحال سیدضیاءالدین دری که از اعضای قدیمی این شوراست و در مدیریت گذشته سینما هم حضور داشته، گاهی اوقات با رسانهها گفتوگو میکرد، هرچند که نظر خود را بهعنوان یک شخص حقیقی مطرح میکرد و نه حقوقی، اما اظهارات اخیر او در رسانهای، بحرانی به وجود آورد که برای مجموعه سینمای کشور قابلتأمل است. در چندروز گذشته او طی گفتوگویی درباره فیلم اخیر رضا کاهانی «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» و سینمای اصغر فرهادی بهصراحت اظهارات منفی ابراز کرده است.
البته موردی که بلافاصله از سوی این کارگردان سینما و تلویزیون تکذیب شد و طی توضیحاتی، سخنان خود را به درددلی با خبرنگار جوان تعبیر کرد که فقط قصد راهنمایی و آموزش او را داشته است. اما بااینحال این روزها برپایه گفتههای دری، تحلیلهایی میشود. در بخشی از اظهارات او آمده است: «اعضای شورای پروانه نمایش نباید پاسخگوی تصمیماتشان باشند و حبیب ایلبیگی، بهعنوان مدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی باید در این زمینه پاسخگو باشد. من در جلسه غایب بودم و نتوانستم فیلم را ببینم، اما محمدحسین لطیفی همهچیز را برایم تعریف کرد. لطیفی فیلم را دیده و وقتی با ایشان حرف میزدم، میگفت تمام اعضای شورا، معتقد بودند که این فیلم را نمیتوان نمایش داد.
البته این تنها نظر شورای پروانه نمایش نیست، بلکه هرکس دیگری هم که فیلم کاهانی را ببیند، بهخوبی متوجه میشود که با توجه به معیارهای فیلمسازی در ایران، این فیلم قابل نمایش در ایران نیست».او در بخشی دیگر از اظهاراتش عنوان کرد: «فیلم کاهانی هیچ ربطی به فیلمنامهای که شورای پروانه ساخت مجوزش را صادر کرده ندارد.کاهانی میخواست کلک بزند و فیلمی که ساخته بسیار متفاوت از چیزی است که روی کاغذ ارائه کرده بود. ایشان در سیناپس چندصفحهای که ارائه کردهاند، موضوعی را مطرح کردهاند مبنیبر سه دختر مجرد که به دنبال ازدواج هستند. این دلیل نمیشود که فیلمی ساخته شود که سه دختر به تصویر کشیده شوند که برای مردها لَهلَه میزنند».دری همچنین درباره سینمای فرهادی اظهارنظر کرد: «فیلم «فروشنده» در سلیقه من نیست و دوستش ندارم، هرچند مطمئنم با جو تبلیغاتیای که برای فیلم راه افتاد، میتواند حدود ۱۰ میلیارد فروش داشته باشد، اما اصول فیلمسازی فرهادی را دوست ندارم زیرا از مد افتاده! من سینمای کاهانی و آثار او را بیشتر از آثار فرهادی میپسندم. کاهانی را مقتدرتر از فرهادی میدانم. کاهانی میتوانست فرهادی سینمای ایران باشد اما… آقای فرهادی فقط شما بلدید ادای دین بکنید؟ چه اصراری به پخش صدای قمرالملوک در فیلمتان دارید؟ هیچکس بهجز شما بلد نیست ادای دین کند؟ کیومرث پوراحمد، در فیلم «کفشهایم کو؟» به تمام خوانندههای قدیمی ادای دین کرد اما که چی؟ سینما جای این حرفها نیست. آقای فرهادی، جان بچهات راستش را بگو؛ شما توی خانه قمرالملوک گوش میکنید؟ برای مثال جایی از فیلم از ساعدی صحبت میشود. فرهادی در مصاحبهای میگوید: «ساعدی، آرتور میلر ایران است…».
صحبتهای دری با واکنش تند تهیهکننده فیلم، سعید خانی، مواجه شد. او خطاب به کارگردان سریال «کیف انگلیسی» گفت: «آقای دری، چطور ممکن است فیلمی را که ندیدهاید، اینطور نقد کنید؟! مگر ممکن است بدون دیدن یک فیلم، آن را نقد کرد و در موردش نظر داد؟! من صحبتهای ایشان را تکذیب میکنم و در موقعیتی مناسب به تمام اتهامات واردشده به این فیلم و عواملش پاسخ خواهم داد».و اما واکنش دری به درج سخنانش در رسانهها. او در چند بند اعتراض خود را قلمی کرد و نوشت: «١- اینجانب از همان ابتدا اعلام کردم که مصاحبه نمیکنم و این مورد را طی ۴٧ دقیقه صحبت خود بارها تکرار کردم و حرفهایم جنبه راهنمایی داشتهاند. ٢- ضبط گفتوگو به اینجانب اطلاع داده نشد به شهادت فایل موجود صوتی و طبق قوانین ضبط بدون اجازه هر مذاکرهای عملی غیرقانونی است مگر آنکه طرف مذاکره راضی باشد. ٣- اینجانب به اصرار خبرنگار که او را مثل فرزند خود برای شنیدن نظراتم کنجکاو یافتم، پاسخ میدادم چون که قرار به انتشار نداشتیم. طی بیش از ٣٠ سال حضور در سینما تاکنون سابقه نداشته که نسبت به اثرِ همکارانم اظهارنظر رسمی کنم جز در مواردی که موافق و مشوق بودهام مثل تمجید از فیلم بادیگارد یا رستاخیز… البته همه ما میتوانیم درباره کار همکارانمان به طور غیررسمی دارای نظر باشیم و خصوصی در محیط امن نظر کارشناسانه ارائه کنیم. من این کار را هم بهندرت انجام دادهام.۴- اینجانب در ابتدا این اتفاق زشت را ناشی از یک تبانی تلقی کردم، اما پس از تماس با سردبیر محترم دیباچه و سوگند ایشان باور کردم که یک اشتباه موجب این فاجعه تلخ شده است، در نتیجه با همه عصبانیت به سهم خود گذشت کردم. ۵- اینجانب فیلم آقای کاهانی را نه دیدهام و حرفهایم شکل مثال داشتهاند و نه قطعی؛ و هیچ قضاوتی هم در آن دخیل نبوده است. شاید فیلم را ببینم نظرم با شورا متفاوت باشد اما نظر اکثریت لحاظ میشود. بنا به گفته سردبیر دیباچه سایر رسانهها در تحریکآمیزترساختن مطالب کوشیدهاند. ۶- درهرحال طبیعی است که مطالب ابتر و کوتاهشده و جهتدارتر انعکاس یافتهاند که تمایلی به بازنشر آن ندارم. ٧- اینجانب اگرچه ممکن است با برخی لحظات فیلمهای آقای کاهانی موافق نبوده باشم اما اسلوب و سبک ایشان را میپسندم و این را قبلا هم گفتهام. ٨- و اما اظهار نظرم درباره فیلم فروشنده- مشتری- همکار خوب و مهربانم آقای فرهادی دیگر بیش از همه مطالب خصوصی بود و ایشان را میدیدم حتما بیان میکردم اما واقعا با وجود اینکه کمترین گناهی ندارم از بابت رسانهایشدن آن متأسف و مغموم هستم. اگر ولو به قدر یک سرِ سوزن چنین قصدی داشتم دلم نمیسوخت. اصغر عزیزم من و شما فضا را میشناسیم، گاه وقایع ناخواسته هستند. من تو را تحسین میکنم و این خطای ژورنالیستی را بر من بیگناه ببخش تا همه بدانند که ما چگونه انسانهایی هستیم. تا ببینمت. ٩- همچنین از تهیهکننده محترم فیلم آقای کاهانی پرتلاش هم بابت این فاجعه ناخواسته دلجویی میکنم و امیدوارم با سکوت هوشمندانه خود بر توقف این وضعیت ناشایست مساعدت کنند. اینجانب، تاوان اعتماد خود را به یک خبرنگار جوان که عصر روز قدر به من مراجعه کرد و نتوانستم او را از خود برانم به این وسیله میپردازم. با احترام نسبت به همه: سیدضیاءالدین درّی».
اما جدا از بحثهای پیشآمده واقعیت این است که رسانهها برای درج خبر و تحلیلها نیاز به توضیحات و شفافسازیهای مرجع قانونی هستند. اگر سازمان سینمایی سخنگوی فعال داشت میتوانست نقش ضربهگیر را بهخوبی بازی کند تا با اظهارات گاهی ضدو نقیض و حتی فرافکنانه از سوی سازندگان فیلمها و حتی مسئولان در موقعیت دفاعی و انفعالی قرار نگیرد. با این نگاه برای رسیدن به اصل واقعه روز گذشته با حجتالله ایوبی، مدیرکل سینمای حرفهای، رئیس اداره نظارت و ارزشیابی، دبیر شورای پروانه نمایش، برخی از اعضای شورای پروانه نمایش ازجمله آقایان محمدحسین لطیفی، مجید رضابالا، طه مرآتی و محمدباقر قهرمانی تماس گرفتیم که هیچکدام پاسخگو نبودند!! شاید یکی از دلایل آن بیخوابی ناشی از احیای شب قدر و شهادت حضرت علی(ع) باشد، اما واقعیت این است که در بیشتر موارد خبرنگاران با چنین مشکلی مواجه میشوند؛ بحران نبود فرد رسمی در سازمان مربوطه! سیدضیاءالدین دری هم ضمن تأکید بر رسمینبودن گفتوگوی منسوب به خود اینگونه به «شرق» پاسخ داد: «ما اجازه نداریم درباره مسائل شورا با رسانهها گفتوگو کنیم».این درحالی است که تا امروز رئیس سازمان سینمایی، پاسخگوترین مقام مسئول در سازمان سینمایی بوده و به عبارت دقیقتر جدا از وظایف مربوطه، باید هم نقش پاسخگو را ایفا کند! درصورتیکه مدیریت روابطعمومی سازمان سینمایی، اغلب در تماسهای تلفنی اعلام میکند در جلسه حضور دارد و قادر به پاسخگویی نیست و زمانی هم که به سؤالات پاسخ میدهد، چندان به درد درجشدن در رسانه نمیخورد! بههرجهت بهتر است سازمان سینمایی، به عنوان بالاترین مرجع قانونی کشور درزمینه سینما برای حل این معضل چارهای بیندیشد تا از بحرانی که بهراحتی قابلمهارشدن است، رها شود.
منبع شرق