لیدی شیل در بخشی از خاطرات خود به بیان نکات جالبی درباره ماه رمضان و روزهداری ایرانیان پرداخته است که مرور آن خالی از لطف نیست.
او مینویسد: «روزه گرفتن مسلمانان در چنین فصلی واقعا آزمایش دشواری برای آنان محسوب میشود، چون مدت روزه آنها از سپیده صبح شروع میشود و تا بیست دقیقه پس از اذان مغرب ادامه دارد و در این مدت آنها دست به هیچ نوع خوراکی و آشامیدنی نمیزنند و حتی استعمال چپق و قلیان نیز خودداری میکنند. ولی با توجه به این امر که مصرف تنباکو و دخانیات در حدود هزار سال بعد از زمان پیامبر مسلمانان باب شده، لذا به کار گرفتن احکام دینی برای توجیه ممنوعیت استعمال آنها، به نظر من سفسطه آمیز میآید. تقریبا همه مردم و بهخصوص طبقات پایین در این ماه روزه میگیرند و باید گفت که این امر مخصوصا در بین زنها کاملا اجرا میشود و این طبقه به قدری در مورد روزه داشتن تعصب به خرج میدهند که حتی اگر شوهر یکی از آنان در امور مذهبی لاقید باشد، بازهم جرأت طفره رفتن از روزه را ندارند و به خوبی میداند که در صورت تخطی چه بلایی بر سرش خواهد آمد.
صدمات روزه بیشتر به کسانی وارد میشود که به عنوان کارگر در مزارع کار میکنند و با کار طاقت فرسا در زیر آفتاب سوزان حتی قادر به تر کردن لبهای خشک شده خودشان هم نیستند و به این ترتیب در عرض روز به قدری از رمق میروند که در موقع غروب آفتاب حتی قادر به صرف غذای معمولی هم نیستند. غذای معمول روزهداران کمی قبل از سپیده صبح و شروع روزه صرف میشود.
با اینکه قاعدتا کسی از خدمه سفارتخانهها انتظار دینداری ندارند، و ضمنا روزه گرفتن برای شخص مسافر نیز جایز نیست، باید اعتراف کنم که حتی یک نفر از نوکران ما از دستورات دین خود به هیچ وجه سرپیچی نمیکرد.
من دقیقا نمیتوانم روزه مسلمانان در ماه رمضان را با روزه «لنت» کاتولیکها مقایسه، و تعیین کنم که کدامیک از آنها مشکلتر است. ولی همینقدر میدانم که در روزه کاتولیکها نوشیدن مایعات اشکالی ندارد، ولی در عوض نباید بیش از یک وعده غذای ساده در هر 24 ساعت صرف کنند، در صورتی که مسلمانان میتوانند تمام طول شب بخورند و بیاشامند.
زنهای ایرانی خدمتکار من عادت داشتند، شبهای ماه رمضان را ابتدا با نوشیدن چای شروع کنند و آنگاه مقدار زیادی میوه بخورند و پس از صرف شام مفصل، کمی قبل از طلوع فجر به رختخواب بروند و تقریبا تمام مدت روز را بخوابند. البته این موضوع خیلی باعث ناراحتی من بود و از اینکه تمام خدمتکاران خود را در عرض روز خوابیده ببینم، رنج میکشیدم ولی در ضمن هم نمیتوانستم آنها را از این کار سرزنش کنم چون اگر گاهی در این باره کلمهای بر زبان میآوردم، آنها معمولا با حالت التماس به من میگفتند:«خانم مرا بکش، ولی نمیتوانم روزه نگیرم.»
پژمردگی مردم پس از خاتمه ماه رمضان خیلی کاسته میشود و روحیه آنها به مراتب بهبود مییابد…»
رؤیت هلال ماه نو
او درباره عید فطر و رؤیت هلال ماه نو چنین مینویسد: «در یکی از روزهای آخر اقامت ما در لواسان، به مناسبت عید رمضان کلیه روستاییان و خدمه جشن گرفتند. در این مراسم که تمام کشورهای مسلمان، از دیوار چین گرفته تا بلگراد، اجرا میشود، همه از اینکه ماه رمضان و دوران روزه به پایان رسیده است خوشحالی میکنند.
در شب عید موقعی که مشغول قدم زدن بودیم، متوجه گروههای متعددی از مردم شدیم که سر به آسمان برداشته بودند و در جستجوی هلال ماه نو بودند و سعی داشتند که تا قبل از ناپدید شدن هلال در تاریکی شب آن را رؤیت کنند. برای آنها وجود یک بعد از ظهر صاف و آسمان بدون ابر خیلی اهمیت دارد، چون اگر نتواند هلال ماه را در پشت ابرها مشاهده کنند، مجبورند یک روز دیگر عذاب روزه را تحمل کنند و به همین علت است که جماعت نظاره کننده، با چشمان باز و دقت فراوان، در حالی که از ته دل آرزومند مشاهده «ملکه شب» هستند دیدگان را به سوی آسمان میدوزند و سعی دارند که حتی در هوای ابری هم هلال ماه را در پشت ابرها ببینند، علیالخصوص که در موارد مشکوک پاداشی هم نصیب شخص موثقی که مشاهده هلال ماه نو را تصدیق کند، میشود.
ولی در مورد اخیر، ما اولین کسی بودیم که این خبر خوشحال کننده را به آنها اعلام کردیم و تقریبا متعاقب آن صدای توپی شنیده شد که به دستور شاه در شمیران شلیک شده بود و خبر میداد که فردا روز عید خواهد بود.»