فیلم سینمایی «در جبهه غرب خبری نیست» مهمترین جوایز سینمایی را در سال گذشته و امسال درو کرد تا بتوان با اطمینان لقب بهترین فیلم سال را به آن داد. این فیلم آلمانی به وقایع جنگ جهانی اول میپردازد و بخشی از اتفاقات این جنگ را به تصویر میکشد.
«در جبهه غرب خبری نیست» در اصل از رمانی به همین نام اقتباس شده است. کتاب را اریش ماریا رمارک در سال ۱۹۲۹ منتشر کرد و کتاب خیلی زود مورد توجه مردم آلمان و دیگر کشورهای جهان قرار گرفت. نویسنده کتاب تنها شش هفته در خط مقدم جبهه در جنگ جهانی اول حضور داشت و همین زمان کوتاه کافی بود تا او با پایان یافتن جنگ دیگر نتواند به زندگی معمولی بازگردد و از افسردگی، دلهره و ترس رنج ببرد.
با وجود گذشت نزدیک به صد سال از نگارش کتاب، کارگردانان آلمانی از اهمیت و ارزش ادبی کتاب غافل نشدهاند و با ظرافت و زیبایی فیلمی درخشان و تماشایی از آن ساختهاند. چندین دهه از پایان یافتن دو جنگ جهانی میگذرد، ولی فیلمسازان آلمانی همچنان نسبت به اتفاقات این دو جنگِ جهانی حساسیت نشان میدهند و حرفها و مسائلی که مدنظرشان هست را در قالب فیلمهایشان بیان میکنند و به گوش سایر مردم جهان میرسانند.
قبلا از کتاب «در جبهه غرب خبری نیست» اقتباسهای سینمایی صورت گرفته بود و ادوارد برگر در فیلم جدید خود، نگاه و روایت خود را بیان کرده تا فیلمش شبیه آثار قبلی نباشد. این موضوع نشان میدهد که کارگردان نسبت به دو حوزه ادبیات و سینما اشراف دارد و توانسته با ترکیب هنرمندانه این دو حوزه، اثری درخور خلق کند.
در حال حاضر خیلی با سوژه و موضوع فیلم کاری نداریم و نفسِ اقتباس از آثار ادبی و پرداخت هنرمندانه از یک کتاب اهمیت دارد. «در جبهه غرب خبری نیست» به خوبی نشان میدهد اگر حرفی در قالب هنرمندانهاش به زیبایی و ظرافت بیان شود، با گذشت سالهای زیاد، همچنان میتواند مخاطب خودش را پیدا کند.
اگر چنین وضعیتی را با سینمای ایران مقایسه کنیم، متوجه خواهیم شد سینمای ایران در بیان مسائل انسانی جنگ تحمیلی و اقتباس از کتابهای متعدد این حوزه تا چه اندازه دستش خالی است. در حالی که زمان زیادی از پایان یافتن دفاع مقدس نمیگذرد و همچنان رزمندگانی که در جبههها شرکت کرده بودند در میانمان حضور دارند، اما باز در بیان مسائل مربوط به جنگ ضعیف عمل میکنیم و توان ساختن فیلم در حد و اندازههای جهانی را نداریم.
در روزهای گذشته هادی حجازیفر که فیلم دفاع مقدسی «موقعیت مهدی» را کارگردانی کرده، درباره دفاع مقدس و پرداختن به اتفاقات جنگ حرفهای مهم و جالب توجهی زد. حجازیفر درباره وجود وفور داستانهای شنیدنی در دفاع مقدس چنین گفت: «جنگ مخصوصاً جنگ ما بیشمار قصههای عجیب و غریب دارد، نه بارِ لزوماً تبلیغاتی و از این دست حرفها. موقعیتهای دراماتیکی که در جنگ ساخته میشود در هیچ موقعیت دیگری وجود ندارد، جایی که مرگ و زندگی به یک لحظه وابسته است و طبعاً کلی قصههای فوقالعاده است.»
حرفهای حجازیفر به عنوان یکی از فیلمسازان متبحر و قابل اتکای سینمای کشور نکاتِ بااهمیت زیادی در خود دارد. یعنی به دور از نگاه ایدئولوژیک، دفاع مقدس مملو از لحظاتِ انسانی، دراماتیک و ناب است که در صورت بیانِ درست، قابلیت جذب مخاطبان زیادی دارد.
اگر به کتابهای خاطره نگاری منتشر شده در ادبیات دفاع مقدس نگاهی بیندازیم، خواهیم دید که از دلِ هر کتاب، دهها ایده و داستان برای فیلمسازی و روایت در خواهد آمد. نکته مهم در همین نپرداختن درست و خوب اقتباس نکردن از آثار ادبی است. اگر فیلمسازان به دور از نگاه شعاری کار را در دست بگیرند و کتابهایِ خوب و خواندنی ادبیات دفاع مقدس را برای اقتباس انتخاب کنند، سینمای دفاع مقدس ایران، تماشاگر جهانی پیدا خواهد کرد.
بسیار حیف است گنجینه نابِ ادبیات دفاع مقدس، فقط در حدِ کتابها باقی بماند و هیچ وقت در قالب آثار نمایشِ قوی، به بیننده نشان داده نشود. قالب سینما در تمام دنیا مخاطب بیشتری دارد و بیننده راحتتر با یک اثر سینمایی ارتباط میگیرد. ادبیات و سینمای دفاع مقدس به همدیگر نیاز دارند و فیلمسازان هنرمند، خوشفکر و باایده، میتوانند با اقتباسهایشان، ادبیات و سینمای دفاع مقدس را در حد جهانی مطرح کنند.