زن جوان که صدمه روحی وروانی شدیدی دیده است نه تنها از مرد متجاوز شکایت کرد بلکه از شوهر رفیق باز خود نیز طلاق گرفت.
لیدا 28 ساله خشمگین است او به پلیس گفت: شوهرم و خانواده اش خیلی خوب هستند اما علی رفیق باز است و همین ایرادش لطمه جبران ناپذیری به من و زندگی ام زده است.
لیدا افزود: حدود دو سال قبل، داییام گفت برای پسر برادر زنش دنبال زن میگردند. او علی را به من معرفی کرد با وجود اینکه علاقه ای به علی نداشتم به احترام دایی ام با او عقد کردم بعد از ازدواجمان متوجه ایراد بزرگ علی شدم او به محل کارش که مغازه پدرش بود می رفت و شب ها با دوستانش بود که اعتراض کردم اما اعتنایی نکرد یک ایراد دیگر شوهرم که خیلی هم ایراد بزرگی بود این که وقتی مشکلی داشت یا مسألهای پیش میآمد مرا امین خود نمیدانست و گوشهای کز میکرد و حرف نمیزد.
لیدا افزود: یکی از این دوستان نارفیق شوهرم هر موقع با من روبه رو میشد نگاه ناپاکی داشت. در این باره به شوهرم تذکر میدادم که با رابطه ای نداشته باشد اما شوهرم فکر میکرد از روی حس حسادت این حرفها را پشت سر دوستش میزنم. او به گفتههایم توجهی نشان نمیداد.
یک روز که تنها بودم زنگ در خانه به صدا درآمد. دوست شوهرم منتظر بود در خانه را باز کنم. او با توسل به زور وارد خانه شد. جیغ و فریاد راه انداختم دهانم را محکم چسبید هرچه تقلا کردم نتوانستم کاری کنم تا اینکه او به من تجاوز کرد و با تهدید اینکه آبرویم را خواهد برد و از من عکس دارد خواست هروقت سراغم آمد خودم را در اختیارش قرار دهم.
لیدا به گریه افتاد و گفت:همان لحظه از خانه شوهرم بیرون آمدم و اینجا آمدم الان می خواهم دوستش که قادر نام دارد بازداشت شود و بعد دیگر حاضر به زندگی با شوهرم نیستم.
با این ادعاها همزمان با معرفی لیدا به پزشکی قانونی دستور بازداشت قادر نیز صادر شد و این مرد در ناباوری و در حالیکه هنوز اقدامی برای پاک کردن عکس های همسر دوست صمیمی اش انجام نداده بود بازداشت شد و در برابر دیدگان علی به تجاوز اقرار کرد.پرونده این تجاوز در اختیار دادگاه کیفری قرار گرفت و لیدا با وجود اصرار و التماس علی به ادامه زندگی مشترک در دادگاه خانواده خواستار طلاق شد.