کریستین مونجیو برای فیلم «فارغالتحصیلی» جایزه بهترین کارگردانی شصتونهمین دوره جشنواره کن را بهطور مشترک با اولیویه آسایای فرانسوی سازنده «خریدار شخصی» دریافت کرد. این سومینبار بود که مونجیو رومانیایی در بخش رقابتی جشنواره حضور داشت و هر بار یک جایزه گرفت؛ ازجمله نخل طلای سال ٢٠٠٧ برای «۴ ماه، ٣ هفته و ٢ روز» و جایزه بهترین فیلمنامه سال ٢٠١٢ برای «فراسوی تپهها». واکنشها به پنجمین فیلم او عمدتا مثبت بود.
چرا به داستان پدری که میخواهد دخترش را به خارج بفرستد، علاقهمند شدید؟
وقتی نگاهی به رومانی بیندازید، مردمی را میبینید که ناامیدانه از خود میپرسند: «ممکن است اوضاع بهتر شود؟» راه نجات برای بسیاری از پدر و مادرها تحصیلات است. البته ما درباره کودکان نخبه با تحصیلات خوب صحبت میکنیم. میخواستم درباره مرحلهای از زندگی بگویم که احساس میکنید لازم است درباره فرزندتان تصمیم بگیرید.
نقش نسل جوان در رومانی چیست؟
سیستم آموزشوپرورش ما در رومانی قوی نیست؛ ولی این سیستم در مقیاس کوچک نتایج خوبی دارد؛ یعنی گروه نخبهای از دانشآموزان که معلمان به آنها افتخار میکنند؛ اما آنها اغلب کشور را ترک میکنند تا در خارج از کشور ادامه تحصیل دهند و فقط تعداد کمی برمیگردند. این مشکلی است که به معضل فساد در کشور اضافه میشود. اگر اینهمه جوانان تحصیلکرده را از دست بدهیم، ایجاد تغییرات در کشور بسیار دشوار میشود.
فساد هنوز در رومانی یک مسئله رایج است؟
ما به نسلی نیاز داریم که کودکان را به گونهای متفاوت از آنچه ما بار آمدیم، بار بیاورند. در غیراینصورت، همچنان به ترویج این طرز تفکر میپردازیم که انتخاب روش غیراخلاقی آسانترین راه است. اگر در کشوری زندگی کرده باشید که آزادی فقط ٢۵ سال پیش به آن وارد شده باشد، به مسائل حلوفصلنشده بسیار برمیخورید. مردم صبر و شکیبایی ندارند و میخواهند بلافاصله به راهحل برسند؛ بنابراین اگر مردم درک نکنند که لازم است روش اخلاقی در پیش بگیرند تا الگوی فرزندان خود باشند، تغییر جامعه کار دشواری خواهد بود.
«فارغالتحصیلی» به «روبان سفید» و «پنهان» میشاییل هانکه شباهت دارد که آنها نیز با مسائل بنیادی سیاسی- اجتماعی مربوط هستند. این عمدی بوده؟
آگاهانه نبود. من فیلمهایم را درباره مسائل زندگی شکل میدهم و از فیلمهای دیگران انگیزه نمیگیرم. چون فیلم تفسیری از زندگی است، خوب است که از منبع اصلی گرفته شود تا اصالت داشته باشد. بههمیندلیل من نماها را نمیبرم؛ چون زندگی یک پیوستار است. نمیتوانیم چیزهایی را که دوست نداریم یا لحظاتی که از نظرمان مهم نیستند را ببریم و دور بریزیم؛ بلکه با همه آنها زندگی میکنیم؛ بنابراین من تداوم کامل را به صحنه میدهم که شامل لحظههای مرده نیز میشود. بههمیندلیل از موسیقی استفاده نمیکنم تا احساساتی نشویم. به احساسی علاقه دارم که از رویدادهای روزمره استخراج شود.
سبک کارگردانیتان را چطور توصیف میکنید؟
به عنوان کارگردان، سعی میکنم تا جایی که میشود، از فیلم غایب باشم؛ مثلا دوربین را حرکت نمیدهم، مگر آنکه شخصیتی را دنبال کند که در نما حرکت میکند؛ بنابراین وقتی موقعیتی را به صحنه میبرم، همیشه از کوریوگرافی پیچیدهای استفاده میکنم که با این اهداف بخواند.
منبع: اسکرین اینترنشنال