آلمانها در جنگ جهانی دوم مرزهای فرانسه را در نوردیدند و این کشور را به اشغال خود در آوردند. تسخیر دشمن دیرین یک افتخار بزرگ و یک اتفاق مهم برای هر دو کشور بود. در این میان سربازان نازی با تاخت و تاز در خاک فرانسه قدرتشان را به رخ میکشیدند و از ابهت و قدرتشان میگفتند.
داستان نمایش خاموشی دریا از همین جا شروع میشود. از اشغال فرانسه توسط آلمان نازی و هجوم افسرها به خانه مردم. ناخوشایندی حضور مهمانان ناخوانده. در این میان زوجی فرانسوی، به ناگاه میزبان افسری نازی میشوند. به چشم برهم زدنی آرامش خانه از بین میرود و تمام زیبایی های خانه جایش را به زشتی، تحقیر شدن و توهین کردن میدهد.
آلمانها به قصد تحقیر و توهین به سوی فرانسه حملهور شدند. آنها میخواستند فرهنگ و تاریخ فرانسویها را لگدمال کنند و با هر کلمه ملتی ذلیل ازشان بسازند. نازیها میخواستند حقارتشان را پشت توهین به فرانسویها پنهان کنند و مردم فرانسه در این میان صبورانه فقط تحمل میکردند.
یک افسر نازی که به خاطر وضع بد اقتصادی از محلهای دور افتاده، خود را به ارتش رسانده، حالا در خانه زوج فرانسوی خدایی میکند. او پر از عقدههای فروخفته است و برای رهایی از بار سنگین عقدههای روانی، میزبانانش را توهین و تحقیر میکند. با افتخار از آینده و نژاد و سرزمینش میگوید و طوطیوار در حال دیکته کردن برتریاش است.
اما آنسوی میدان زوجی آرام قرار دارند که در مقابل بدترین توهینها و تحقیرها لب از کلام باز نمی کنند و با صبوری تنها بغض میکنند. افسر نازی به قصد تحقیر کردن آمده، با نیت کوچک کردن شخصیت فرانسویها. او هر چه که خودش را زیر لایهای از جملات نیچه و عشق به موسیقی و شعر پنهان کند، اما غرور و خود بزرگبینی از او انسانی دیووار ساخته است.
سرباز با حرفها و توهینهایش به دنبال برافروختن میزبانانش است اما حریفان او به درد مبارزه نمیخورند. افسر هر آنچه که میخواهد میگوید و آنها نظاره میکنند و دم نمیزنند. افسر میخواهد عصبانیت و خرد شدنشان را ببیند. هر راهی را هم امتحان میکند تا از عصبانیت آنها لذت ببرد ولی میزبانان فرانسوی با سکوتشان مرد نازی را شکست میدهند. آرامش میزبانان، دشمن میزبانان را شکست میدهد.
آنها انقدر صبوری میکنند تا حریف شکست میخورد. وقتی سرباز نازی در یکی از جلسههای حزبی تحقیر میشود و طعم حقارت را میچشد تازه میفهمد چه با این خانواده کرده است. او در هم میشکند و جز خودکشی به کاری دیگری برای فرار از بار سنگین تحقیر شدن پیدا نمیکند.
نمایش روی کاکل شهرام حقیقتدوست میچرخد. بازی پرتحرک و دیالوگهایی که پشت هم میگوید نمایش را جلو میبرد. «خاموشی دریا» سه کاراکتر دارد ولی فقط حقیقتدوست است که با بازیاش در نقش افسر نازی تمام بار نمایش را به دوش میکشد. نیما دهقان در «خاموشی دریا» به خوبی توانسته از پس یک نمایشنامه نسبتا مشکل بربیاید و مخاطبش را تا انتها پای نمایش بکشاند.