یکی از طبیعتگردهای کشورمان تجربه سفرش به منطقه سی دشت و کمپ زدن در روستای استخرگاه را برایمان فرستاده که در ادامه میخوانید:
شروع
هوای بهاری تهران نوید سفر خوبی را به اعضای گروه میدهد. 9 شب تهران را به سمت شمال کشور ترک میکنیم. آسمانی صاف، هوایی معتدل و جادهای بدون ترافیک همه را مهیای یک سفر خوب میکند. پس از سه ساعت رانندگی در اتوبان تهران – کرج و کرج – قزوین، در جاده قزوین – رشت به دنبال منطقه لوشان میگردیم.
از منجیل تا لوشان 17 کیلومتر راه است که در عرض 15 دقیقه مسیر طی میشود. درباره لوشان جنوبی ترین شهر گیلان صحبتهای زیادی مطرح است. گفته میشود که زندگی در این منطقه به صورت شهری پس از ساخت کارخانه سیمان در حدود سال ۱۳۳۰آغاز شده. همچنین افزایش جمعیت لوشان با مهاجرت لرها و کرمانجها در دوره رضاخان اتفاق افتاده است. شب در خانهای بزرگ و دلباز در لوشان سپری میشود تا صبح راهی سیدشت و استخرگاه شویم.
روز اول
صبح پس از خوردن یک سوپراملت به سوی جاده سی دشت حرکت میکنیم. سی دشت یکی از مناطق خوش آب و هوای رودبار استان گیلان است که در 30 کیلومتری شهر رستم آباد قرار دارد. این روستا در مسیر کوه درفک واقع شده و چشم انداز فوق العاده ای را پیش چشم گردشگران قرار میدهد. این منطقه را با توت فرنگیهای شیرین و خوشمزهاش نیز میشناسند.
مقصدمان در سیدشت «غار دربند رشی» است. این غار در دامنه کوه درفک قرار دارد و تنها غار شناخته شده در ایران به شمار میرود که بقایای باستانشناختی از عصر پارینه سنگی کهن در آن کشف شده است. تجربه حضور در غار تجربه زندگی انسانهای نخستین را به دنبال دارد و تا حدودی نشان میدهد میلیونها سال قبل آدمها برای بقا و حیات چگونه میزیسته است.
پس از گشت و گذاری چند ساعته در منطقه نهار را کنار رودخانهای در همان حوالی میخوریم. استراحتی میکنیم و به سمت روستای استخرگاه راه میافتیم.
حدود هفت کیلومتر تا استخرگاه راه است و خیلی سریع به این روستای زیبا میرسیم. یک روستای سرسبز که زیباییاش در همان نگاه اول همه را جذب خودش میکند. سبک زندگی روستاییان منطقه آرامشی بینظیر دارد. پرورش گاو، گوسفند، مرغ، اردک و بوقلمون و تنوع گونههای زیبا و خوشصدای پرندهها جلوههای زیبایی به منطقه بخشیده است. اینجا طبیعت، حاکم بلامنازع است و در هر گوشهاش میتوان نشانههایش را به وضوح دید.
گردشگرها و مسافران استخرگاه را با برکههای زیبایش میشناسند. برکههایی که پای کوههای سرسبز منطقه به وجود آمدهاند و بر زیباییها افزودهاند. عروس و دامادهای جوان برای ساختن کلیپ به کنار برکه میآیند و برخی دیگر سوار بر قایق، رمانتیکترین صحنهها را ثبت میکنند.
آخر هفته روستا مملو از گردشگر و طبیعتگر است. پس پیدا کردن یک منطقه آرام و بکر برای کمپ زدن خیلی راحت نیست. پس از مشورت با اعضای گروه، جای دنجی در دامنه یکی از کوهها بر فراز برکه انتخاب میشود.
حضور ما در آن منطقه دو گروه طبیعتگرد دیگر را به آن دشت وسیع میکشاند. با برپا کردن چادرها، آفتاب غروب میکند و زیبایی شب از راه میرسد. آسمان مهتابی توجهی به ابرهایی که دورش را احاطه کردهاند نمیکند و زیباییاش را به رخمان میکشد. همه چیز مهیای اقامت در دل طبیعت است.
هوا در دامنه کوه و آن دشت وسیع بسیار خنک و مطبوع است. از آن بالاروستا زیرپایمان قرار دارد. انگار جایی مراسم عروسی برگزار شده و نوای موسیقی محلی در روستا پیچیده. شام را کنار چادرهایمان میخوریم و به استقبال شب میرویم.
همهمه و شلوغی روستا رفته رفته جایش را به آرامش و سکون میدهد. سکوت در سراسر دشت پخش میشود تا شبی خاطرهانگیز را در استخرگاه تجربه کنیم.
روز دوم
آفتاب هنوز طلوع نکرده و مه صبحگاهی هوا را بسیار خنک کرده. روستا در خواب است و جز صدای پرندگان که خودشان را آماده یک روز تازه میکنند، صدای دیگری شنیده نمیشود. الان بهترین زمان برای درک زیباییهای طبیعت و غرق شدن در آن است. سکوت دشت در سرتاسر روح آدمی میپیچد و جان دوبارهای به آن میبخشد.
چوپانها سحرخیزترین آدمهای روستا هستند. گلههایشان را در دشت بیانتها به حرکت درمیآورند تا هر موجود زندهای روزیاش را از این زمینهای حاصلخیز دریافت کند.
آفتاب آرام از پشت کوهها طلوع میکند و گرمایش در تمام روستا پخش میشود. اعضای گروه بیدار میشوند تا قبل از رسیدن ظهر و گرمای بیشتر به پائین روستا برسند. پس از جمع و جور کردن وسایل، با استخرگاه زیبا و طبیعت محسورکنندهاش خداحافظی میکنیم و به سمت رودبار میرویم.
نهار را در رستوران سرچشمه میخوریم و نوبت به خداحافظی میرسد. اعضای گروه بعد از خوردن نهار از هم جدا میشوند و هر کدام به سوی مقصدهایشان میروند.