۱۶ فیلم شگفت‌انگیز غیرانگلیسی‌زبان که جایزه اسکار نبردند

در مراسم اهدای جوایز اسکار، انتخاب بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان جذابیت‌های زیادی دارد. جایی که بهترین فیلم ساخته شده در کشورهای مختلفی در رقابتی سنگین به مرحله‌ی نهایی مراسم اسکار می‌رسند و در این بین تنها یک فیلم می‌تواند اسکار را به خانه ببرد.

رقابت بهترین فیلمسازان سراسر دنیا در این مراسم هیجان خاصی به دنبال دارد و فیلمساز را به شهرتی جهانی می‌رساند. اصغر فرهادی پس از اینکه در سال ۲۰۰۹ اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌ زبان را کسب کرد، نام و آوازه‌اش در سراسر جهان پیچیده شد و بسیار مورد تحسین قرار گرفت.

اما گاهی انتخاب‌های سلیقه‌ای هیئت داوران سبب می‌شود تا بعضی از فیلم‌ها به چشم داوران نیایند. همین انتخاب سلیقه‌ای عاملی جهت انتخاب نشدن فیلم‌های شاخصی بعضی کارگردانان بزرگ می‌شود که جای تعجب و شگفتی دارد. در این مطلب نگاهی به فیلم‌های خوبی که در بیست سال اخیر و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ در بخش اسکار غیرانگلیسی‌زبان مورد توجه قرار نگرفته‌اند، انداخته‌ایم. لیستی که در آن فیلم‌هایی از سوی کارگردانان بزرگی مثل میشاییل هانکه، نوری بیلگه جیلان، ژاک اودیارد و الخاندرو ایناریتو دیده می‌شود.

۱. رقصنده در تاریکی ((Dancer in the Dark

  • کارگردان: لارس فون تریر
  • کشور: دانمارک
  • سال: ۲۰۰۰
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۸ از ۱۰

در حالیکه فیلم فون‌تریر در جشنواره‌ی کن چشم‌ها را به خود خیره کرده و تحسین‌ها را برانگیخته بود در رقابت‌های اسکار اصلا مورد توجه قرار نگرفت. هیئت انتخاب اسکار حتی «رقصنده در تاریکی» را در لیست نهایی نامزدها قرار نداد تا موجب شگفتی منتقدان و طرفداران فیلم شوند.

این فیلم در سال ۲۰۰۰ جایزه‌ی نخل طلای جشنواره‌ی کن را مال خود کرد و هیات داوران فون‌تریر را نابغه‌ی فرم دانست. فون‌تریر در «رقصنده در تاریکی»‌ داستان ظلم کردن به زنی ساده و بی‌آلایش را روایت می‌کند که به شدت آسیب پذیر است و از او شهیدی فداکار می‌سازد. فیلم در رثای بی‌عدالتی و ضعیف‌کشی در یک دنیای بی‌رحم است.

این فیلم در داستان و اجرا فیلمی جسورانه و پیشگام است و بسیاری از منتقدان آن را جزو فیلم‌هایی که باید قبل از مرگ دیده معرفی کرده‌اند. «رقصنده در تاریکی» بار احساسی زیادی دارد و فون تریر در کاری عجیب با نزدیک کردن دو ژانر موزیکال و تراژدی بر بار احساسی و عاطفی فیلمش افزوده است.

۲. عشق سگی (Amores Perros)

  • کارگردان: الخاندرو گونسالس اینیاریتو
  • کشور: مکزیک
  • سال: ۲۰۰۰
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

ایناریتو با اولین فیلم سینمایی‌اش به نام «عشق سگی»، نامش را به عنوان یک سینماگر کاربلد معرفی کرد و نشان داد چه توانایی‌های زیادی در فیلمسازی دارد. «عشق سگی» فیلمی اپیزودیک درباره‌ی نیمه‌ی تاریک وجود انسان‌هاست. فیلم سه داستان مجزا را دنبال می‌کند که در لحظه‌ای خاص به هم پیوند می‌خورند.

ایناریتو در این فیلم به ستایش خانواده و بیان اهمیت این نهاد اجتماعی پرداخته است. فیلم داستان سه خانواده را روایت می‌کند که هر کدام در یک تصادف نقشی ایفا می‌کنند. در هر اپیزود سگ‌ها نقشی اساسی دارند و به نوعی آدم‌ها نیازهای عاطفی‌شان را با سگ‌ها برطرف می‌کنند نه با آدم‌های دیگر. نام فیلم هم از این ضعف آدم‌ها بهره برده و می‌خواهد بگوید که عشقی که وجود دارد به سگ است نه عشق به انسان.

اگرچه ایناریتو در اولین فیلمش حسابی درخشید، ولی طلسمش در گرفتن اسکار هم با همین اولین فیلم به وجود آمد. او باوجود ساختن فیلم‌های خوش‌ساخت، برای گرفتن جایزه‌ی اسکار چندین سال انتظار کشید.

۳. سرنوشت شگفت‌انگیز املی پولن ( Le Fabuleux Destin d’Amélie Poulain)

  • کارگردان: ژان پیر ژونه
  • کشور: فرانسه
  • سال: ۲۰۰۱
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۸.۳ از ۱۰

چطور می‌شود به فیلم متفاوت و حال خوب‌ کنی مثل «سرنوشت شگفت‌انگیز املی پولن»‌ جایزه نداد؟ شاید داوران آکادمی اسکار، امروز که نزدیک به ۲۰ سال از انتخاب‌شان گذشته و مشخص شده که فیلم ژونه، به یکی از فیلم‌های ماندگار تاریخ سینما تبدیل شده، بابت انتخاب‌شان افسوس بخورند.

داوران در آن سال به فیلم «سرزمین هیچ‌کس»‌ از بوسنی جایزه دادند و باید اعتراف کرد که فیلم فرانسوی از هر لحاظ از این فیلم یک سر و گردن بالاتر بود. احتمالا داوران به خاطر جنایت‌های جنگی صرب‌ها در جنگ بالکان و محتوای ضدجنگ فیلم، تصمیمی مصلحتی گرفتند تا با انتخاب‌شان دل ملتی زجرکشیده را شاد کنند.

«سرنوشت شگفت‌انگیز املی پولن» در تمام اجزایش درخشان است. این فیلم نه تنها در داستان و کارگردانی فیلمی سرخوشانه، نوآورانه و خوش‌ساخت است در موسیقی با بهره‌گیری از هنر یانی تیرسن، یکی از شنیدنی‌ترین موزیک‌های فیلم را خلق کرده است.

کاش بشود یک روز داوران هفتاد و یکمین دوره‌ی اسکار را دید و از آن‌ها پرسید چطور چشم‌تان را بر روی این فیلم بستید؟

۴. مرد بدون گذشته (The Man Without a Past)

  • کارگردان:  آکی کوریسماکی
  • کشور: فنلاند
  • سال: ۲۰۰۲
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۷ از ۱۰

یکی دیگر از فیلم‌هایی که در جشنواره‌ی کن خوش درخشید ولی در اسکار خیلی مورد توجه قرار نگرفت. «مرد بدون گذشته» زمانی پای به رقابت‌های اسکار گذاشت که جایزه‌ی بزرگ را از جشنواره‌ی کن برده بود. این فیلم را مهمترین فیلم کوریسماکی و از مهمترین فیلم‌های سینمای فنلاند می‌دانند که علی‌رغم درخشش در کن در اسکار خیلی مورد پسند داوران قرار نگرفت.

«مرد بدون گذشته» داستان ساده‌ای دارد. کارگردان به دور از حادثه پردازی‌های هالیوودی سعی کرده داستان فیلمش را در بستری آرام روایت کند. کارگردان به دنبال این بوده که تفاوت سینمایش با سینمای هالیوودی را نشان دهد و بر ارزش‌های هنری این جنس از سینما صحه بگذارد. شاید یکی از دلایلی که فیلم را در مراسم اسکار تحویل نگرفتند همین موضوع باشد.

فیلم ساده و روان است و از پیچیدگی خاصی برخوردار نیست ولی در دل خودش حرف‌ها و نکات زیادی دارد. معمای اصلی فیلم گذشته‌ی مردی است که محو و ناپیداست و حالا او باید نگاهش به آینده باشد. فیلم از چگونه زیستن صحبت می‌کند. برای شخصیت اصلی دیگر گذشته اهمیت ندارد و اینکه در آینده چه کار خواهد کرد اهمیت پیدا می‌کند.

۵. چهار ماه و سه هفته و دو روز (۴Months, 3 Weeks and 2 Days)

  • کارگردان: کریستیان مونجیو
  • کشور: رومانی
  • سال: ۲۰۰۷
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۹ از ۱۰

این هم یکی دیگر از آن اتفاقات عجیب در پذیرش نهایی فیلم‌ها در اسکار است. در سال ۲۰۰۷ فیلم درخشان مونجیو حتی جزو نامزدهای نهایی قرار نگرفت تا در آن سال جایزه‌ی اسکار به فیلم متوسط «جاعلان» از اتریش برسد. در حالیکه این فیلم کمی قبل‌تر جایزه‌ی نخل طلا را از جشنواره‌ی کن برده بود و همه احتمال می‌دادند اسکار غیرانگلیسی‌زبان نیز به این فیلم برسد در کمال ناباوری حتی در بین نامزدها هم قرار نگرفت.

فیلم پرکشش مونجیو روایتی سرراست و جذاب از خفقان سیاسی و اجتماعی در رومانی کمونیستی است. دوره‌ای که دولت سقط جنین را ممنوع اعلام کرده است و ما زنی را می‌بینیم که برای کمک به دوستش چه سختی‌هایی را به جان می‌خرد. فیلم داستانی پرتعلیق از یک بیست و چهار ساعت است که در آن زنی برای رسیدن به هدف تلاش می‌کند.

جهان با این فیلم با نام فیلمسازی به نام مونجیو آشنا شد و او را بسیار مورد تحسین قرار داد. او به تنها کارگردانی رومانیایی برنده نخل طلا تبدیل شده است. هرچند فیلم‌های بعدی مونجیو به اندازه‌ی «چهار ماه و سه هفته و دو روز» مورد تحسین قرار نگرفت ولی جهان فیلم‌هایش جهانی پرمعنا و گاه انتقادی از وضعیت کشورهای اروپای شرقی است.

۶. انتقام ((Revanche

  • کارگردان: گوتز اشپیلمن
  • کشور: اتریش
  • سال: ۲۰۰۸
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۵ از ۱۰

انتقام بهترین فیلم اروپا در سال ۲۰۰۹ بود و امیدهای زیادی به بردن جایزه‌ی اسکار داشت. فیلم در رقابت با فیلم ژاپنی «عزیمت‌ها» دستش از جایزه‌ی اسکار کوتاه ماند ولی همچنان به عنوان یکی از بهترین و مهیج‌ترین فیلم‌های اروپایی شناخته می‌شود.

مردی نقشه‌ی سرقت از یک بانک محلی را می‌کشد ولی در لحظه‌ی آخر نقشه‌اش خوب پیش نمی‌رود و معشوقه‌اش بر اثر شلیک پلیس جان می‌بازد. مرد که با مرگ زن افسرده و گوشه‌گیر شده به طور اتفاقی با پلیسی که گلوله را شلیک کرده آشنا می‌شود و از آن لحظه به بعد کینه‌ی قدیمی سر باز می‌کند و فکر انتقام به سر مرد می‌زند. انتقامی که در نهایت شکلی بسیار متفاوت پیدا می‌کند.

«انتقام» یک درام هیجان‌انگیز با پایان‌بندی‌ای شوکه‌کننده است. در سینمای اروپا که معمولا فیلم‌هایش با ریتم کند ساخته می‌شوند این فیلم از ضرباهنگی تند و داستانی پرکشش برخوردار است. با وجود اینکه فیلم «عزیمت‌ها» فیلم قابل قبول و خوبی است ولی «انتقام» شایستگی بیشتری برای تصاحب اسکار داشت.

۷. روبان سفید (The White Ribbon)

  • کارگردان: میشاییل هانکه
  • کشور: آلمان
  • سال: ۲۰۰۹
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۸ از ۱۰

سال ۲۰۰۹ یکی از عجیب‌ترین سال‌ها در رقابت میان فیلم‌های غیرانگلیسی زبان است. با وجود حضور فیلم‌های درخشانی از میشاییل هانکه و ژاک اودیارد در کمال شگفتی و تعجب جایزه‌ی اسکار به فیلم معمولی و عاشقانه‌ی «راز چشمانش» از آرژانتین رسید. هنوز مشخص نیست که داوران اسکار بر اساس چه منطقی چشم‌شان را بر روی روبان سفید بستند و این فیلم را نادیده گرفتند.

روبان سفید قبل از مراسم اسکار جایزه‌ی نخل طلا و گلدن گلوب را برده بود و طبق پیش‌بینی‌ها مجسمه‌ی طلایی اسکار را مال خود می‌کرد ولی در روز اهدای جوایز، جایزه به فیلم آرژانتینی رسید. البته معرفی فیلم به اسکار حاشیه‌هایی هم به دنبال داشت. «روبان سفید» در آن سال به عنوان نماینده‌ی آلمان معرفی شد و این کار موجب ناراحتی بعضی از مقامات اتریشی را پدید آورد.

فیلم هانکه همچون دیگر فیلم‌هایش ریشه‌هایی روانکاوانه دارد. فیلمساز با به تصویر کشیدن روستایی در سال ۱۹۱۴ و پدید آمدن جنایت‌هایی هولناک، خبر از اتفاقاتی شوم در آینده می‌دهد. هانکه با ظرافت و عمق زیادی به ریشه‌های بحران در اروپا می‌پردازد و نشان می‌دهد نسل‌ها چگونه از همان نوجوانی با مفهوم خشونت و سبعیت آشنا می‌شوند. فیلمساز به نوعی با به تصویر کشیدن خشونت در میان نوجوانان، دلایل بروز جنگ جهانی دوم را نشان می‌دهد.

به اذعان بسیاری از منتقدان «روبان سفید» مهمترین فیلم سال ۲۰۰۹ بود که در نهایت ناباوری در اسکار شانسی برای برنده شدن پیدا نکرد.

۸. یک پیامبر (A Prophet)

  • کارگردان: ژاک اودیار
  • کشور: فرانسه
  • سال: ۲۰۰۹
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۹ از ۱۰

اگر بحث نگاه سلیقه‌ای را در انتخاب نشدن «روبان سفید» در نظر بگیریم، مشخص نیست چرا داوران فیلم «یک پیامبر» را به عنوان فیلم برگزیده انتخاب نکردند. هر دو فیلم یک سر و گردن از «راز چشم‌هایش» بالاتر بودند و داستانی مهیج‌تر و درامی قوی‌تر از فیلم آرژانتینی داشتند.

«یک پیامبر» در بازی‌ها، کارگردانی و داستان درخشان است. بسیاری از منقدان لب به تحسین فیلم گشودند و راجر ایبرت، منتقد شهید آمریکایی به این فیلم از چهار ستاره، چهار ستاره داد و آن را قابل احترام‌ترین فیلم فرانسوی معرفی کرد.

فیلم داستان جوانی توسری‌خور و ضعیف را در زندان‌های فرانسه روایت می‌کند که تازه در زندان راه و رسم قدرت و قوی‌ شدن را یاد می‌گیرد. جوانی که تنها با یک فندک به زندان می‌رود و در پایان با تشکیل یک گروه قوی از زندان خارج می‌شود. جوان زندانی به نام طاهر رحیم در طول فیلم از حاشیه به مرکز حرکت می‌کند و پس از مدتی به نقطه‌ی مرکزی فیلم تبدیل می‌شود.

«یک پیامبر»‌ یکی از درخشانترین فیلم‌های اودیارد فرانسوی است. فیلمی که می‌توان بارها آن را تماشا کرد و از آن لذت برد.

۹. دندان سگ (Dogtooth)

  • کارگردان: یورگوس لانتی‌موس
  • کشور: یونان
  • سال: ۲۰۱۰
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

در سالی که «بیوتیفول» و «در یک دنیای بهتر» در لیست نامزدهای بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان حضور داشتند مسلم بود «دندان سگ» خیلی فرصتی برای دیده شدن پیدا نمی‌کند. با وجود درخشش «در یک دنیای بهتر» سوزان بی‌یر، فیلم دندان سگ با به تصویر کشیدن یک دنیای خاص یکی از متقاوت‌ترین فیلم‌های زمان خودش بود. علاقه‌مندان سینما در فیلم‌های بعدی کارگردان یونانی بیشتر با تبحر و قدرتش در ساختن جهان‌های خاص آشنا شدند و قدرت لانتی‌موس در کارگردانی و فضاسازی را ستودند.

خانواده‌ای ترسو از دنیای بیرون که دچار تئوری توهم توطئه هستند تا به حال اجازه‌ی خارج شدن بچه‌هایشان از خانه را نداده‌اند. طبیعتا فرزندان در چنین خانواده‌ای در شکلی طبیعی رشد نمی‌کنند و همه چیز برایشان غیرطبیعی است. پدر و مادر نیز برای کم کردن حس کنجکاوی فرزندانشان قوانین و نام‌های عجیب و غریبی ابداع کرده‌اند که فقط به آن خانواده اختصاص دارد.

لانتیموس در این فیلم که به زبانی نمادین ساخته شده نشان می‌دهد خانواده‌ها که نمادی از حکومت‌ها هستند چگونه با تعیین قوانین فرضی و بستن درها می‌خواهندمردمان‌شان در ناآگاهی و جهل بمانند. هرچند که در نهایت وجود آدمی را نمی‌توان به بند کشید و نیرویی مهارناپذیر او را به سمت آگاهی، آزادی و دانستن می‌کشاند. اتفاقی که در پایان فیلم برای دختر خانواده افتاد.

۱۰. بیوتیفول (Biutiful)

  • کارگردان: الخاندرو گونسالس اینیاریتو
  • کشور: مکزیک
  • سال:۲۰۱۰
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۴ از ۱۰

ایناریتو در فیلم «Biutiful» با بازی کردن با نام فیلم موضعش را درباره معنای زیبا مشخص می‌کند. فیلمساز با اشتباه نوشتن نام زیبا می‌خواهد بگوید زیبایی امری نسبی است و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم چندان جای زیبایی هم نیست. «بیوتیفول» فیلمی ضد نظام سرمایه‌داری با نگاهی به مصائب مردم مهاجر و حاشیه‌نشین است که فریادشان به جایی نمی‌رسد.

خاویر باردم در نقش کلاهبرداری که بیشتر نگران انسان‌های دیگر است، بازی تماشایی‌ای از خود به نمایش گذاشته است. او فردی بیمار، کلاهبردار و دلسوز دیگران است که با جمع تضادهایش به شخصیتی منحصربفرد تبدیل شده است. «بیوتیفول» برخلاف نامش فیلم تلخ و زشتی است که پلیدی‌ها و پلشتی‌های دنیا را نشان می‌دهد. فیلم از نابرابری و ناعدالتی‌های موجود در دنیا می‌گوید و به جایی تبدیل شده که مرگ دهها آدم با عنوان مهاجر و پناهنده برای کسی ارزشی ندارد.

۱۱. شکار (The Hunt)

  • کارگردان:  توماس وینتربرگ
  • کشور: دانمارک
  • سال: ۲۰۱۳
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۸.۳ از ۱۰

یک درام روانشناسانه‌ی عمیق و درخشان که قدرت فیلمسازی کارگردان دانمارکی را به جهانیان نشان داد. فیلمی با سوژه‌ی انسانی که تاثیر قضاوت‌های نابجا در زندگی افراد را نشان می‌دهد. «شکار» از تاثیرپذیری و آسیب‌پذیری کودکان به واسطه‌ی تداخل‌ دنیای‌شان با دنیای بزرگترها را تصویر می‌کشد و درامی هیجان‌انگیز می‌سازد.

«شکار»‌ یکی از سورپرایزهای سال ۲۰۱۳ بود و اگر فیلم سورنتینوی ایتالیایی به نام «زیبایی بزرگ» را به عنوان رقیب نداشت می‌توانست موفقیت‌های بیشتری کسب کند. وینتربرگ با خلق فیلمنامه‌ای درخشان در کنار بازی بی‌نقص مایکلسن به لایه‌های زیرین ذهن آدمی سرک می‌کشد و نتیجه‌ی خشم جمعی مردم یک شهر را نشان می‌دهد. مبارزه‌ی شخصیت اصلی برای اعاده‌ی حیثیت و تلاش بر کسب آبروی بر باد رفته از بخش‌های جذاب دیگر فیلم است.

۱۲. خواب زمستانی (Winter Sleep)

  • کارگردان: نوری بیلگه جیلان
  • کشور: ترکیه
  • سال: ۲۰۱۴
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۸.۱ از ۱۰

انگار نوری بیلگه جیلان چندان شانس زیادی برای دیده شدن در اسکار ندارد. فیلم درخشان این کارگردان ترک جایی در میان نامزدهای بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان نداشت. با این فیلم که جایزه‌ی نخل طلا را برده بود ولی در مراسم اسکار غایب بود تا یکی از شگقتی‌های هشتاد و هفتمین دوره‌ی اسکار باشد. بسیاری از منتقدان «خواب زمستانی» را بهترین و کامل‌ترین فیلم فیلمساز ترکیه‌ای می‌دانند و پذیرفته نشدنش از سوی اسکار برایشان جای تعجب داشت.

بیلگه‌ جیلان به شکلی وسواس‌گونه «خواب زمستانی» را کارگردانی کرده است. او همچنان که قدرت کارگردانی و قاب‌بندی‌های چشم‌نوازش را حفظ کرده سعی کرده شخصیت‌پردازی‌های عمیق و دقیق‌تری داشته باشد. فیلمساز با طراحی دیالوگ‌های پرشمار و طولانی مدت بیشتر به دنبال کاوش شخصیت‌هایش بوده و می‌خواسته بیشتر از آن‌ها رمزگشایی کند. در این فیلم شخصیت بیش از هر چیزی برای بیلگه جیلان اهمیت دارد و تمام تمرکزش را بر روی شخصیت‌هایش گذاشته است.

فیلم با وجود زمان طولانی‌اش تماشایی و عمیق است. «خواب زمستانی» از افسردگی، اختلافات زناشویی و تضادهای بین والدین و فرزندان می‌گوید. «خواب زمستانی»‌ فیلمی است که باید عمیق و باحوصله تماشایش کرد و لذت برد.

۱۳. لویاتان (leviathan)

  • کارگردان: آندری زویاگینتسف
  • کشور: روسیه
  • سال: ۲۰۱۴
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۶ از ۱۰

«آندری زویاگینتسف، کارگردان توانمند روسی علی‌رغم ساخت فیلم‌هایی با مضامین انتقادی و اجتماعی در اسکار شانسی برای برنده شدن نداشته است. «لویاتان» بهترین فیلم زویاگینتسف به شمار می‌رود که فساد سیستماتیک در روسیه را نشانه گرفته و به بهترین شکل وضعیت اجتماعی در این کشور را نقد می‌کند.

شاید اگر الان چنین فیلمی در روسیه ساخته شود شانس بیشتری برای برنده شدن داشته باشد. اما فیلم درخشان کارگردان روس در آن سال در نهایت قافیه را به «آیدا» از لهستان باخت. دو فیلم با دو سبک متفاوت که فیلم لهستانی بیشتر به مذاق داوران اسکار خوش آمد.

لویاتان به معنای جانوری هشت‌پا، انتقادی به حکومت توتالیتر روسیه است که با تمام جنبه‌های زندگی شهروندانش سایه انداخته است. مسئولان فاسد، شهروندان بی‌مسئولیت و خیانتکار همگی عواملی برای ویرانی یک جامعه هستند. تمام اینها مواردی است که «لویاتان» به زیبایی به تصویر کشیده و وضعیت اسفناک جامعه‌ی روسیه را زیر ذره‌بین برده است.

۱۴. دیپان (Dheepan)

  • کارگردان: ژاک اودیارد
  • کشور: فرانسه
  • سال: ۲۰۱۵
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

همانقدر که اسکار با بیلگه‌ جیلان میانه‌ی خوبی ندارد، به همان اندازه میانه‌ی اودیارد هم با اسکار خراب است. هر چقدر فیلم‌های این دو کارگردان را در جشنواره‌های معتبری مثل کن تحویل می‌گیرند ولی آثارشان در رقابت‌های اسکار خیلی مورد توجه قرار نمی‌گیرد. اودیارد پس از بردن نخل طلا امیدوار بود تا با «دیپان» طلسم نگرفتن اسکار را بشکند، اما این بار بر خلاف انتظارها فیلمش جایی در میان نامزدها نداشت.

اودیارد در خلق این اثر، از کتاب نامه‌های ایرانی اثر شارل دو مونتسکیو الهام گرفته است. «دیپان» اثری ضدجنگ و انسانی است. فیلم رنج‌ها و مصائب و مشکلات آدمی در جنگ‌ها را به تصویر می‌کشد و نشان می‌دهد در هیچ کجا از سایه‌ی شوم جنگ و گلوله در امان نیست.

خانواده‌ای سری‌لانکایی به خاطر جنگ‌های داخلی کشورشان به فرانسه پناهنده می‌شوند و این بار نوع دیگری از خشونت و نزاع را مقابل چشمان‌شان می‌بینند. اودیارد بار دیگر سراغ رنج‌های انسان‌های حاشیه‌ای رفته و دردها و سختی‌هایی که شاید بسیاری از آن‌ها بی‌خبرند را نشان‌ داده است.

۱۵. مربع (The Square)

  • کارگردان: روبن اوستلوند
  • کشور: سوئد
  • سال: ۲۰۱۷
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۷.۲ از ۱۰

فیلم «مربع» بار دیگر تفاوت‌های سلیقه‌ای میان جشنواره‌ی کن و اسکار را نشان داد. یک بار دیگر فیلمی نخل طلای جشنواره‌ی کن را برد ولی سهمی از جوایز اسکار نداشت. داوران اسکار نشان داده‌اند که خیلی فیلم‌های خاص و هنری باب سلیقه‌شان نیست و بیشتر به داستان، قدرت درام و خوش ساخت بودن فیلم در تدوین و کارگردانی اهمیت می‌دهند.

البته سال ۲۰۱۷ مثل سال ۲۰۰۹ انتخاب هیئت داوران خیلی عجیب بود. در حالیکه در میان نامزدها فیلم‌هایی مثل «بی‌عشق» از زویاگستنیف و «مربع» از روبن استلوند حضور داشتند جایزه‌ی اسکار به فیلمی متوسط و سطح پائین‌تر از این دو فیلم به نام «یک زن شگفت‌انگیز» رسید.

فیلم هنر مدرن و ادا و اصول‌های عامه‌ی مردم از هنر را به نقد می‌کشد و نگاهی هجوآمیز به این مقوله دارد. «مربع» نگاه انتقادی تندی به طبقه مرفه جامعه دارد و کسانی که ادعای هنرمندی دارند ولی هنر زندگی در اجتماع را نمی‌دانند به تمسخر می‌گیرد. فیلم پر از نمادها و نشانه‌های مختلف در مورد انتقاد فیلمساز نسبت به وضعیت جوامع و عدالت در کشورهاست که خیلی هوشمندانه طراحی شده است.

۱۶. کفرناحوم (Capernaum)

  • کارگردان: نادین لبکی
  • کشور: لبنان
  • سال: ۲۰۱۸
  • امتیاز IMDB به فیلم: ۸.۴ از ۱۰

یک فیلم درخشان از آسیا که در رقابت فشرده با دیگر فیلم‌های خوب آن سال بختی برای برنده شدن نداشت. فیلم نادین لبکی در حالی به اسکار رسید که جایزه‌ی ویژه هیئت داوران را از جشنواره‌ی کن برده بود و امیدوار داشت تا این بار چشم داوران اسکار را هم بگیرد.

«کفرناحوم» سوژه‌ای به شدت انسانی دارد که بیننده‌اش را با پایان فیلم به تفکر وا می‌دارد. پسری فقیر بر علیه خانواده‌اش به خاطر به دنیا آوردنش به این دنیا به دادگاه شکایت می‌کند. ایده‌ای بکر که از داشتن حق زندگی برای کودکان صحبت می‌کند و این سوال را پیش می‌آورد که چنین دنیایی با این حجم از تلخی و سیاهی ارزش تولد انسان دیگری را دارد یا نه؟

شاید اگر «کفرناحوم» رقیب سرسختی مثل «روما» نداشت می‌توانست داوران را در اعطای جایزه‌ی اسکار قانع کند. با وجود نبردن اسکار،‌ این فیلم لبنانی در سطح جهانی بسیار دیده شد و مورد توجه قرار گرفت.