تورناتوره دوباره سراغ عشق و تاثیرات آن بر زندگی افراد رفته. عشق یکی از زیباترین صورتهای ارتباطی بین دو انسان است که درون خود نوعی مسخشدگی دارد و میتواند بر انسان غلبه کند. با اینکه در روابط عاشقانه، انسان فاعل و پدید آورنده است اما با گذشت زمان، با چیرگی فعل بر فاعل؛ رابطه کنترل انسان را به دست میگیرد. انسان مسخ عشق میشود و گاهی رویدادهای رابطه ماهیتی تراژیک مییابند. داستان با سوالی جدی شروع میشود. فکر میکنی رازی میان ما است که از آن بیخبریم؟ رابطه رازی است بزرگ. امی، اد را به کهکشانی پر از ستارهای ناشناخته تشبیه میکند.
اد فوروم بیمار است و میخواهد همهچیز را درباره امی بداند. میداند به زودی میمیرد. نمیخواهد هیچ نکتهای را برای پیشبینیهای پس از مرگ خود نادیده بگیرد. پس سیستمی طراحی میکند که پس از مرگش امی را همراهی کند؛ سیستمی پیچیده با در نظر گرفتن تمام احتمالات ممکن.
این سیستم در زمانهای مشخصی برای امی گل یا فیلمهایی را (که در زمان زنده بودن اد ضبط شدهاند) در مناسبتهای خاص برای امی، میفرستد.
اد میداند امی پس از مرگش بسیار در هم میریزد. پس سیستمی طراحی میکند تا بتواند حتی پس از مرگش کنار امی حضور داشته باشد و او را تا رسیدن به مهمترین هدف زندگیاش همراهی کند. امی میتواند هر وقت بخواهد این ارسالها را لغو کند. او به خاطر فشارهای روحی، ارتباط خودش با سیستم را قطع میکند ولی پشیمان میشود و دنبال راهی برای راهاندازی مجدد سیستم ارسال میگردد. او مدتهاست با مادرش ارتباطی ندارد زیرا مادرش او را مسوول فوت پدرش در نوجوانی میداند.
اد، امی را دوباره نزد مادرش باز میگرداند و با رمزگشایی دوباره سیستم ارسال را راهاندازی میکند.
فیلم پر از گفتوگوهای تخصصی درباره کیهان و ستارههاست.
هر انسانی مثل کهکشانی است پر از ستارههای ناشناخته و عشق رابطه میان این دو انسان است. ما در هر رابطه با احتمالهای بسیاری مواجه هستیم. درک درست و دقیق، هر روز ما را با یکی از ناشناختههای انسان دیگر رابطه مواجه میکند. اینکه چقدر بتوانیم جزییات درست و دقیق را درک کنیم. دقت در یافتن و وضوح آنها شاید بتواند به شناختی واقعی و نه حقیقی از طرف مقابل کمک کند. این درک و شناخت دقیق سبب میشود رابطه به جای ماهیتی تراژیک روندی موثر داشته باشد.
اد فوروم هر چقدر به امی توجه میکند نسبت به دختر خود بیتوجه است. همین سبب میشود ویکتوریا از امی متنفر باشد. امی برای دانستن اینکه چه کسی پس از مرگ اد نامهها و بستههایی ارسال میکند به در خانه او میرود. مهمترین سکانس فیلم مواجهه دو زن اصلی زندگی اد یعنی ویکتوریا و امی است. توجه بیش از اندازه اد به امی سبب میشود ویکتوریا احساسش از تنفر به حسادت تغییر کند اما در نهایت تصمیم میگیرد به امی در یافتن پاسخ سوالهایش کمک کند. ویکتوریا، امی را زنی سرگشته و در هم ریخته میبیند. برای همین در دومین دیدار به او دریافتن سوالهایش کمک میکند. امی جواب را نه نزد ویکتوریا بلکه پیش اتاویو قایقران و در برگشت دوباره به بورگو ونتسو مییابد.
اد خود را به ابرنواختر١ تشبیه میکند. تولد را ابدیت و مرگ را محصول اشتباهی در مسیر وجودی ما میداند. او ذهن انسان را عاجز از درک بیکرانگی و عشق و دوست داشتن را زیباترین خاطره در روزهای واپسین میداند.
تورناتوره روایتی از عشق از راه دور و ارتباط مجازی را در تصویری لذتبخش نمایش میدهد. تکنولوژی در این ارتباط وسیلهای برای نزدیک شدن از فاصله دور است. در تمام روایت تکنولوژی است که سیستم ارتباطی اد فوروم را حتی بدون حضور او هدایت میکند و میتواند حضورش را پس از مرگ برای امی جاودانه کند. ابدیت حضورش در زندگی امی سبب میشود تا او از یک بحران عاطفی نجات یابد و به زندگی بازگردد. روابط گسسته گذشته را ترمیم کند. به زندگی ادامه دهد. داستان روایتی نو از تاثیر آن بر روابط انسانی دارد. تاثیری که بر خلاف فیلم her سبب تنهایی و فرو رفتن انسان در نوعی انزواطلبی افسردهوار نمیشود. امی شغلش مدل و بدلکاری در فیلمها است. او نقشهای متفاوتی را بازی میکند. صورتهای متفاوتی که انسانها در جامعه بازی میکنند بسیار دور از خود حقیقی آنهاست، اما در رابطه با اد، او خود حقیقی است. برای همین این رابطه زیبا و لذتبخش است. ماهیت تراژیک رابطه به خاطر صورتهای شخصی، اجتماعی و ناشناختهماندن در رابطه بر او چیره نمیشود. شاید یک روز ابدیت را در مسیر وجود مان به دست بیاوریم اگر مرتکب اشتباهی نشویم.
پینوشتها:
١- سوپرنوا پرجرمترین ستارههای عالم، زندگی خود را با انفجاری عظیم به نام ابرنواختر به پایان میبرند.
درود بر شما
نکته ای که توجه کردن به اون فیلم رو زیبا تر میکنه و نباید از قلم بیفته موضوع ستاره هاییست که بعلت بعد مکانی زیاد ، تصویرشون پس از مرگ ستاره به ما میرسه و این موضوع پایان نامه امی است و در واقع مکاتباتی که پس از مرگ اد به دست امی میرسه همین مشابهت رو داره .