«من به شما میخندم. شما که گویا نیکید. شما نیکان همگی از صحنههای آینده حذف میشوید؛ تنها من میمانم که بدترینم! هیچ صحنهای شما را نشان نخواهد داد به خاطر اینهمه نیکیتان. منم که در نورم و بر سکو! من به نیکی شما میخندم اگر مایه حذف شماست! آنها که شما را حذف میکنند کاری جز این نمیکنند که من کردم!» مجلس ضربتزدن بهرام بیضایی، صحنههایی پر از ابنملجم و خالی از علی(ع)، صحنههایی پر از اشقیا و خالی از اولیا این مجلسی است که باید روی صحنه ببینید؛ در متنی از بهرام بیضایی با اجرای محمد رحمانیان. این بخشی از نمایش مجلس ضربتزدن است که تصویری حقیقی از بخش نانوشته و ناخواندهشده تاریخ ایران و بهخصوص تاریخ هنرهای نمایشی که کمتر کسی تلاش کرده خلاف آن حرکت کند است و بهرام بیضایی نمایشنامهنویس، کارگردان، پژوهشگر و در یک کلام هنرمند بلندآوازه ایران بر آن دست گذاشته و در قالب کلمات آن را در مجلس ضربتزدن تصویر کرده است؛ تصویری که درست از همین امروز – اگر اتفاق منحصربهفردی نیفتد- قرار است با کارگردانی محمد رحمانیان در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه برود. اجرای این نمایش بیتردید یکی از مهمترین اتفاقات تئاتر ایران نه در این روزها که در ششماهه اول سال ۹۵ است و دیدن آن بهشدت توصیه میشود. برای این توصیه هم دلایل خودمان را داریم که اگر با این نوشته همراه باشید میتوانید آن را قبول یا رد کنید.
متن جسور
تردید نکنید اجرای نمایش مجلس ضربتزدن یک اتفاق مهم در نیمه نخست سال جاری ایران است. چه اتفاقی مهمتر از این؛ یکی از آثار بهرام بیضایی بعد از چندینسال میتواند روی صحنه آنهم مهمترین صحنه تئاتر حرفهای ایران یعنی سالن اصلی تئاتر شهر برود. اگر دو اجرای نمایشنامهخوانی همین اثر را به کارگردانی محمد رحمانیان کنار بگذاریم، بهجرئت میتوان گفت که از ۱۱ سال پیش تا امروز که خود بیضایی «مجلس شبیه در ذکر مصائب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرشید» را روی همین صحنه به نمایش درآورد، اثر دیگری از بیضایی نه به کارگردانی خودش و نه به کارگردانی کارگردان دیگری به صحنه نیامده است. البته باز هم تکرار میکنم که دو مجلس نمایشنامهخوانی همین نمایش را که در سال ۹۳ روی صحنه آمد مستثنا میدانم. حالا بعد از چندسال از مهاجرت استاد بیضایی به استنفورد، او یکبار دیگر آنهم با مجلس ضربتزدن به صحنه تئاتر شهر بازمیگردد؛ نمایشی که برخلاف شیوه نمایش سنتی ایرانی با محوریت ضربتخوردن امامعلی(ع) به ممنوعیت و حذف حضور اولیا روی صحنه اشاره میکند. این نمایش مانند بسیاری از آثار بیضایی، با شیوه نمایش در نمایش روایت گروه نمایشی را میگوید که قصد دارند شهادت شهید اول محراب را به صحنه بیاورند. اما آنها اجازه نمایش شمایل و شخصیت امام را ندارند و نمایششان بهجای آنکه داستان مولای موحدین و اولین شهید محراب باشد، داستان اشقیا یعنی ابنملجم و قطام میشود. جسارت در پرداختن به چنین موضوع مهمی که شاید مهمترین چالش هنرهای نمایشی بوده و آنچنانکه از زبان ابنملجم در این نمایش گفته میشود، با حذف امام علی کاری میکنیم که او در ۱۴۰۰ سال پیش کرده بود.
اجرائی متفاوت
حتی اگر بعضی از آثار نمایشی محمد رحمانیان را دوست نداشته و نقدهای جدی به آنها داشته باشیم نمیتوانیم این نکته را نگوییم که او یکی از بهترین کارگردانان و البته نویسندگان تئاتر حالحاضر ایران است که با تلاش مستمرش برای اجرای تئاتر دایره مخاطبان تئاتر را وسعت داده است. رحمانیان با آنکه خودش هم نمایشنامه اجرانشدهای به اسم امیر را درباره زندگی امیرمؤمنان و شهادتش دارد اما بار دیگر تصمیم گرفته است با تیم بازیگری و تیم اجرائی شناختهشدهای، مجلس ضربتزدن را با وجود همه حساسیتی که بیضایی روی اجرای متونش دارد روی صحنه بیاورد. او همانطور که اشاره شد، پیش از این هم یکبار در سال ۹۳ این نمایش را به صورت نمایشنامهخوانی اجرا کرد؛ اجرائی که با وجود زمان و تمرین کم میتوان گفت که کاری درخور تحسین بود. او حالا با زمان بیشتری که داشته توانسته است با تغییرات زیادی نسبت به آن اجرا، نمایشنامهخوانی با استانداردهای بیضایی روی صحنه بیاورد که حضور امیر جعفری بهعنوان بازیگر نقش ابنملجم با توجه به پیشینه بازیگریاش، یکی از این تغییرات است. اما شاید مهمترین تغییر این نمایش، تغییر کاراکتر اصلی نویسنده است. او برخلاف آنچه از متن بیضایی برمیآید و اجرای قبلی خود، مهتاب نصیرپور را برای نقش نویسنده انتخاب کرده است؛ انتخابی که البته بیضایی نیز آن را تأیید کرده است و خوانش متن را دچار تغییراتی میکند که با توجه به شیوه بازیگری مهتاب نصیرپور میتوان این را بهعنوان یکی از دلایل دیدن مجلس ضربتخوردن بهشمار آورد.