پایان جنگ تحمیلی و ورود کشور به دورهای از سازندگی و شکوفایی اقتصادی، واژهها و تعاریف تازهای را با خود به جامعه آورد. «فساد اقتصادی» یکی از همین واژهها بود که با گسترش فعالیتهای اقتصادی و رشد سرمایهگذاریهای مالی در بخشهای دولتی و خصوصی گاه و بیگاه به گوش میرسید.
پرداختن به سوژههای حساس
فیلمسازان ایرانی برای نخستین بار در دهه ۷۰، فساد اقتصادی را سوژه فیلمشان قرار دادند و از سوژهای حساس در آن سالها صحبت کردند. محور قرار دادن فساد اقتصادی در فیلمهای سینمایی، موضوع تازهای در سینمای ایران به شمار میرفت و برخی کارگردانان با نزدیک شدن به خط قرمزها، سوژههای حساسی را مدنظر کارشان قرار داده بودند.
در همان سالها، کارگردانان سرشناسی مثل مسعود کیمیایی، رسول ملاقلیپور، احمدرضا معتمدی و سامان مقدم، فیلمهایی با سوژه فساد اقتصادی ساختند. در حدفاصل سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۸۱، شاهد اکران چندین فیلم با موضوع فساد اقتصادی هستیم.
کیمیایی با فیلم «ضیافت»، ملاقلیپور با «قارچ سمی» و معتمدی با «دیوانهای از قفس پرید» نمونهای از فیلمهای آن دوره هستند که به فساد اقتصادی میپردازند. در نگاهی کلیتر، فیلم «سگ کشی» بهرام بیضایی نیز در پیرنگ اصلیاش از فساد و مسائل اقتصادی صحبت میکرد و در کنار آن باید از فیلمهای دیگری مثل «پارتی» و «تیک» هم نام برد.
در این دوره عمده نگاه فیلمسازان به مسئله فساد بیشتر به کلاهبرداری، خیانت در امانت و توطئه آدمها علیه یکدیگر برمیگشت. در آثار شاخص این دوره فساد اقتصادی افسارگسیخته و هیولاوار نشان داده نمیشود و فساد در گعده و شرکتهای محدود اتفاق میافتد.
آقازادگی و سینما
اما رفته رفته شکل و ماهیت فساد اقتصادی تغییر کرد و سینما نیز به تبع جامعه، فضای سوژههایش را تغییر داد. وقتی در میانههای دهه ۸۰، اخبار اختلاسهای چند هزار میلیارد تومانی منتشر شد، دیگر فیلمسازان نمیتوانستند فساد اقتصادی را در فیلمهایشان به شکل کلاهبرداریهای خرد نشان دهند.
سینمای ایران از ابتدای دهه ۹۰، به شکلی دیگر به فساد مالی و اقتصادی پرداخت. این بار کلیدواژههای جدیدی وارد دایرهالمعارف فیلمسازان شد که شاید تا پیش از این خیلی محلی از اعراب نداشت. آقازادگی و رانتخواری واژههایی بودند که از دل جامعه به فیلمهای سینمایی راه یافتند و به بخشی از پیرنگ فیلم تبدیل شدند.
فیلم «خط ویژه» مصطفی کیایی، یکی از فیلمهایی است که به طور واضح و مشخص به آقازادگی و رانتخواری در سینمای ایران میپرداخت و مبنای درامش را بر همین موضوع گذاشته بود.
فیلم «ماحی» به کارگردانی داوود خیام، از فساد مالی و پولشویی صحبت میکرد که مضامینی حساس جهت فیلمسازی بودند. «قاتل اهلی» کیمیایی نیز مبنای فساد در فیلمش را بر روابط آدمها و زد و بندهایشان گذاشت و نگاهی نو به این سوژه داشت. فیلم «ایده اصلی» به کارگردانی آزیتا موگویی نیز یکی دیگر از فیلمهایی است که نقش آقازادهها و استفاده از رانت را نشان میدهد.
فیلم «فراری» علیرضا داوودنژاد نیز در کنار داستان اصلیاش، نیمنگاهی به آقازادگی و زندگی مرفهانه و سرخوش آقازادهها و تقابلشان با طبقات پائینی جامعه دارد.
فساد سیستماتیک
پایان دهه ۹۰ و ورود کشور به قرن جدید، با داستانها و مسائل تازه همراه شد. در این دوره با گسترش شبکه نمایش خانگی، باید نگاهی جدیتر به سریالهای این حوزه داشت. سریالهایی که حتی در مواردی از سینما جلوتر افتادند و جسورانهتر سوژههایشان را انتخاب کردند.
در قرن جدید متناسب با تغییرات اجتماعی و اقتصادی کشور، فضا و حال و هوای فیلم و سریالهای ایرانی نیز تغییر میکرد. در این دوره اگر همچنان شاهد نفوذ آقازادهها و مسائلی مثل رانتخواری هستیم، اما فساد مالی در برخی آثار به شکلی سیستماتیک نشان داده میشود.
سریال «آقازاده» که در سال ۹۹ از پلتفرمهای نمایش خانگی پخش شد یکی از همین سریالها بود. در تلویزیون نیز سریال «هفت سر اژدها» از فساد سیستمی و نفوذ آقازادهها در مسائل اقتصادی سخن گفت.
در کنار اینها، سریال «زخم کاری» نیز سوژهاش را بر مبنای زد و بندهای مالی و رقابتهای آلوده شرکتها گذاشت. در این سریال که تا الان سه فصل از آن پخش شده، فساد به شکلی سیستماتیک نشان داده میشود که آدمهای پرنفوذ نقش مهمی در آن دارند.
«زخم کاری» در هر سه فصلی که تاکنون پخش شده، محوریت داستان را بر فسادهای کلان شرکتها و رانتخواری افراد پرنفوذ گذاشته و نشان میدهد شکل روابط افراد چه تاثیر زیادی بر شکلگیری مفاسد مالی و اقتصادی دارد.
در نگاهی کل بازنمایی فساد مالی و اقتصادی در سینما و سریالهای ایرانی در سه سطح پدید آمده است. سطح اول آن بیشتر معطوف به کلاهبرداری و فسادهای خرد است که موج اول فیلمسازیاش در دهه ۷۰ رقم خورد.
سطح دوم آن متاثر از فسادهای اقتصادی دهه ۸۰، خودش را در دهه ۹۰ و با فیلمهایی با سوژههایی مثل آقازادگی و رانتخواری نشان داد.
سطح سوم این بازنمایی به سالهای اخیر به ویژه سریالهای شبکه نمایش خانگی برمیگردد که «آقازاده» و «زخم کاری» نمونههای آن هستند. در این سطح، فساد سیستمی و رقابت مافیایی آدمهای بانفوذ و شرکتهای پرقدرت در شکلگیری فسادهای مالی به نمایش درمیآید.