ادامه حیات انتشارات علمی و فرهنگی با تنفس مصنوعی

در حالیکه بسیاری از انتشاراتی‌های بزرگ در دنیا عمری بیش از صد سال دارند و همچنان پرقدرت به فعالیت‌شان ادامه می‌دهند، متاسفانه در ایران، انتشاراتی‌ها پس از چند دهه فعالیت با مشکلات عدیده‌ای جهت فعالیت و رقابت در صنعت نشر مواجه می‌شوند.

 

تازه‌ترین نمونه این بحران را باید در انتشارات دولتی علمی و فرهنگی جست‌وجو کرد. انتشاراتی باسابقه که بخش مهمی از کتاب‌های موجود در صنعت نشر را ترجمه و روانه بازار کرده، امروز به وضعیتی دچار شده که چیزی با ورشکستگی فاصله ندارد.

 

شنیدن چنین اخباری درباره انتشاراتی‌های بزرگ کشور مایه اندوه و افسوس بسیار است. در شرایطی که این انتشاراتی تا سال‌های پیش، هر ماه کتاب‌هایش به چاپ مجدد می‌رسید و چاپخانه این انتشاراتی دائم مشغول کار بود، حالا خبر می‌رسد در سال گذشته این انتشاراتی جز چند نوبت چاپ، کار دیگری نداشته و این معنای فاجعه را برای یک انتشاراتی بزرگ می‌دهد.

 

این اتفاق در حالی افتاده که بخش مهمی از کتاب‌های ادبی ایران و جهان در این انتشاراتی به چاپ رسیده و فعالیت نصفه و نیمه انتشاراتی علمی و فرهنگی برای صنعت نشر و جامعه کتابخوان عواقب جبران‌ناپذیری خواهد داشت.

 

در این میان چند تصمیم و اتفاق کار را برای این انتشاراتی باسابقه سخت کرده و هنوز مجال نفس کشیدن به آن نداده است. نخستین دلیل را باید در انتخاب مدیران ناآشنا به حوزه نشر دانست که بدون ایده و اطلاع وارد این بخش می‌شوند و با تصمیم‌هایشان وضعیت را از آن چیزی که هست بدتر می‌کنند.

 

همچنین همزمانی چند اتفاق کار را برای انتشارات علمی و فرهنگی سخت کرده است. دو وزارتخانه کار و علوم سهامداران این انتشاراتی بودند و حالا شنیده می‌شود وزارت کار، سهام ۴۹ درصدی وزارت علوم را خریده و تنها سهامدار انتشاراتی شده است.

 

همین موضوع یکی از آسیب‌هایی است که به انتشارات علمی و فرهنگی رسیده است. وزارت علوم به خاطر حضور افراد کارشناس و ارتباط با بدنه دانشگاهی، گزینه بهتری برای اداره کردن یک انتشاراتی بود و حالا با واگذار کردن تمام سهامش به وزارتخانه‌ای که تخصص کافی و لازم را ندارد، بار مشکلات را بیشتر کرده است.

 

این واگذاری یکی از آن تصمیم‌های اشتباهی است که نباید گرفته می‌شد و حالا عواقبش گریبان انتشارات را گرفته است.

چاپ نکردن دفترچه‌های تامین اجتماعی توسط چاپخانه‌های این انتشاراتی، یکی دیگر از عوامل تضعیف بنیه اقتصادی انتشارات علمی و فرهنگی بوده است.

 

البته این هم نقدی به عملکرد یک انتشاراتی با سابقه‌ای ۵۰ ساله است که چرا حیات و مماتش را به چاپ کردن دفترچه‌های تامین اجتماعی گره زده است. مگر انتشاراتی‌های معتبر در دنیا با این رانت‌های دولتی فعالیت می‌کنند و چرا یک انتشاراتی با چنین سابقه‌ای نمی‌تواند حیاتش را به فعالیت درست و اصولی در صنعت نشر گره بزند؟

 

وقتی قطعات پازل این قبیل اتفاقات کنار هم چیده می‌شود، به خوبی می‌توان ضعف مدیریت و اداره را در یک انتشاراتی دید. قطعا ضعف‌های انتشارات علمی و فرهنگی محصول امروز و امسال نیست و این انتشاراتی از قبل دچار مشکلات زیادی بوده، ولی برخی تصمیم گیری‌ها موجب بدتر شدن وضعیت آن شده است.

 

انتشارات علمی و فرهنگی همانند دیگر انتشاراتی‌های بزرگ، آبرو و اعتبار صنعت نشر ایران است. وقتی یک انتشاراتی با پنج دهه فعالیت و حمایت‌های دولتی به این چنین روزی می‌افتد، باید چه چشم‌اندازی را برای صنعت نشر و بازار کتاب ایران متصور شد.