نوشت و باعث شد که عباس کیارستمی به فستیوال «کن» دعوت شود و «عباس کیارستمی شود». برگردیم به فیلم صمدیان. صمدیان، در این فیلم، با عکاسی و فیلمبرداری استادانهای حق کیارستمی را ادا کرده است. شاتهای ساده، بدون پیچیدگی، بدون ادعا. آسان برای درک، با نورهایی شاعرانه و رمانتیک. کنار من، «عباس مشهدیزاده» نشسته بود. هر دو ما، حیرتزده به فیلم نگاه میکردیم. دراینمیان، عباس مشهدیزاده، رو به من کرد و گفت: «کارکردن با کیارستمی، صمدیان را به این مهارت رسانده است».
در پایان فیلم، عدهای هم آمدند درباره کیارستمی حرف زدند که بیشترشان مهمل گفتند؛ ولی «محمود کلاری»، از خاطراتش گفت. همان قدر که کلاری عکاس و فیلمبرداری ماهر است (بههمیندلیل از طرف کیارستمی دعوت به کار شده بود)، سخنوریاش هم خوب بود؛ ولی متأسفانه، وسط حرفهایش، همان جایی که از شیطنتهای کیارستمی میگفت و من به خلسه رسیده بودم، نوشتهای جلویش گذاشتند که: «کوتاه سخن». او هم درز گرفت و آمد پایین تا حالگیری ادامه پیدا کند… .
نویسنده: کامران عدل