ما انسان‌ها مثل اسب‌هاي چرخ و فلك هستيم كه بدون اينكه به هم برسيم، يكديگر را دنبال مي‌كنيم.

دو ترجمه از حمید سمندریان همچنان در ارشاد است

ما انسان‌ها مثل اسب‌های چرخ و فلک هستیم که بدون اینکه به هم برسیم، یکدیگر را دنبال می‌کنیم.
این یکی از کلیدی‌ترین و شاید موضوع اصلی نمایشنامه «دوزخ» نوشته ژان پل سارتر است که به تازگی با ترجمه زنده‌یاد حمید سمندریان منتشر شده است.
بیش از چهار سال از درگذشت حمید سمندریان می‌گذرد و حدود دو هفته پیش ترجمه جدیدی از این هنرمند و مترجم تئاتر در قفسه کتابفروشی‌ها قرار گرفت.  حمید سمندریان، هنرمند و استاد تئاتر در کنار فعالیت‌های اجرایی‌اش، همیشه مشغول ترجمه نمایشنامه هم بود. البته او که شوق اجرای نمایشنامه‌های تازه را داشت، این آثار را برای اجرای صحنه‌ای ترجمه می‌کرد و خیلی در قید و بند انتشارشان نبود اما افسانه ماهیان یکی از شاگردان او همیشه به استادش اصرار می‌کرد تا ترجمه‌هایش را منتشر کند.  حالا بیش از چهار سال از درگذشت سمندریان می‌گذرد و ماهیان که امتیاز چاپ و نشر آثار او را دارد، در این مدت تعدادی از این نمایشنامه‌ها را منتشر کرده است.  حدود دو هفته پیش هم نمایشنامه «دوزخ» نوشته ژان پل سارتر از سوی نشر «قطره» منتشر شده است. همان نمایشنامه‌ای که سمندریان در بدو ورودش از آلمان به ایران، آن را به صحنه برد و بازیگرانی چون جمیله شیخی، رکن‌الدین خسروی، فخری خوروش و… در آن ایفای نقش کردند و از این جهت، این نمایشنامه اثری ویژه به شمار می‌آید.  «دوزخ» یکی از فلسفی‌ترین آثار ژان پل سارتر، فیلسوف و نویسنده فرانسوی است که قبل‌تر توسط مصطفی فرزانه ترجمه شده بود اما سمندریان که هدفش اجرای نمایشنامه بود، ضمن احترام به آن ترجمه، بهتر دید تا خودش آن را بار دیگر ترجمه کند.  «دوزخ» درباره رابطه انسان‌ها با یکدیگر و بهشت و جهنمی است که در همین دنیا خلق می‌شود. سه نفر با راهنمایی یک پیشخدمت وارد اتاقی مجلل می‌شوند و پیشخدمت توضیح می‌دهد که آنها مرده‌اند و به آنان می‌گوید که وارد جهنم شده‌اند. آنها شگفت‌زده می‌شوند چون تصورشان از جهنم، آتش و سیخ داغ بوده است و حالا با اتاقی مجلل رو‌به‌رو شده‌اند اما خیلی زود به جان هم می‌افتند و در واقع خودشان هستند که جهنم را برای یکدیگر می‌سازند؛ جهنمی که به نابودی آنها می‌انجامد.  حمید سمندریان که به سبب تحصیلش در آلمان به زبان آلمانی تسلط داشت، بسیاری از متون نمایشی را از آلمانی به فارسی ترجمه می‌کرد. اما به گفته ماهیان، او هرگز در اندیشه چاپ و نشر این آثار نبود به همین دلیل چندان هم به رسم الخط آن توجهی نداشت اما بعد از درگذشتش، ماهیان دستی بر این ترجمه‌ها کشید و آنها را ویرایش کرد و با انتشارات «قطره» قراردادی بست تا این آثار را منتشر کند.  ماهیان به جز این، نمایشنامه «لئوکادیا» نوشته ژان آنوی را نیز برای دریافت مجوز انتشار به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سپرده است اما او نیز مانند بسیاری دیگر از کسانی که درگیر چاپ کتاب هستند، از برخی ممیزی‌های سلیقه‌ای دل‌چرکین است: «متاسفانه همیشه سانسور هست و من هرچند علاقه‌مندم ترجمه‌های استاد سمندریان منتشر شوند اما راضی نیستم به هر قیمتی این اتفاق بیفتد. مثلا نمایشنامه «بازی استریندبرگ» سه سال است برای دریافت مجوز تجدید چاپ در وزارت ارشاد معطل مانده است و هنوز بر سر ممیزی‌های آن به توافق نرسیده‌ایم چون خود من با در نظر گرفتن وضعیت کشورمان برخی از موارد را لحاظ کرده‌ام اما برخی سانسورها برخاسته از سلیقه‌ یا کم دانشی برخی از افراد است و نمایشنامه «بازی استریندبرگ» که پیش از این اجرا و منتشر شده است، دیگر جایی برای سانسور بیشتر ندارد. به همین دلیل هنوز تکلیف تجدیدچاپ آن مشخص نشده است. » حمید سمندریان با ترجمه و اجرای نمایشنامه‌هایی مانند «ملاقات با بانوی سالخورده»، « غروب روزهای آخر پاییز»، «پنچری»، « بازی استریندبرگ»، «فردریش رومولوس کبیر»، «ازدواج آقای می‌سی‌سی‌پی»، «آندورا»، «خشم شدید فیلیپ هوتس»، «لئوکادیا» و… نمایشنامه‌نویسانی مانند فردریش دورنمات، ماکس فریش، ژان آنوی و… را به تئاتر ایران معرفی کرد.

 

ما انسان‌ها مثل اسب‌هاي چرخ و فلك هستيم كه بدون اينكه به هم برسيم، يكديگر را دنبال مي‌كنيم.