آخرین ساخته کریستوفر نولان با حرف و حدیث‌های زیادی همراه است. اظهارنظرها درباره فیلم زیاد است. برخی فیلم را اثری فاخر و حماسی می‌دانند و عده‌ای دیگر «دانکرک» را از نظر محتوایی بی‌ارزش و فاقد جذابیت می‌دانند.

«دانکرک» فیلمی باارزش یا اثری پوچ و بی‌محتوا؟

آخرین ساخته کریستوفر نولان با حرف و حدیث‌های زیادی همراه است. اظهارنظرها درباره فیلم زیاد است. برخی فیلم را اثری فاخر و حماسی می‌دانند و عده‌ای دیگر «دانکرک» را از نظر محتوایی بی‌ارزش و فاقد جذابیت می‌دانند.

به گزارش تیترهنر، نولان کارگردان صاحب نام و صاحب سبک هالیوودی تابه حال آثار ارزشمند زیادی را ساخته است. «دانکرک» بر خلاف چند فیلم قبلی نولان فضایی متفاوت دارد. فیلمی جنگی و حماسی که به محاصره سربازان انگلیسی توسط ارتش آلمان نازی می‌پردازد و داستان نجات جان این سربازان را روایت می‌کند.

نولان در این فیلم بیشترین تمرکزش را بر روی ساخت و کارگردانی گذاشته و سعی کرده نماهایی طبیعی و رئال در بیاورد. به خاطر همین وسواس تا جایی که توانسته از جلوه‌های ویژه دوری کرده و نماها را به صورت طبیعی فیلمبرداری کرده است. همین مورد ارزش کار کارگردان را در مقایسه با دیگر فیلم‌های جنگی نشان می‌دهد. کارگردانان زیادی برای دوری از سختی و راحتی و سرعت بیشتر، با استفاده از جلوه‌های ویژه صحنه‌های درگیری و جنگ را فیلمبرداری می‌کند.

اما «دانکرک» به لحاظ کارگردانی و فیلمبرداری حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و با چنین فیلم‌هایی قابل مقایسه نیست. نولان از تعداد زیادی سرباز و قایق استفاده کرده و نماهای روی دریا را به دور از فضای استودیو ساخته است. همین یکی از دلایلی است که ارزش «دانکرک» را بالا می‌برد.

این فیلم شاید بر خلاف سایر ساخته‌های نولان به لحاظ داستانی و محتوایی چندان پیچ و خم و گره نداشته باشد، ولی نباید این نکته را از نظر دور کنیم که نولان روایتگر یک واقعه تاریخی است و دستش برای پر و بال دادن به داستان بسته است. با این حال فیلم تا پایان مخاطبش را با خود همراه می‌کند و به خوبی و بدون لکنت فرجام سربازان محاصره شده را نشان می‌دهد.

در لحظه لحظه «دانکرک» شور و حماسه و میهن‌پرستی موج می‌زند. نولان با استادی تمام، این شور و حال میهن‌پرستانه را به تماشاگرانش تزریق می‌کند. صحنه‌هایی که با موسیقی هیجان‌انگیز هانس زیمر ترکیب می‌شود و صحنه‌هایی بدیع می‌سازند. فیلم یک قهرمان ثابت و واحد ندارد و تمام مردم انگلستان را در نقش ناجی کشورشان نشان می‌دهد. خلبان‌ها، سربازان و مردم عادی که با قایق‌هایشان به کمک سربازان شتافته‌اند همه قهرمانان فیلم هستند.

صحنه‌ای که قایق‌های مردم محلی به سوی منطقه محاصره شده روانه‌اند و اشک شوق در چشم فرمانده انگلیسی موج می‌زند را به یاد بیاورید تا اوج خلق حماسه توسط مردم عادی را به یاد بیاورید. یا جایی که فرمانده بریتانیایی در منطقه می‌ماند تا به کمک سربازان فرانسوی برود و یا سکانسی که خلبان پیروز انگلیسی مجبور می‌شود در منطقه تحت نظر نازی‌ها فرود بیاید، هواپیمایش را آتش بزند و خود را اسیر کند. فیلم از عزت و سربلندی و اتحاد یک ملت در مقابل دشمنانش حرف می‌زند و چقدر خوب و به دور از شعار این کار را می‌کند. کاری که کارگردانان ایرانی از بیان درست آن عاجزند و فقط با تکیه بر کلیشه‌ها می‌خواهند حرف‌های میهن‌پرستانه بزنند.

کسانی که تمام فیلم‌های جنگی عالم را با نجات سربازان رایان مقایسه می‌کنند و برای نقد «دانکرک» همین کار را انجام می‌دهند باید بدانند مقایسه‌شان قیاسی مع‌الفارق است و هر اثر هنری را باید در جایگاه خودش نقد کرد. نجات سربازان رایان اثری فاخر و ارزشمند است ولی اینکه با مقایسه هر فیلم جنگی با آن، ارزش اثر را پائین می‌آورند کاری از اساس اشتباه و بی‌فایده است. «دانکرک» شاید به نسبت دیگر فیلم‌های نولان اثری شاهکار نباشد، ولی به عنوان یک اثر سینمایی فیلمی باارزش و قابل قبول است و نمی‌توان به راحتی ارزش‌هایش را نادیده گرفت.

آخرین ساخته کریستوفر نولان با حرف و حدیث‌های زیادی همراه است. اظهارنظرها درباره فیلم زیاد است. برخی فیلم را اثری فاخر و حماسی می‌دانند و عده‌ای دیگر «دانکرک» را از نظر محتوایی بی‌ارزش و فاقد جذابیت می‌دانند.