تجدد به ادبیات ما و عرب‌ها تقریبا همزمان است.

بهرام پروین گنابادی: بعد از نزار قبانی دیگر کسی نتوانست آنطور شعر عاشقانه بگوید

مرتضی امیری اسفندقه مجری کارشناس بخش شعر برنامه «چشم شب روشن» میزبان بهرام پروین گنابادی پژوهشگر، نویسنده و منتقد ادبی بود و درباره ادبیات معاصر عرب با او گفتگو کرد.

به گزارش تیترهنر، بهرام پروین گنابادی در این برنامه گفت: ادبیات معاصر عرب در طول این ۱۰۰ سال که از عمرش می‌گذرد و عرب‌ها به آن عصر نهضت می‌گویند با چند سال پس و پیش مقارن با انقلاب مشروطه ما است. ورود تجدد به ادبیات ما و عرب‌ها تقریبا همزمان است. اتفاقات سیاسی و اجتماعی و ادبی مان در این دوره مشترک است حتی می‌توانیم عنوان‌های شعر را در آن نزدیک ببینیم.

شعر در عرب‌ها قوی ترین رسانه فرهنگی بود

وی با تاکید بر اینکه ما و عرب‌ها پیشنیه قوی در ادبیات داشتیم و ادبیات آخرین چیزی بود که ما در بده و بستان خود از غرب گرفتیم، گفت: قبل از انقلاب مشروطه در دوره ناصرالدین شاه و با تاسیس دارالفنون و اعزام محصل به خارج از کشور، بعضی علوم را از غرب گرفتیم. این کار در مصر هم پیش آمد اما در ادبیات اینطور نشد چون ما و عرب‌ها پیشینه پرافتخار در زمینه ادبیات داشتیم و به ویژه شعر در عرب‌ها قوی ترین رسانه فرهنگی بود.

رییس دانشکده ادبیات دانشگاه آزاد اسلامی‌واحد تهران شمال ادامه داد: آخرین مرحله بده و بستان با غرب بعد از داستان نویسی در ادبیات عرب اتفاقی افتاد. در قالب «مقامه»‌ها که حکایت‌هایی است؛ مثلا در باب هفتم گلستان سعدی جدال سعدی با مدعی یک نوع مقامه است. بنیان گذار داستان نویسی جدید عرب در قالب مقامه کتابی نوشت با عنوان حکایاتی درباره ابن هشام و همان مقامات حریری را با زبان امروزی و حوادثی که امروز اتفاق می‌افتد نوشت که در واقع پلی بود بین داستان نویسی قدیم و جدید.

گنابادی افزود: بعد از آن عرب‌ها داستان تاریخی را از غرب گرفتند. داستان تاریخی پل گذر مقامه و حکایت به داستان کوتاه و رمان نویسی بود که رمان نوع ادبی امروز است. در ایران هم این اتفاق همزمان افتاد ولی در شعر کمی‌تاخیر داشت چون داستان به شکل مدرنش را نه ما و نه سرزمین‌های عربی نداشتیم ولی حاضر نبودیم در شعر تغییری بدهیم.

شعر نیمایی به فاصله ۸ سال به عراق رسید

وی تصریح کرد: قبل از اینکه شعر آزاد یا نیمایی در ایران و سرزمین‌های عربی به وجود بیاید ما بزرگترین قصیده سرای زمان خود ملک الشعرای بهار را داریم که مفاهیم نو را در قصیده‌های فاخر خود منتقل می‌کند. دقیقا چنین شخصیتی در عراق هم بود به نام محمدمهدی جواهری که اصالت ایرانی داشت. اگر ما در ۱۳۱۶ شعر ققنوس را اولین شعر نیمایی می‌دانیم با فاصله نزدیک به هشت سال این اتفاق در عراق می‌افتد.

مولف کتاب «اشارتی بر رجزخوانی در شاهنامه» یادآور شد: ضرب المثلی در کشورهای عربی هست که می‌گویند کتاب‌های عربی در مصر نوشته می‌شود، در لبنان چاپ و در عراق خوانده می‌شود. عراق کتابخوان و روشنفکران زیادی دارد. ضرب المثل دیگر درباره عراق این است که ما هر چه از عراق به سمت غرب سرزمین‌های عربی می‌رویم از شعر به داستان می‌رویم. اگر در مصر و لبنان اول داستان جدید ظهور پیدا کرد به این دلیل بود که آنها با غرب ارتباط داشتند و ارتباط عراق با همسایه‌های شرقی اش یعنی ایران و هند بود و به همین دلیل شعر در عراق پایه بیشتری دارد.

گنابادی تصریح کرد: همزمان با هم چهار نفر شعر نیمایی منتشر کردند؛ شاکر صیاد، عبدالوهاب البیاتی، بلند الحیدری و نازک الملائکه، که دو نفر آخری اسم و نژادشان ایرانی است. بین این چهار نفر سر اینکه چه کسی اولین سراینده بوده اختلاف می‌افتد. شاکر صیاد که زودتر از بقیه مرحوم می‌شود سکه به نام ایشان می‌خورد. شاخه غنایی شعر نو را در اشعار خانم نازک الملائکه، شاخه اجتماعی و سیاسی را در شاکر صیاد و شاخه انسانی را در البیاتی و الحیدری می‌بینیم.

شعر نیما ادامه منطقی شعر فارسی است

وی افزود: نازک الملائکه کتابی به نام «قضایای شعر معاصر» می‌نویسد که در آن مسائل شعر معاصر را به زیبایی بیان می‌کند که معادل این کتاب در فارسی کتاب «بدعت‌ها و بدایع و عطا و لقا» ی نیما است. این کتاب اثبات می‌کند که شعر نو عربی ادامه منطقی شعر کهن عرب است همانطور که اخوان درپی اثبات این بود که بگوید حلقه گمشده شمس قیس عروض شعر فارسی را پیدا کرده است و شعر نیما ادامه منطقی شعر فارسی است.

این مولف کتاب «اخوان منتقد» گفت: شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ آیینه» می‌گوید شعر معاصر فارسی یعنی همان شعر نیمایی و نو تابعی از متغیر ترجمه است. یعنی شعر معاصر ما نگاهش به غرب بوده است. آنچه که از غرب ترجمه کرده پرورش داده و با فرهنگ ایرانی آمیخته اش کرده است. این قضیه در سرزمین‌های عربی هم بوده است. مثلا شاکر صیاد و نازک الملائکه تحصیلاتشان ادبیات انگلیسی است.

امروزه در ایران و در سرزمین‌های عربی شعر خوب مطرح است نه کهنه و نو

وی ادامه داد: در زمان انقلاب ما بحث‌های شعر نو و کهنه کنار می‌رود. الیوت می‌گوید وقتی یک حادثه اجتماعی اتفاق می‌افتد هنر و ادبیات هم شروع به حرکت می‌کنند. انقلاب ما بازگشت به ارزش‌های گذشته بود و شعر هم قالب بیانی این ارزش‌ها بود به سمت قالب‌های گذشته مثل دوبیتی، رباعی، غزل و قصیده رفت. در سرزمین‌های عربی هم همینگونه شد. امروزه در ایران و در سرزمین‌های عربی بحث کهنه و نو دیگر معنایی ندارد، شعر خوب مطرح است.

این منتقد ادبی بیان کرد: در عراق جبرا ابراهیم جبرا که شاعر و داستان نویس است بر روی نسل اول تاثیر گذاشت. ایشان داستان نویسی عرب را به استاندارهای جهانی رساند، حلقه شاعران عراق را پرورش داد و با مسائل جهانی شعر آشنا کرد. به همین دلیل پیشرفت شعر معاصر عرب نسبت به شعر معاصر ما کمی‌بهتر بوده است، مخاطب‌های بیشتری داشت و در جهان بهتر دیده شد. هر چند من اعتقادی به گفتن شعر جهانی یا جهانی شدن شعر ندارم اما عرب‌ها توانستند ارتباط بهتری برقرار کنند و توانستند بیشتر خودشان را با قالب غربی مطابقت بدهند.

نزار قبانی شعر عاشقانه را به جایی رساند که کسی جرات نمی‌کرد سراغش برود

وی ادامه داد: نزار قبانی نسل دوم بعد از این شعرا است که به سختی می‌توانیم معادلی در ایران برایش پیدا کنیم. نزار قبانی قالب نو و شعر آزاد را در شاخه رمانتیک به جایی رساند که بعد از آن دیگر کسی نمی‌توانست آنطور شعر عاشقانه بگوید چون در عراق قالب نیمایی مثل ایران بیشتر جنبه اجتماعی داشت. نزار قبانی یک سوری و جهان دیده و به قول عرب‌ها یک زندگی کرده به تمام معانی اش بود توانست شعر عاشقانه را در قالب غنایی به جایی برساند که دیگر کسی جرات نمی‌کرد در قالب شعر نیمایی به سراغ شعر عاشقانه برود.

بهرام پروین گنابادی گفت: عرب‌ها می‌گویند در سرزمین‌های عربی کسی که لیاقت برنده شدن جایزه نوبل را داشت محمود درویش بود گرچه خودش این جمله را خوش نمی‌داشت. محمود درویش یک حادثه در شعر معاصر عرب بود. وقتی در سال ۱۹۴۸ مسئله فلسطین و سرزمین‌های اشغالی پیش آمد آرمان روشنفکران عرب و غیر عرب شد. شما روشنفکری را پیدا نمی‌کنید که در این باب حرفی نزده باشد. محمود درویش صدای این اعتراض به زبان عربی بود و زمانی که تبلیغات جهانی بر ضد فلسطینی‌ها می‌شد شعری سرود به نام «بطاقه الهویه» یعنی کارت شناسایی که ترجیع بندی بسیار قشنگی دارد. تصویری از یک ایست بازرسی می‌دهد که کارت شناسایی اش را می‌خواهند. با هر بندی هویت عرب‌های فلسطینی را به زبان ساده ای گوشزد می‌کند.

وی در پایان اظهار کرد: محمود درویش تا سال ۱۹۹۹ هیچ شعری جزء شعر مقاومت نگفت. وقتی از این سال به بعد شعرهای عاشقانه دیگری هم گفت منتقدان پرسیدند که از آرمان‌های خودت برگشته ای؟ درویش پاسخ منفی داد و گفت آن زمان از هویت جمعی دفاع می‌کردم و الان از هویت فردی و انسانی زن فلسطینی و انسان و معشوق.

«چشم شب روشن» به تهیه‌کنندگی امیر قمیشی و با اجرای محمد صالح علا، شنبه تا چهارشنبه هر شب ساعت ۲۳ از شبکه چهار سیما روی آنتن می‌رود.

تجدد به ادبیات ما و عرب‌ها تقریبا همزمان است.