كاش تنها جشن مستقل هنري، بدون حضور او نيز دوام بياورد.

برای علم معلم که به معنای واقعی کلمه ناگهانی درگذشت

«علی معلم درگذشت.» این جمله در آخرین ساعات غروب دوشنبه ٢٣ اسفندماه در خبرگزاری‌ها و رسانه‌ها به سرعت مخابره شد تا در آستانه سال ٩۶، سینمای ایران یک‌بار دیگر در شوک فرو رود. این خبر در حالی منتشر شد که اهالی سینما در مراسمی گردهم آمده بودند تا حجت‌الله ایوبی، رییس سابق سازمان سینمایی را بدرقه کنند. در چنین موقعیتی، حرف زدن از «مرگ» کار سختی بود. مرگی که از همان روزهای ابتدایی سال ٩۵، به سینمای ایران شبیخون زد و عباس کیارستمی، چهره بین‌المللی سینمای ایران را برای همیشه در خود فرو برد.  این‌بار اما علی معلم، یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های سینمایی کشور، مدیر مسوول و سردبیر نشریه «دنیای تصویر»، بنیانگذار جشن سینمایی تلویزیونی حافظ، مدرس، مجری و برنامه‌ساز در سن ۵۴ سالگی و در پی ایست قلبی،‌دار فانی را وداع گفت. معلم سینما را از دهه ۶٠ و با مطبوعات آغاز کرد. او بعد از گذشت یک دهه فعالیت، سال ٧١ به این نتیجه رسید ماهنامه سینمایی «دنیای تصویر» را منتشر کند، ماهنامه‌ای که با همه انتقادات وارد شده به آن، فصل تازه‌ای را در دنیای مطبوعات سینمایی رقم زد. اما این همه فعالیت معلم نبود، او در تمام این سال‌ها به تنهایی و با اتکا به بخش خصوصی، جشن دنیای تصویر را برپا کرد و در کنار تمام فعالیت‌های مطبوعاتی خود، کارنامه درخشانی در عرصه تهیه‌کنندگی از خود به‌جا گذاشت. فاصله‌گذاری این سینماگر در تولید آثار سینمایی نشان می‌دهد، شتابی برای شناساندن خود به عنوان تهیه‌کننده نداشت. «شوکران» و «گاوخونی» به کارگردانی بهروز افخمی و «آل» بهرام بهرامیان ازجمله فیلم‌های موفق معلم در عرصه تهیه‌کنندگی است.
او اما سال ٩۵، همان سالی که در پایانش دنیا را برای همیشه وداع گفت، بیش از هر زمان دیگری به حاشیه رانده شد. این حواشی بعد از برگزاری شانزدهمین جشن دنیای تصویر سال و به واسطه انتشار مطلبی در نشریه «یالثارات» تا مدت‌ها معلم را در مظان اتهام قرار داد. او اما در برابر تمام این تهمت‌ها ایستاد و به حاشیه تن نداد: «سخن و خواهش علی حاتمی‌ نطفه این جشن را شکل داد و بهتر است دوستان بدون غرض‌ورزی با این جشن برخورد کنند. دوستانی که بد‌جنسی می‌کنند بدانند این جشن ثمره علی حاتمی است، کارگردانی که در هنگام حیاتش به او سینماگر کاسه‌بشقابی می‌گفتند و امروز که نیست از او به عنوان سینماگر ملی یاد می‌کنند. کارگردانی که تشییع جنازه‌اش شلوغ‌ترین تشییع یک کارگردان تا به امروز بود و او سرسفره مردم بود و مردم او را دوست دارند.»
او که تجربه قابل قبولی در مطبوعات داشت و به اخلاق بیش از مخالفان و منتقدان خود پایبند بود، در واکنش به انتشار عکس‌های هنرمندان در جشن دنیای تصویر، این اتفاق را بیش از برخورد فرهنگی، برخوردی سیاسی و عرصه‌ای برای انتقام‌جویی می‌دانست: «آیا می‌شود در روزنامه فحش هم نوشت؟ می‌شود عکس آدم‌ها را چاپ کرد و به راحتی به آن توهین کرد؟ به نظر من این اتفاق یک برخورد فرهنگی نیست، بلکه بیشتر سیاسی است و برنامه‌ریزی‌هایی که شاید برای انتخابات دارد، انجام می‌شود. در هر صورت این موضوع به من برنمی‌گردد و یک موضوع عمومی است و توهین به خانواده‌ها و جامعه صورت گرفته است. کسانی که مدعی رعایت قانون هستند باید با چنین پدیده‌هایی برخورد کنند.»
معلم بارها از خانه سینما و وزارت ارشاد برای برخورد با انتشار این مطالب و توهین به هنرمندان درخواست کمک کرد: «وزارت ارشاد باید با این موضوعات برخورد جدی کند. منِ تنها نباید به این‌گونه مسائل واکنش نشان دهم بلکه جامعه هنری، خانه سینما و سازمان سینمایی باید واکنش نشان دهند. معاون مطبوعاتی و هیات‌نظارت بر روزنامه‌ها و رسانه‌ها که قوانین مشخصی دارند باید بر اساس این قوانین با این موضوع برخورد کنند و ما نیازمند یک واکنش عمومی هستیم. تلقی عمومی از این پیشامد این است که مدعی‌العمومی وجود دارد و هیچ فرد و سازمانی حق چنین کنش‌هایی را ندارد و در واقع اکنون موضوع اعاده حیثیت است و خواست ما برخورد جدی با این‌گونه رفتارهاست.» معلم همچنین در هفت دوره جشنواره فجر، تجربه حضور در هیات انتخاب و داوری را داشت. او در آخرین حضور خود در برنامه هفت، روبه‌روی بهروز افخمی از خاطرات و تجربیات داوری خود گفت و تا می‌توانست طنازی کرد: «یک‌بار در جشنواره فجر روی سن برنده را تغییر دادند. درمورد صدا و موسیقی بود که همان جا تصمیم می‌گرفتند، مثلا این بچه پررو است یا در کنفرانس‌اش این حرف را زده است. ما انتقام‌جو، ریاکار، بی‌تعارف و غیرمهربان شده‌ایم! به‌نظرم از این هیات داوران بعید نیست و حتی حق دارند که برخی عوامل را یادشان برود. مثلا همین دو سه سال پیش بود که اصغر را به جای اکبر جایزه دادند! چند سال پیش برای نقش مکمل زن شخص دیگری را دیده بودند و بعد از جایزه دیدند این بازیگر همان بازیگر نیست! علت چیست؟ اینها همان فرم اولیه ثبت‌نام و ناقص را مبنای داوری قرار می‌دهند.»
همه اینها اما اشارات کوتاهی به فعالیت‌های معلم در سی و اندی سال حضور در سینماست. بی‌شک او در همه این سال‌ها بدون غرض‌ورزی‌های رایج، دغدغه هنر را داشته است. همان وقت که سیدرضا صالحی امیری جایگزین علی جنتی در وزارتخانه ارشاد شد، او به جای خوش‌بینی، از ضرورت تغییر سیاست‌های فرهنگی گفت. سیاست‌هایی که از دید معلم وابسته به آدم‌ها نبوده و نیست. بی‌شک جای خالی او در سینما و مطبوعات بعد از این، به خوبی احساس می‌شود. کاش تنها جشن مستقل هنری، بدون حضور او نیز دوام بیاورد.

كاش تنها جشن مستقل هنري، بدون حضور او نيز دوام بياورد.