غلامحسین دولت‌آبادی: آنکه تاریخ می‌داند نمایشنامه نمی‌تواند بنویسد آنکه نمایشنامه‌نویس است تاریخ را نمی‌شناسد

صدور فرمان مشروطیت 110 ساله شد؛ دوره‌ای طلایی که به گفته بسیاری، هنر را از دربار به میان مردم آورد و آغازی بر عصری درخشان در هنر معاصر شد.

از 110 سال پیش تا امروز، نمایشنامه نویسان بسیاری دست روی مشروطه قاجاری گذاشتند و در بستر آن، داستانی را برای صحنه تئاتر روایت کردند. هرچند که به نظر می‌رسد این نمایشنامه‌ها به اندازه نام نویسندگانش بزرگ و درخشان نبوده است. با غلامحسین دولت‌آبادی که نویسنده و پژوهشگر تئاتر است و تحقیقاتی در زمینه مشروطه داشته، درباره نمایشنامه‌هایی که از همان سال‌های پس از مشروطه تا امروز درباره این واقعه مهم تاریخی نوشته شده، گفتگو کرده‌ایم. دولت‌آبادی تمام این نمایشنامه‌ها را از نظر سندیت تاریخی و نگاهی تحلیل‌گر به این اتفاق مهم، زیر سوال می‌برد و در این کار از بردن نام بسیاری از نمایشنامه‌نویسان مطرح کشور ابایی ندارد.

    تصویر ما از قاجار همانی است که پهلوی جا انداخته

غلامحسین دولت‌آبادی (نمایشنامه‌نویس، مترجم، محقق و مدرس دانشگاه حوزه تئاتر) درباره نمایشنامه‌هایی که با موضوع مشروطه و ستارخان نوشته شده است گفت: در این زمینه مشکلی اساسی وجود دارد؛ مشکل این است که نمایشنامه‌نویسان ما بینشی به تاریخ ندارند. تصویر ما از دوران قاجار، معمولا تصویری است که حکومت پهلوی ساخته، یعنی در نمایشنامه‌ها، بیشتر به تمسخر دوره قاجار می‌پردازیم.

دولت‌آبادی گفت: این تصویر را که حکومت پهلوی ساخته یعنی اینکه پادشاهان قاجار را آدم‌های عقب‌افتاده، منفور و نفهمی جلوه دهند که فقط زنباره بودند، جا انداختند. در نتیجه هرچه نمایشنامه نوشته می‌شود از این دوره‌ها تمسخر قاجار است و حالت رمانتیک به مشروطه دارد.

    در مورد مشروطه شعارزده‌ایم

وی با بیان اینکه به نظرم متن نمایشی شاخصی درباره دوره قاجار و مشروطه نداریم به این دلیل که دوره قاجار را دوره سخیفی می‌دانیم، گفت: مشکلمان این است که در مورد مشروطه دچار شعارزدگی می‌شویم. آنکه تاریخ می‌داند نمایشنامه نمی‌تواند بنویسد آنکه نمایشنامه‌نویس است تاریخ را نمی‌شناسد. مشکل این است.

او که رساله دکترای خود را درباره زمینه‌های فکری مشروطه نوشته است، گفت: مثلا همین حالا اثری درباره مصدق روی صحنه است که به نظرم نویسنده‌اش هیچ بینشی به تاریخ نداشته و تنها تاریخ را مصورسازی کرده است. آمده سخنان خود مصدق را آورده روی صحنه و یک تصویر بسیار رمانتیک از مصدق به ما ارائه می‌دهد بنابراین هیچ چیز دست مخاطب را نمی‌گیرد.

   نمایشنامه «غلامحسین ساعدی» درباره مشروطه پروپاگاندا است

این پژوهشگر تئاتر یادآور شد: غلامحسین ساعدی، حسین کیانی، علی رفیعی، محمد رحمانیان و… چهره‌های شاخصی بوده‌اند که درباره دروه قاجار و به ویژه مشروطه نوشته‌اند اما با همین مشکلات جدی روبرو بوده‌اند؛ کسی مثل ساعدی، پنج نمایشنامه مشروطیت‌اش یکی از ضعیف‌ترین کارهایش است چون پروپاگانداست و البته جزو کارهای اولیه‌اش هم بوده است.

دولت‌آبادی با بیان اینکه باید از بسیاری از نمایشنامه‌نویسانی که درباره مشروطه می‌نویسند پرسید «درباره مشروطه چه می‌خواهید بگویید؟ چه بینش و تحلیلی دارید؟»، ادامه داد: معمولا جزئی‌ترین بخش‌های تاریخ و کارهایی ابتدایی و ساختگی را می‌گیرند و ملت به آن می‌خندد. اما در نمایشنامه‌های خارجی وقتی معمولا کسی سراغ برهه‌ای از تاریخ می‌رود و آن را برش می‌زند؛ آن برهه جدی است و روش تحلیل دارد. یعنی نمایشنامه‌نویس به اندازه جامعه‌شناس می‌داند چه اتفاقی افتاده و می‌داند چه می‌خواهد بگوید.

او به نمایشی که اکنون درباره دکتر مصدق روی صحنه است؛ اشاره کرد و گفت: ته این کار این است که می‌خواهد از دولت آقای روحانی دفاع کند؛ آنهم بسیار رو و واضح و بدون هیچ زیبایی‌شناسی هنری می‌خواهد این کار را بکند یعنی نه نمایشنامه درستی توانسته بنویسد و نه کارگردانی دارد، فقط می‌خواهد یکسری شعار بدهد. کار آقای رفیعی هم همین مشکل را داشت. من اگر الان بخواهم درباره امیرکبیر بنویسم باید از خودم بپرسم چه چیزی باید درباره این شخصیت بنویسم. البته کار علی رفیعی زیبایی‌‌شناسی دارد اما بینشی درباره امیرکبیر نمی‌دهد.

دولت‌آبادی ادامه داد: دوست دارم از این کارگردان چند سوال اساسی در مورد کودتای 28 مرداد یا مشروطه بپرسم و جواب دهد. ما همه می‌دانیم 1284فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه امضا شده اما خیلی قضیه پیچیده است. من یک سوال می‌پرسم اینکه شلیک به ناصرالدین شاه کار درستی بوده یا غلط؟ چه تاثیری در روند مشروطه داشته است؟ یعنی جنینی که داشت آرام آرام در رحم مادر بزرگ می‌شد؛ این شلیک ناگهان باعث شد ناصرالدین شاه برود و شتابی در آن ایجاد شود.

او تصریح کرد: یک نمایشنامه‌نویس چقدر وقت گذاشته برای تحقیق در مورد نمایشش یا اصلا چنین دغدغه‌ای دارد؟ ما باید به این سوال‌ها برسیم و مساله‌مان شده باشد و بعد راجع بهشان بنویسیم.

    نمایشنامه‌های مشروطه یا سخیف است یا مصورسازی تاریخ

دولت‌آبادی با بیان اینکه ما در نمایشنامه‌هایمان یا مشغول مصورسازی تاریخ هستیم یا داریم کارهای سخیفی انجام می‌دهیم که تمسخر دوره قاجار است، گفت: این خیلی بد است؛ هیچ کشوری با خودش این کار را نمی‌کند که دوره‌هایش را به جای نقد و بررسی، مسخره کند.

این نویسنده و کارگردان با بیان اینکه به نظر او، در ادبیات و تصویر در زمینه مشروطه اوضاع‌مان بهتر است، گفت: مثلا وقتی محمود دولت‌آبادی درباره سبزوار و آن دوره می‌نویسد، آن محیط را در آن دوره و حتی قبل‌ترش لمس کرده و می‌شناسد و کار می‌کند، درحالی که با نمایشنامه سطحی برخورد می‌شود.

  سریال «شهرزاد» گاف تاریخی داشت

دولت‌آبادی با اشاره به سریال محبوب «شهرزاد» گفت: مثلا همین سریال شهرزاد درباره عبدالحسین نوشین صحبت می‌کند و می‌گوید سال 32- 33 نوشین در مسکو روی شاهنامه کار می‌کند. درحالی که نوشین سه سال در تاجیکستان و قزاقستان بوده و این موضوع برای بعدهاست که می‌رود روی شاهنامه کار می‌کند. یعنی نویسنده یک تحقیق ساده نکرده. تماشاگر عادی هم که نمی‌داند سریال دراین باره چه می‌گوید حتی شاید نمی‌داند نوشین کیست. یعنی نویسنده دغدغه اینکه بخواهد یک برش فعال و یک نگرش ویژه خودش را به تاریخ داشته باشد؛ ندارد.

او از «دکتر قریب» کیانوش عیاری به عنوان یک نمونه بسیار قدرتمند در فیلم و سریال نام برد و گفت: چون سال‌ها روی تحقیق فیلمنامه‌اش کار شده است و زیر و بم تاریخ معاصر را می‌توانید در آن می بینید. اتفاقا از دوره قاجار هم شروع کرده است.

این پژوهشگر تئاتر با اشاره به نمایشنامه‌هایی که درباره مشروطه نوشته شده، گفت: در دوره پهلوی اول درباره دوره مشروطه نمایشی نداریم اصلا. چون عمدتا موضوع اصلی بازگشت به ایران باستان است.

  تصویر نمایش‌نامه‌نویسان ما از مشروطیه رمانتیک و عاشقانه است

دولت‌آبادی رویکردهای عمده به مشروطه در نمایشنامه‌ها را رویکردی رمانتیک است خواند و گفت: عمدتا تصویر غیرواقعی و رمانتیک از مشروطه داریم. مثال خوبش در مورد دیالوگ‌نویسی این دوره است. همه این کارهایی که درباره این بازه زمانی نوشته می‌شود را ببینید یکسری کلمات خاص دارد؛ زبان من درآوردی دوره مشروطه است.

او ادامه داد: شما را ارجاع می‌دهم مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی از سال 1285؛ ببینید آیا آدم‌ها شبیه این نمایشنامه‌ها حرف می‌زنند؟ 50 بار جمله «حکما ما را به آنجا گسیل خواهید داشت» می‌گویند؟ درست است که مشروطه دایره واژگانی دارد که امروز نیست اما همین زبان فارسی امروز است. سفرنامه‌های دوره قاجار را ببینید، عمدتا به زبان عامیانه و زبان زنده مردم است و آن زبان رسمی قاجاری نیست. تقریبا شبیه زبان امروز است و شاید چند کلمه‌اش از دایره لغات ما حذف شده.

    زبانی جعلی برای تاریخ مشروطه ساخته‌اند

دولت‌آبادی تصریح کرد: نویسنده‌های ما می‌روند به سمت یک زبان جعلی که آقای چرمشیر مبدع این زبان جعلی است و حسین کیانی هم. این زبان الکی است. این مشروح را بخوانید می‌بینید آدم‌ها در مجلس عجیب غریب با همدیگر حرف نمی‌زدند. وقتی ما زبان یک دوره را نمی‌شناسیم بینشی هم روی تاریخ نداریم تهش می‌شود این کارهایی که روی صحنه می‌بینید؛ یعنی صحنه به یک شوخی تبدیل می‌شود.

او با تاکید بر اینکه معضل این است که ما روی تاریخ ایده‌ای نداریم، گفت: حالا کسی مثل بهرام بیضایی می‌رود تاریخ خودش را می‌سازد و روی آن تاریخ ایده و فکر دارد. اگر بخش زبان در کارهای بیضایی را جدا کنیم می‌بینیم او روی تاریخ و گذشته ایران ایده دارد و افق امروز را مدنظر دارد.

این مدرس دانشگاه در پاسخ به این سوال که دلیل اینهمه علاقه‌مندی نمایشنامه‌نویسان به مشروطه، علیرغم نبود بینشی که او به آن معتقد است، چیست، گفت: مشروطه بستر و بهانه‌ای است برای پرداختن به موضوعاتی که اساسا در هر زمان دیگری می‌تواند اتفاق بیفتد. کنش هم این است که معمولا یک داستان عاشقانه را وسط می‌اندازند و تاریخ را برای مردم عادی جعل می‌کنند. داستان عاشقانه‌ای که در هر زمان و مکان دیگری می‌تواند اتفاق بیفتد. مشروطه بهانه می‌شود، در پادکستش وجود دارد، آن کنار فقط وجود دارد. داستان خودمان را داریم روایت می‌کنیم.

   کسی حوصله تحلیل و نگرش عمیق به تاریخ ندارد

دولت‌آبادی تصریح کرد: تحلیل مهم است و چرایی اتفاقاتی که افتاده. اما اغلب نمایشنامه‌نویسان ما نگرش سطحی دارند و نمی‌روند عمیقا کار کنند. اگر مشروطه را دوست داریم باید کار کنیم.

او با اشاره به نمایشنامه‌های شکسپیر به عنوان یک نمونه موفق که تاریخ را برای خودش کرده و روایت می‌کند، گفت: اما در نمایشنامه‌های ایرانی نگاه به تاریخ نداریم. مسائل را خیلی کوچک می‌بینند. در کشورهای دیگر معمولا در نگاه نمایشی به تاریخ، نهادها را هدف می‌گیرند. مثلا بعد از مشروطه ببینیم چه اتفاقی برای دادگستری افتاده اما ما همش دنبال یک داستان عاشقانه‌ایم که عاشقانش هم بهم نمی‌رسند. داستان هم همیشه این است که طرف مشروطه‌چی است و دستگیرش می‌کنند و به محبوبش نمی‌رسد. ولی در کار کیانوش عیاری چگونگی ساخت مدرسه نشان داده شد. چگونه دانشجوی پزشک نمی‌تواند جسد برای تشریح پیدا کند و چه می‌کند. بی‌نظیر است اما ما در تئاتر چنین چیزی را نداریم.

    نمایشنامه‌نویسان ما با علوم انسانی بیگانه‌اند

این پژوهشگر با اشاره به دلایل ضعف نمایشنامه‌نویسی درباره مشروطه گفت: متون دقیق تاریخی و پژوهشی در رابطه با آن دوره نداریم. اما دلیل بزرگتری هم دارد؛ نمایشنامه‌نویسان ما زیرساخت علوم انسانی ندارند. سازنده فکر یک نمایشنامه‌نویس زیرساخت‌های علوم انسانی است؛ تاریخ، فلسفه، جامعه‌شناسی. باید یک بینش جامعه‌شناختی نسبت به تاریخ ایران داشته باشیم. نظریه‌های مختلف نسبت به تاریخ و بدانیم فرق آنها چیست.

دولت‌آبادی ادامه داد: بینش از کجا باید تغذیه شود؟ از دیدن تئاتر و نمایشنامه که نمی‌شود، آن تئاتر است و با آن می‌توان تکنیک را یاد گرفت. تاریخ را باید شخصا دنبال کرده باشی و حیطه تخصصی‌ات باشد. حتی نمی‌شود رفت تحقیق کرد که آن هم می‌شود مصورسازی؛ باید دغدغه‌ات باشد، دغدغه‌ای که در افق امروز قرار بگیرد. امروزی که وضعیت فاجعه است چون علوم انسانی رخت بربسته از نویسندگان و اهالی هنر ما.

    علی حاتمی عمق دیگری به تاریخ داد

او همچنین در پاسخ به این سوال که نمایشنامه‌نویس از نظر او چقدر ملزوم به پایبندی به تاریخ است، گفت: مورخ راوی تاریخ است، راوی آنچه که اتفاق افتاده است اما نمایشنامه‌نویس از امکانات صحبت می‌کند و آنچه که ممکن است اتفاق بیفتد. مثال خوبش علی حاتمی است. که وقایع 28 مرداد و ترور و شعبان استخونی را می‌برد درون دوره قاجار چون او دغدغه‌اش تاریخ است. تقابل سنت و مدرنیته است و خیلی خوب این کار را نشان می‌دهد.

دولت‌آبادی تصریح کرد: ما کار علی حاتمی را باور می‌کنیم چون آن را قرارداد می‌کند. در کار حاتمی چقدر این زیباست چون نشان می‌دهد شعبان جعفری‌ها همیشه هستند و در دوره‌های بعد هم وجود دارند و این به ما ثابت شده. در نتیجه به تاریخ عمق دیگری می‌دهد چون کار نمایشنامه‌نویس مصورسازی تاریخ نیست بلکه تاریخ خودش را می‌سازد.

منبع ایلنا