برخی می گفتند که عکاس نباید از کیارستمی در این وضعیت ناگوار عکس می گرفت چرا که تصویر ثابت او را در ذهن مخاطبان از بین برد اما به نظرم این استدلال صحیح نیست.

آیا انتشار عکس‌های کیارستمی و پیکر حبیب درست بود؟

حبیب خواننده معروف و قدیمی ایرانی روز جمعه در محل سکونتش در یکی از روستاهای رامسر در شمال ایران به دلیل سکته قلبی درگذشت.

به دنبال درگذشت او عکس هایی از پیکرش در سردخانه نیز در شماری از سایت ها و خبرگزاری ها منتشر و پس از اندکی، حذف شد.
انتشار این تصاویر در رسانه ها اقدام اشتباهی بود.
زیرا :
این عکس ها ناقض حوزه خصوصی خانواده مرحوم حبیب بودند. این عکس ها هیچ ارزش خبری نداشتند.

با دیدن این عکس ها،‌ هیچ اطلاعات جدیدی به مخاطب منتقل نمی شود و هیچ چیزی نه تایید می شود نه تکذیب.

از آن جایی که دلیل مرگ حبیب از سوی سخنگوی اورژانس، سکته قلبی اعلام شده بود و مخاطبان هم در این مورد، به اورژانس و منابع رسمی اطمینان دارند پس هیچ ابهامی درباره دلیل مرگ یا چگونگی مرگ وجود نداشت.

به همین دلیل، دیدن عکس های او در سردخانه، هیچ اطلاعات جدیدی را درباره هیج چیزی از جمله دلیل مرگ ارائه نمی کند.

معمولا تصویر جنازه افراد تنها برای افراد سیاسی و امنیتی یا دارای بُعدی از فعالیت ها در این زمینه ها،‌دارای ارزش خبری است.

در انتشار عکس های جنازه افراد (یا در کل عکس های این چنینی که ممکن است حوزه خصوصی تلقی شود) باید از خود پرسید آیا این عکس به سوال یا سوالات یا ابهامات مخاطبان پاسخ می دهد یا خیر؟)

مثال:
با جدیدترین آن آغاز می کنیم. رهبر وقت طالبان افغانستان (ملا اخترمحمد منصور ) در خاک پاکستان،‌در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا کشته می شود.

رسانه ها تصویری از جنازه او را در سردخانه پخش می کنند. در این وضعیت مخاطبان می خواهند بدانند رهبر طالبان چه شکلی است و تصویر واقعی او با عکس های منتشر شده از او در رسانه ها چقدر تفاوت یا شباهت دارد.
از سوی دیگر آیا او واقعا رهبر طالبان است؟ آیا او واقعا کشته شده است؟ اگر کشته شده واقعا در حمله مسلحانه و هوایی بوده یا به شیوه دیگری؟
پاسخ بخش زیادی از این سوالات را انتشار عکس های او در سردخانه می دهد.

مثال خوب دیگر صدام است.
پس از انتشار خبر اعدام صدام،‌ مجموعه ای از سوالات و ابهامات در ذهن افکار عمومی ایجاد شد از قبیل اینکه آیا صدام واقعا اعدام شده؟ آیا صدام واقعا با طناب دار اعدام شده؟ آیا صدام مرده؟ آیا بدل صدام به جای او اعدام نشد؟ و …

انتشار فیلم و عکس های اعدام و جنازه او به همه این سوالات پاسخ داد پس در چنین وضعیتی نمی توان گفت که انتشار عکس های جنازه صدام،‌ نقض حوزه خصوصی خانواده صدام است.

به مثال های دیگری نیز می توان اشاره کرد. از جمله قتل اسامه بن لادن رهبر القاعده در حمله نیروهای ویژه آمریکایی به مخفیگاه او در پاکستان.

بعد از این حمله و اعلام کشته شدن بن لادن،‌ هیچ عکسی از جنازه او منتشر نشد. آمریکایی ها گفتند که جنازه او را به دریا انداخته اند.
تا این لحظه سوالات و ابهامات افکار عمومی درباره این حادثه باقی مانده است. قطعا اگر تصویری از این جنازه منتشر می شد بخش مهم و زیادی از ابهامات افکار عمومی رفع می شد.

همچنین در برخی مواقع نیز تایید خبر کشته شدن یک چهره معروف و مشهور تنها از طریق انتشار عکس های جنازه او امکان پذیر است. مثلا درباره قذافی که یک فرد فراری بود یا چگوارا.

در تاریخ معاصر ایران هم می توان به انتشار عکس جنازه افراد معروف اعدامی بعد از انقلاب سال 57 اشاره کرد و در میان آنها عکسی از جنازه هویدا.

روزنامه های بعد از پیروزی انقلاب، عکس افراد معروف و مهم اعدامی توسط انقلابیون از جمله رئیس ساواک، فرماندهان ارشد ارتش و نیروهای نظامی را منتشر کردند تا از یک سو هم ابهامی درباره اعدام و مرگ آنها نباشد و از سوی دیگر هم پیامی باشد به سایر بازماندگان و فراری های حکومت سرنگون شده شاه.

در کل نیز می توان این تقسیم بندی را انجام داد که معمولا انتشار عکس جنازه برای افراد معروفی مناسب است که دارای بعد امنیتی سیاسی در زندگیشان داشته اند و مرگ آنها با ابهام و سوالاتی روبه رو است.

درباره افراد غیرسیاسی معمولا با اعلام منابع رسمی درباره علت و چگونگی مرگ،‌ ابهامی باقی نمی ماند.

حال این سوال مطرح می شود که عکس های حبیب در سردخانه، به کدام ابهام و سوالی قرار است پاسخ دهد؟ جواب: هیچ!

علت مرگ و نحوه درگذشت این خواننده معروف از سوی منابع رسمی اعلام شده بود و جای هیچ شک و شبه ای باقی نمانده است.

در چنین وضعیتی می توان گفت که انتشار این عکس ها‌ به معنی نادیده گرفتن حوزه خصوصی خانواده مرحوم حبیب به شمار می رود.
یادآوری این نکته مهم است که حوزه خصوصی علاوه بر فرد می تواند متعلق به گروه های بیش از یک نفر هم باشد که مهمترین گروه، خانواده است.

در همین ارتباط می توان به اطلاعیه خانواده محمد علی کلی پس از درگذشت او اشاره کرد که سخنگوی خانواده خواستار احترام به حوزه خصوصی این خانواده شده بودند.

واضح است که در این درخواست مخاطب رسانه ها هستند.

رسانه ها بعد از حذف عکس ها چه باید می کردند؟

رسانه بعد از حذف عکس ها،‌نباید خبر را حذف کند بلکه تنها باید محتوی را حذف کند و به جای ان توضیحاتی را درباره آنچه که روی داد ذکر کند.

حذف کامل یک خبر به معنی بی احترامی به مخاطب است.

عکس کیارستمی ناقض حوزه خصوصی نیست

انتشار عکسی از عیادت حسن هاشمی وزیر بهداشت از کیارستمی موجی از شایعات را دامن زد و سوال و جواب هایی را درباره اینکه آیا عکاس باید این عکس را از این وضعیت کیارستمی می گرفت یا نه به دنبال داشت.

برخی می گفتند که عکاس نباید از کیارستمی در این وضعیت ناگوار عکس می گرفت چرا که تصویر ثابت او را در ذهن مخاطبان از بین برد اما به نظرم این استدلال صحیح نیست.

این عکس به صورت گسترده در رسانه ها منتشر شد و چون کیارستمی در این عکس، موهای سرش ریخته و صورتش چروکیده شده، بسیاری گزینه ابتدای او به سرطان و شیمی درمانی اش را مطرح کردند که البته دو روز بعد تکذیب شد.

این عکس توسط عکاس سایت وب دا (سایت وزارت بهداشت) گرفته شده بود. هم اقدام عکاس در گرفتن این عکس و انتشار آن حرفه ای بود و هم اقدام رسانه های مکتوب و مجازی برای انتشارش.

زیرا کیارستمی یک چهره مشهور و از ارزش خبری شهرت برخوردار است. به همین دلیل مخاطبان قصد دارند بدانند وضعیت کنونی او چگونه است. این عکس این موضوع را نشان می دهد.

برخی هم انتقاد کرده اند که این موضوع حوزه خصوصی شخصی کیارستمی و خانواده اوست و عکاس نباید چنین عکسی را می گرفته و رسانه ها هم نباید منتشر می کردند اما این دلایل صحیح نیستند.

در این موضوع خاص و مشخص، وضعیت کیارستمی به دلیل مشهور بودن شامل حوزه خصوصی او نمی شود.
بیان این نکته هم مهم است که چهره های مشهور نسبت به افراد عادی از حوزه خصوصی کوچکتری برخوردارند و البته مرزبندی میان حوزه خصوصی و غیرخصوصی افراد مشهور، کاری است بسیار مشکل.

با این حال درباره این مورد معین، با صراحت می توان گفت که این عکس شامل حوزه خصوصی کیارستمی نمی شد چرا که  انتشار عکس کیارستمی باعث شد مخاطبان و علاقه مندان به اطلاعات جدیدی از وضعیت او دست یابند.

 

منبع عصر ایران

برخی می گفتند که عکاس نباید از کیارستمی در این وضعیت ناگوار عکس می گرفت چرا که تصویر ثابت او را در ذهن مخاطبان از بین برد اما به نظرم این استدلال صحیح نیست.