گاهی یک کتاب را می‌خوانی و آن‌چنان تو را از شور و حرارت لبریز می‌کند که مجاب می‌شوی تا زمانی که کل آدم‌های روی زمین خواندن آن را تجربه نکنند، تکه‌تکه‌های جهانِ زیروروشده‌ات به جای اول بازنمی‌گردد. بسیاری چنین حسی را درباره داستان‌های «گابریل گارسیا مارکز» دارند.

10 کتابی که «مارکز» را ساخت

گاهی یک کتاب را می‌خوانی و آن‌چنان تو را از شور و حرارت لبریز می‌کند که مجاب می‌شوی تا زمانی که کل آدم‌های روی زمین خواندن آن را تجربه نکنند، تکه‌تکه‌های جهانِ زیروروشده‌ات به جای اول بازنمی‌گردد. بسیاری چنین حسی را درباره داستان‌های «گابریل گارسیا مارکز» دارند.

به گزارش هفت هنر، «ایندیپندنت» ‌به نقل از «جان گرین» نویسنده رمان پرفروش «بخت پریشان»، ‌ تاثیرگذاری مارکز – نویسنده فقید کلمبیایی برنده نوبل ادبیات – ‌را این‌گونه توصیف کرده است. «گرین» ‌ در ادامه، «صد سال تنهایی» ‌و «عشق سال‌های وبا» را به عنوان دو اثری معرفی می‌کند که نه تنها «گابو» را مورد توجه منتقدان قرار داد، بلکه جایگاه ماندگاری برای او در دنیای ادبیات جهان به ارمغان آورد.

«ایندیپندنت» در این گزارش فهرستی از کتاب‌هایی تهیه کرده است که «گابو» را در جوانی تحت تاثیر قرار داده و شاکله ذهنی او را تشکیل داده‌ است. «ماریا پوپووا» با رجوع به کتاب «زنده‌ام تا روایت کنم» – زندگی‌نامه خودنوشت «گابریل گارسیا مارکز» – ‌این لیست ۱۰ عنوانی را تهیه و منتشر کرده است:

  •  «کوه جادو»، توماس مان (۱۹۲۴)
  • «مردی با نقاب آهنی»، الکساندر دوما (۱۸۵۰)
  • «اولیس»، جیمز جویس (۱۹۲۲)
  • «خشم و هیاهو»، ویلیام فاکنر (۱۹۲۹)
  • «گور به گور»، ویلیام فاکنر (۱۹۳۰)
  • «نخل‌های وحشی»، ویلیام فاکنر ( ۱۹۳۹)
  • «ادیپ شهریار»، سوفوکل (۴۲۹ بیش از میلاد)
  • «خانه‌ هفت شیروانی»، ناتائیل هاثورن (۱۸۵۱)
  • «کلبه عمو تم»، هریت بیچراستو (۱۸۵۲)
  • «موبی دیک»، هرمن ملویل (۱۸۵۱)

«گابریل گارسیا مارکز» از مطرح‌ترین چهره‌های ادبیات اسپانیولی‌زبان و آمریکای لاتین بود که در سال ۱۹۸۲ به جایزه‌ نوبل ادبیات دست یافت. «گابو» به ‌عنوان پیشتاز سبک «رئالیسم جادویی» شهرت داشت. «صد سال تنهایی» که نمونه‌ بارز رئالیسم جادویی است، معروف‌ترین اثر «مارکز» محسوب می‌شود. «پاییز پدرسالار»، «عشق سال‌های وبا» و «گزارش یک مرگ» از دیگر کتاب‌های معروف این نویسنده‌ هستند که آثارش تا کنون به بسیاری از زبان‌ها ترجمه شده‌اند.

گاهی یک کتاب را می‌خوانی و آن‌چنان تو را از شور و حرارت لبریز می‌کند که مجاب می‌شوی تا زمانی که کل آدم‌های روی زمین خواندن آن را تجربه نکنند، تکه‌تکه‌های جهانِ زیروروشده‌ات به جای اول بازنمی‌گردد. بسیاری چنین حسی را درباره داستان‌های «گابریل گارسیا مارکز» دارند.