همه چیز از اسفند 94 شروع شد.حد فاصل ماه آخر سال قبل و ماه چهارم امسال،چهار ماه و نیم طولانی بر تنها دارنده نخل طلای سینمای ایران عباس کیارستمی گذشت.مقطعی که به خاموشی همیشگی اش ختم شد.
کسی فکر نمی کرد عباس کیارستمی به این زودی به سینمای ایران را در غمی عمیق فرو ببرد.کیارستمی 76 ساله البته اصلا قیافه اش نمیخورد که مرگ سراغش بیاید.آنچنان همیشه خوب حرف می زد و استدلال می کرد و منطق داشت،که گویی در میانه های زندگی است،نه آخرش.اما تقدیر انگار سر سازگاری با او نداشت.بیماری ساده ای که اصلا به نظر نمیآمد مسئله جدیای باشد،او را از پای درآورد.
نقطه آغاز یک پایان:اسفند 94
همه چیز از اسفند 94 شروع شد.زمانی که به توصیه یکی از دوستان نزدیک،عباس کیارستمی برای عمل ساده پولیپ روده به بیمارستان جم می رود.عمل انجام می شود،اما انگار مشکلی در روند بیماری وجود دارد که پزشکان مجبور می شوند دستور بستری دهند.ایام عید است و بازار مسافرتهای نوروزی گرم.پزشکان بیمارستان هم از این قاعده مستثنا نیستند.بیمار تنها میماند. بیماری اوج میگیرد،اما با رسیدن به هفته دوم تعطیلات نوروزی امیدواریها آغاز می شود:«کیارستمی سرطان ندارد.» این را عباس یاری یکی از سه نفر اصلی ماهنامه سینمایی فیلم در صفحه شخصی اش نوشت.
اما ماجرا پیچیده تر از این حرف ها بود که عباس یاری گفت.مسئله به حدی بغرنج شد که پزشکان مجبور شدند کیارستمی را به خواب مصنوعی ببرند تا بتوانند علائم حیاتی اش را تحت کنترل داشته باشند.تعطیلات که تمام شد انگار حواس ها جمع شد.همه بیمارستان جم فهمیدند که چه کسی در یکی از اتاقهایشان بستری است.تا آن زمان مثل اینکه نمیشناختندش.نمیشناختندش تا زمانی که وزیر بهداشت فهمید کیارستمی بستری است و شخصا دستور پیگیری وضعیت بیمار بیمارستان جم را داد.
همان زمان بود که اعلام شد کیارستمی مشکوک به سرطان روده است.بیماری ای که اطرافیانش قبول نداشتند و نمیخواستند بپذیرند که او سرطان دارد.اما تیم پزشکی خلاف این اعتقاد داشت.فردای آن روز(15فروردین ماه) اعلام شد که وضعیت کیارستمی ثابت است و او همچنان در خواب مصنوعی است.
آقای وزیر وارد می شود
وضعیت کیارستمی به این مرحله که رسید تازه انگار مجموعه نظام پزشکی ایران مجبور به پاسخگویی افکار عمومی شد. ایرج حریرچی سخنگوی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در نشست خبری خود با خبرنگاران در روز 16 فروردین ماه با اشاره به روند درمانی عباس کیارستمی کارگردان نام آشنای سینمای ایران گفت: دکتر قاضی زاده هاشمی روز سیزدهم فروردین از این کارگردان عیادت کردند و با پزشکان ایشان صحبت کردند. همچنین یک هیئت برای رسیدگی به وضعیت ایشان متشکل از دکتر فاضل(جراح) دکتر ظفرقندی و بنده به همراه دکتر پایدار معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی ایران خواسته شد به بیمارستان بروند. ما جلسات طولانی با تیم پزشکی و همچنین خانواده ایشان داشتیم.حریر چی وضعیت کیارستمی را رضایت بخش توصیف کرد و گفت این کارگردان از شرایط بحران خارج شده است. کیارستمی در روز 17 فرودین ماه از خواب مصنوعی خارج شد و مراحل درمانی اش به شکل عادی پیگیری شد.
امیدها داشت رنگ واقعیت به خود میگرفت.وزیر بهداشت در عیادت از کارگردان جهانی سینمای ایران، نوید داد که کیارستمی تا اوایل اردیبهشت از بیمارستان مرخص میشود. سید حسن قاضیزاده هاشمی صبح 26 فروردین برای عیادت از عباس کیارستمی در بیمارستان جم حضور یافت.
هاشمی در باره عیادت خود در 13 فروردین ماه امسال از کیارستمی گفت: در سیزدهم فروردین آقای جنتی با من تماس گرفتند و من هم بعد از آن برای عیادت از آقای کیارستمی آمدم. در حال حاضر وضعیتشان خوب و تبشان قطع شده است. وضعیت کلیه او هم خوب است و شرایط تغذیهای وی به وضع عادی بازگشته، البته طبعا بیماری که چند نوبت مورد عمل جراحی قرار گرفته و عملهای سنگینی را در این سن تحمل کرده است، دوره نقاهتش چند ماهه خواهد بود. اما با شرایطی که از آقای کیارستمی، خانواده، فرزند و برادرشان میبینیم مطمئنیم که به خدمات هنری و فعالیتهای عادیشان باز میگردند و ظرف 10 روز آینده ترخیص شوند.
این یعنی میشود با خیال راحت به زندگی رسید.این امیدواری برای بهبودی البته خیلی هم به واقعیت نزدیک نبود.دوستانش میگفتند که روزهای خوبی را پشت سر نمیگذارد.آیدین آغداشلو رفیق 60 سله کیارستمی در گفتوگویی یادآور میشود که کیارستمی شرایط سختی را از سر گذرانده است و زمانی که به صحبتهای خود با رفیق صمیمیاش اشاره میکند،میگوید: «داشتم به او میگفتم که تجربهی خیلی سهمگینی بود این اتفاق، اما اگر یک بخش خیر داشت همین بود که متوجه شدی چقدر دوستت دارند و چه جایگاهی داری چون واقعا ابراز نگرانیهای زیادی از سوی همه شد و این که او به جایگاه خودش پی ببرد قیمت سنگینی داشت.»
خودش می گفت؛پزشکان نمی شناختندش
کیارستمی هفتم اردیبهشت از بیمارستان مرخص شد و مستقیم به منزل شخصی اش در لواسان رفت.خودش انگار میداند خیلی اوضاع مساعدی ندارد.انگار فقط میخواهد از بیمارستان خلاص شود.می گوید:«من امروز مرخص میشوم اما این مرخصی به معنای بهبود کامل نیست؛ 50 روز بیمارستان بودهام و امیدوارم بتوانم، پروسه بهبودم را در خانه ادامه بدهم.»
در همان روزها محمد شیروانی کارگردان جوان سینمای ایران از کیارستمی عیادت می کند و شرح عیادتش را یک ماه بعد در صفحه اجتماعی اش می نویسد.دلیل این تاخیر البته شاید نگرانی برای مراحل بعدی درمان کارگردان باشد.به فرض صحت گفته های شیروانی پروسه اهمال در مراحل پزشکی عباس کیارستمی از همان جا رنگ مستند به خود گرفت.شرحی که بر نگرانی اطرافیان به شدت افزود.در بخشی از این مظلب شیروانی از قول کیارستمی اشاره میکند که؛دکتر قرار بود مرا عمل کند،پسرش عمل کرد.کیارستمی رسما امیدش را به بهبود از دست داده است:«وقتی دکترم اخبار رو در روزنامهها خوند و فهمید این بیمار خیابونی نبوده؛ دستپاچه شد و مصاحبه کرده و گفته گویا بیمارم شهرتی دارد و در خارج او را میشناسند.من باورم نمیشه دیگه بتونم روی پا وایسم و فیلم کار کنم.»
نکته بامزه قضیه این بود که در همان روزها سخنگوی رسمی وزارت بهداشت شایعه داشتن سرطان را تکذیب کرد و اصلا گفت که کیارستمی بیماری مهمی نداشته است و عفونت های بعد از عمل جراحیاش باعث این دردسرها شده است:« دوره سخت بیماری ایشان طی شده و بحمدلله حالشان رو بهبودی است. وزارت بهداشت نظر به وظیفه ذاتی و درخواست مردم و هنرمندان از ابتدا با نظارت بر نحوه درمان ایشان از نزدیک در جریان روند درمانی قرار داشته است و تا بهبودی کامل ایشان این روند را ادامه می دهد.
روزهای سپری شد و عباس کیارستمی در دوران نقاهت احتمالا به خیلی چیزها فکر کرد.فکر کرد به اینکه چقدر بیماری ناگهانیاش توانست دوستانش را دور هم جمع کند،به اینکه اگر به حرف دوست پزشکش گوش نداده بود،احتمالا وضعیتش بهتر از حالا بود و به اینکه اگر از همان ابتدا به خارج از ایران رفته بود برای درمان،دیگر لازم نبود دکترهای همزبانش را متهم به کم کاری و اهمال کند.هر چه بود در خارج از این خاک هر اتفاقی می افتاد و هر اهمالی هم میشد و او هر حرفی هم میزد کسی از دستش نمیرنجید.و بالاخره تصمیمش را گرفت.تصمیمی که تصمیم آخر زندگی اش شد:پرواز به پاریس،به انگیزه مداوا.نمی دانست که سفر آخرش می شود.هیچکس نمیدانست.همه هم تحسینش کردند برای این تصمیم.چند روز قبلش فیلم آخرش رفت در فهرست بهترین فیلمهای قرن 21 مجله نیویورکر. کنار «در ستایش عشق» ژان لوک گدار.
پاریس که بود چند روز قبل از فوتش اعلام شد که آکادمی علوم و هنرهای سینمایی امریکا نام او را در میان اعضای آکادمی قرار داده است و در صورتی که بپذیرد باید به عنوان یکی از داوران مراسم اسکار 2017 باید برگه های رای آکادمی را پر کند.این خبر از جهاتی تعجب برانگیز مینمود.اینکه کیارستمی در هیچ مقطعی از دوران فیلمسازی اش باب طبع امریکاییها و آکادمی فیلم نساخت.برای همین وقتی این خبر اعلام شد به دلسوزی آکادمی بیشتر شباهت داشت تا یک انتخاب منطقی.
14 تیر هم به تقویم ها رفت
هر چه بود اعلام نام کیارستمی و دعوتش از سوی آکادمی آنقدر بازتاب بینالمللی نیافت که بشود تحلیلی بیش از این از درونش بیرون کشید.دو روز بعد از دعوت آکادمی از کیارستمی بعد از ظهر دوشنبه 14 تیر ماه عباس کیارستمی در پاریس جان به جانآفرین تسلیم میکند.روزی که اگر از این پس تقویم ها را که بازکنیم یک مناسبت بیشتر در آن می بینینم:مرگ عباس کیارستمی
موج عجیب پیام های تسلیت:از علی دایی و علی کریمی،تا فرانسوا اولاند و حسن روحانی
بعد از اعلام خبر موج پیامهای تسلیت از سوی اقشار مختلف جامعه رنگ و بوی دیگری به ماجرای از دست رفتن عباس کیارستمی داد.علی دایی(اینجا)،مهناز افشار(اینجا)،ترانه علیدوستی(اینجا) و خیلیهای دیگر با گفتن تک جملههای قصاری درگذشت او را تسلیت گفتند.حتی گاردین هم نگذاشت از روی حادثه ساعتی بگذرد.به سرعت وارد گود شد و در گفتوگویی با اصغر فرهادی این خبر را بازتاب داد.فرهادی در گفتگو با گاردین گفت:«او تنها یک فیلمساز نبود. او یک عارف امروزی بود، هم در سینما و هم زندگی خصوصیاش.»(اینجا)از آن سوی جهان هم مارتین اسکورسیزی یکی ار مشهور ترین کارگردانان معاصر امریکا در یادداشت کوتاهش به فیلمهای کیارستمی پرداخت و چنین نوشت:«برخی از آثار او به عنوان مینیمال یا مینیمالیست یاد میکنند، اما در حقیقت ماجرا کاملا برعکس است. هر صحنه از «طعم گیلاس» یا «خانه دوست کجاست؟» سرشار از زیبایی و شگفتی است، که با لطافت و بردباری ضبط شده است.»
حتی مردان سیاست هم به این وادی قدم گذاشتند.فرانسوا اولاند رییس جمهور فرانسه در پیامی به عباس کیارستمی ادای احترام کرد و او را هنرمندی بزرگ و بسیار تأثیرگذار در تاریخ سینما دانست.محمد جواد ظریف،ویزر امورخارجه ایران هم فقدان کیارستمی را به مردم تسلیت گفت.
جنجال های لفظی قبل از خاکسپاری
البته در این میان کسانی هم بودند که به بعضی از پیامهای تسلیت واکنش نشان دادند و انگار خیلی به مذاقشان خوش نیامد که ادبیات بعضی از پیامها،احساس خودمانی بودن با استاد بکنند.البته رد این میان حجم پیامهای اغذاق آمیز هم کم نبود.واکنش بهاره رهنما به پیام تسلیت نیکی کریمی یکی از این واکنش ها بود.نیکی کریمی در بخشی از پیامش نوشته بود:« و الان … نتیجه ی ناگزیر فراتر رفتن از سطح انتظار عموم، فاصله گرفتن از سطح شناخت آنان هم هست.شاید همین است که آشفته بازار یادداشت نوشتن و تسلیت گفتن های رفتنت، صرفا سرشار از جمله سازی با نام و کارهای توست.ان هم برای تویی که فرسنگ ها از ابتذال و میان مایگی دور بودی.کجا بودند این غریبه های دیر اشنا ؟خانه دوست کجاست؟»
و بهاره رهنما هم پاسخ تندی به همکارش میدهد:« برایم عجیب بود که کسی که خودش با نام ایشان رشد کرده بود جایی نوشته بود، از خیل تسلیت ها و یادداشت های ادم های حتی عادی در شگفت است و اینها که در حد شما نیستند از کجا پیدایشان شده و،…امان از اینهمه توهم و تکبر و حقیقی نبودن و روشنفکر نمایی!کسی نیست بگوید، یک اسطوره به همه ملتش تعلق دارد ، شما ببخشید که اعلام نشده بود عموم مردم حق تسلیت گفتن و نوشتن از احساسشان در مورد این ضایعه را نداشتند، خلاصه اینکه گرچه خیلی از مردم مثل شما شانس نجات پیدا کردن از میانمایگی توسط بزرگان رانداشته اند اما تک تک مردم ایران حق تسلیت و ابراز احساسشان برای چنین بزرگانی رادارند، کاش در محضر ایشان لااقل اموخته بودید:درخت هرچه پر بار تر افتاده تر»
مراسم های تهران و پاریس؛همزمان
در همان ساعات اولیه اعلام خبر تیمی از سوی خانه سینما بسیج شد تا پیگیر بازگرداندن کیارستمی به ایران شود.رضا میرکریمی (مدیرعامل خانه سینما)و سیفالله صمدیان دوست مستند ساز کیارستمی روز بعد از حادثه به پاریس پرواز کردند تا با همکاری وزارت امور خارجه ترتیب انتقال جسد به ایران را بدهند.
در همان زمان خبرنگاران در پی مقصر مرگ میگردند.متهم ردیف اول بیمارستانی است که کیارستمی در نوروز 95 در اتاق 305 آن بستری بود.اما مدیر آن بیمارستان جواب خبرنگاران را به بیانیه سازمان نظامپزشکی واگذار می کند.(اینجا)اما بیانیه دانشکاه علوم پزشکی ایران هم چیز بیشتری از روند درمان او را که باعث کشف حقیقت شود توضیح نمی دهد. این موج اندک زمانی از ذهن همه خارج میشود.الان زمان پیدا کردن مقصر نیست،زمان سوگواری است.
همزمان با ایران در فرانسه هم در همان دور روز اول زمانی که هنوز مراسم خاکسپاری رسمی برایش انجام نشده است،یادبودهایی برگزار میشود.یادبودی کنار رود سنو سخنرانی هایی برای رفتنش.سیفالله صمدیان در سخنرانیای که در آخرین شب اقامت عباس کیارستمی در پاریس انجام داد خاطره ای از عباس کیارستمی تعریف کرد که جالب بود:« در ادامه سفرهای مکررم به کن عباس کیارستمی از من خواست تا هدیه ای را برای ژیل ژاکوب ببرم. کتابی بود. از او پرسیدم می خواهی برایش امضا کنی گفت بله. زمانی که می خواست امضا کند به قدری دستش می لرزید که در امضایش این لرزش مشخص بود. گفتم میخواهی دوباره امضا کنی. گفت نه این شکلی سینمایی تر است. آقای ژیل ژاکوب که این خط را دید گفت این نوار قلبی خود عباس است.»
پیام ژان کلود کریر از دوستان عباس کیارستمی هم در این مراسم خوانده میشود.کریر در نوشته ای با تیتر «مرسی عباس» کیارستمی را می ستاید و سینمایش را سینمایی سینمای شخصی و بلند پرواز خطاب میکند:« عباس چشمان ما را گشود و قوت و امید را به ما بازگرداند. سینمای او از جای دیگری می آمد اما چه فرم چه محتوایش بلافاصله مسحورمان کرد. آخرین میوه تمدنی کهن بود.»
کارگردان به ایران برگشت:کانون پرورش فکری؛اولین جایی که شروع کرد،آخرین جایی که رفت
جمعه شب 18 تیرماه پیکر عباس کیارستمی طی یک مراسم رسمی به فرودگاه امام تهران میرسد. مستقبلین با انداختن فرش قرمز به کارگردان ادای احترام میکنند.رییس سازمان سینمایی؛حجت الله ایوبی هم درمیان آنهاست.ایوبی در این مراسم کوتاه به این بسنده می کند که کارهای نکرده کیارستمی روی زمین نخواهد ماند:« آخرین باری که کیارستمی را دیدم متوجه شدم او اصلا از مرگ نمیترسید ولی میگفت کارهایم چه میشود. کیارستمی پرکارترین هنرمند ایرانی بود ولی من امروز به شما میگویم کارهای تو زمین نمیماند و شاگردانت کارهای تو را ادامه میدهند.رئیس سازمان سینمایی همچنین متذکر شد: همه ما شهادت میدهیم تو با صبوری، ادب و احترام کارهایت را پیش بردی و شاگردان خوبی پرورش دادی. امروز از کارهای تو «دانههای کیارستمی» در زمین هنر ایران نشانده شده که بهزودی به ثمر مینشینند.»
مردی که با فیلمهایش ایران را به جهان شناساند،صبح یکشنبه 20 تیرماه از مقابل جایی که کارش را شروع کرده بود تشییع شد و در روستایی در لواسان به خاک سپرده شد.در مراسم تشییعش تقریبا همه سینمای ایران آمده بود،مردم هم بودند.مردمی که شاید فیلمهایش را هم ندیده بودند.
روز تشییع که تمام شد و کارگردان به خاک رفت،دوباره موجی علیه پرونده ژزشکی کیارستمی راه افتاد.اهمال از که بود؟ اگر کوتاهی نمیشد او زنده میماند.حرفهای نامستدل و بر پایه حدس و گمان از اطراف شنیده میشد.جلسه رسیدگی به پرونده پزشکی کیارستمی تشکیل شد و درخواست انتقال پروندهاش از پاریس شد.
اوج این جنجال که معلوم نیست پایانش چه زمانی باشد،حرفهای داریوش مهرجویی در مراسم بزرگداشت عباس کیارستمی در کانون پرورش فکری بود. داریوش مهرجویی اما بسیار خشمگین بود و در حالی که پرونده پزشکی کیارستمی در حال بررسی است، به شدت از نحوه درمان کیارستمی و پزشکان معالج او انتقاد کرد.
هر چه بود عباس کیارستمی متولد 1319 در تاریخ 14 تیرماه 1395 در پاریس به ابدیت پیوست.نیازی به معرفی ندارد.او عباس کیارستمی است برای همیشه.