گفت‌وگو با حامد همایون، خواننده و سامان امامی، تنظیم کننده

حامد همایون بی‌شک چهره موسیقی پاپ سال ٩۵ است. او با آهنگ «چتر خیس» توانست آنچنان مخاطبان را جلب خودش کند که تنها ٢٣‌میلیون نفر، از یک وب‌سایت این آهنگ را دانلود کردند؛ آهنگی که دیگر نمی‌شود نام هیت را روی آن گذاشت و باید آن را یک مگاهیت تمام‌عیار خواند، اما حامد همایون برخلاف خیلی از همکارانش، یک‌شبه ره صدساله را نرفته، بلکه برعکس، پس از سال‌ها فعالیت و ممارست در موسیقی کلاسیک در شیراز و همین‌طور تدریس موسیقی، با سامان امامی، نوازنده و تنظیم‌کننده گروه آریان آشنا می‌شود و بعد از آن با محسن رجب‌پور که می‌شود شانس بزرگ زندگی هنری‌اش. آشنایی و بستن قرارداد هر خواننده‌ای با رجب‌پور می‌تواند به‌راحتی درهای بهشت هنری را به رویش باز کند و برای حامد همایون این اتفاق افتاه است. همایون خودش را این‌طور معرفی می‌کند: «من متولد ١٩ بهمن ١٣۶١ هستم. در شیراز به دنیا آمدم و مدرک تحصیلی‌ام کارشناسی ارشد مهندسی آبیاری زه‌کشی از دانشگاه سراسری شیراز است. مثل تمام هنرمندان دیگر از کودکی با ساز و آواز آشنایی داشتم، ولی از سن دبیرستان به‌صورت جدی کار کردم. سلفژ را پیش آقای میری یاد گرفتم. کم‌کم گیتار دست گرفتم و پیانو زدم و به‌صورت حرفه‌ای دوره‌های آهنگ‌سازی را گذراندم. من نوازنده گیتار و پیانو نیستم و اصلا نمی‌توان اسم نوازنده حرفه‌ای رویم گذاشت، ولی ملودی‌هایی ساخته‌ام که منتشر شده‌اند». در همین معرفی کوتاه هم می‌شود ریسک بزرگ زندگی او و رهاکردن کار و شاگردانش برای ادامه موسیقی را دید. او رؤیای شخصی سالیانش را عملی کرده و توانسته نه‌تنها شنیده شود که هنوز پیش از انتشار حتی یک آلبوم تبدیل به خواننده‌ای شناخته‌شده شود.

 در دفتر ترانه شرقی در یکی از روزهای سرد هفته گذشته با او و همراه همیشگی این‌روزهایش، سامان امامی که بسیار بیش از یک تنظیم‌کننده صرف همراه اوست، به گفت‌وگویی بلند و گرم نشسته‌ایم.

چندتا از ملودی‌هایی که ساخته‌اید منتشر شده‌اند؟
همایون: تا الان ٩ تا سینگل دارم که درمجموع همراه با آلبوم‌ ٢٠ تِرک خواهد شد؛ قبل از کنسرت‌ها. البته اگر کنسرت تهران را در نظر بگیریم، چون به جشنواره فجر دعوت شده‌ایم و اجرا خواهیم داشت، احتمالا جشنواره را با تعداد کمتری کار می‌کنیم.
چه شد که از نوازندگی گیتار به خوانندگی رسیدید؟
همایون: من همیشه می‌خواندم و کار اصلی‌ام خواندن بوده است. در خانواده‌ای بزرگ شدم که آنچنان علاقه‌ای به موسیقی نداشتند و بیشتر به دنبال تحصیلات بودند. مادرم معلم بود و پدرم بازنشسته بانک ملی است. از بچگی در دورهمی‌های خانوادگی می‌خواندم. در دانشگاه به‌صورت جدی‌تر، گروهی با بچه‌ها داشتیم که دست‌وپاشکسته آهنگ‌هایی می‌ساختیم و اجرا می‌کردیم. حتی برای اجراهایمان بلیت هم می‌فروختیم. آن‌موقع در دانشگاه به بچه‌ها سلفژ هم درس می‌دادم. دانشگاه فضای خوبی برای پیشرفت به من می‌داد. همه استادهایم تشویقم می‌کردند که موسیقی کار کنم و دنبال رشته تحصیلی‌ام نروم. چون همیشه در مدرسه و دانشگاه شاگرد ممتاز بودم، خانواده‌ام توقع داشتند دکترایم را بگیرم و استاد دانشگاه شوم؛ اما با اینکه قبول شدم، ولی این کار را نکردم. تمام وقتم را موسیقی گرفته بود و دائم کتاب‌هایی در زمینه آواز می‌خواندم. بعد به نقطه‌ای رسیدم که احساس کردم می‌توانم در آواز و سلفژ به جوان‌ها کمک کنم و به‌صورت جدی در آموزشگاه مشغول تدریس شدم.
سلفژ و آواز تدریس می‌کردید؟
همایون: بله. بیشتر آواز پاپ؛ چون کلاسیک خیلی طرفدار نداشت. عموما کسانی که می‌خواهند آواز یاد بگیرند خیلی حوصله ندارند و سعی می‌کنند زودتر به اصل مطلب برسند. سعی می‌کردم خواندن و نواختن هم‌زمان را به آنها یاد بدهم. کلاس‌های مفصل و پررونقی داشتم و خودم هم سعی می‌کردم از بچه‌هایی که با آنها کار می‌کردم یاد بگیرم. درواقع گذشته حامد همایون بیشتر به معلمی برمی‌گردد.
بعد از اتمام درستان در دانشگاه به‌صورت مستمر به موسیقی ادامه دادید؟
همایون: بله. موسیقی من از زمان دانشجویی دیگر کات نشد. در این هفت، ‌هشت سال اخیر به‌صورت خیلی جدی فعالیت آموزشگاهی داشتم.
تدریس موسیقی؟
همایون: هم تدریس موسیقی داشتم و هم خودم یاد می‌گرفتم. همیشه دنبال تحقیق و یادگرفتن بودم. یک‌بار ١٣ دی‌وی‌دی متعلق به دانشگاه برکلی را به‌صورت اینترنتی دریافت و ترجمه کردم.
این دی‌وی‌دی‌ها درباره چه بودند؟
همایون: درباره گرمای صدا و آناتومی بدن و… و تمام چیزهایی که در آواز دنیا منطقی و معقول است. اگر می‌خواهید یک خواننده سولو باشید، باید آناتومی بدن را بشناسید، تنفس‌ها و گرم‌کردن را یاد بگیرید و… تا تکنیک‌های پیشرفته‌تر. این فعالیت‌ها را ادامه دادم تا اینکه چند تِرک سینگل هم منتشر کردم.
پس ضبط استودیویی هم داشتید.
همایون: در شیراز یک استودیوی شخصی داشتم که آنجا ضبط می‌کردیم و برای دیگران هم آهنگ‌سازی می‌کردم که از این طریق امرارمعاش می‌کردم.
در این دوره حتی برای تلمذ هم به تهران نیامدید؟
همایون: اتفاقا چندبار به تهران آمدم. بارها خواستم آلبوم منتشر کنم، اما به‌دلیل مشکلاتی که با تهیه‌کننده داشتم و کارم را به‌موقع تحویل نداد، نتوانستم. حتی در یک دوره، تمام سرمایه زندگی‌ام را از دست دادم.
درواقع از جایی به‌بعد هدفتان را کلا روی موسیقی گذاشتید.
همایون: پدرم همیشه به من می‌گفت حالا که وارد این قضیه شدی تا آخر ادامه بده.
پس در کل تحصیل و دکترا را کنار گذاشتید.
همایون: همیشه توقع از من خیلی زیاد بود. همیشه درس‌خوان‌تر از بقیه بچه‌های فامیل بودم اما آنها استاد دانشگاه شدند و من خواننده. در هر صورت خیلی پیگیر بودم و تلاش کردم دراین‌زمینه به نقطه مهمی برسم. در سینگل‌هایی که بیرون می‌دادم بیشتر مانور آوازی می‌دادم و سعی می‌کردم مثل یک کلاس آواز برای هنرجویانم باشد.
یعنی اصلا فضایش پاپ نبود؟
همایون: پاپ بود ولی فضای مردم‌گونه‌ای نداشت. یعنی تعریف درست موسیقی پاپ نبود؛ در واقع پاپ/کلاسیک بود.
چطور شد با سامان امامی آشنا شدید؟
همایون: با هم در اینستاگرام آشنا شدیم. شماره رد و بدل کردیم و تصمیم گرفتیم با هم کار کنیم. از اتفاقاتی که در تهران برایم افتاده بود خیلی سرخورده شده بودم اما درجا به سامان اعتماد کردم و به تهران آمدم. در شیراز یک شغل دولتی بسیار خوب داشتم؛ معاون مجری سد در آب منطقه‌ای استان فارس بودم. درعین‌حال هنرجویان زیادی هم داشتم اما کلا استعفا دادم و به تهران آمدم. از طریق سامان هم با آقای رجب‌پور در تهران آشنا شدم.
یعنی بلافاصله که به تهران آمدید فعالیت‌تان آغاز شد؟
امامی: حدود سه، ‌چهار ماه با هم کار کردیم. هدف ما این بود که در گوش شنیداری جامعه تغییر ایجاد کنیم. می‌خواستیم نوعی از موسیقی را وارد بازار کنیم که مدل خودمان باشد؛ نمی‌خواستیم کاری که همه می‌کنند را ادامه بدهیم. این قضیه ماه‌ها زمان برد و آقای رجب‌پور هم راهنمایی‌های خوبی داشتند. بحث‌مان بیشتر روی بخش روان‌شناسی موسیقی بود نه بخش تئوری موسیقی.
واقعا هم همین‌طور است. چیزی بین موسیقی نواحی و پاپ است. آقای رجب‌پور از همان اول حمایت‌تان کردند و پذیرفتند؟
امامی: نه، اول خودمان چند قطعه آماده کردیم بعد پیش ایشان رفتیم. باور قلبی‌ام این بود که جایگاه حامد همایون جایی نیست که الان در آن ایستاده. این موضوع به زمانی برمی‌گردد که حامد هنوز به تهران نیامده بود. به او گفتم این توانایی را داری که موسیقی ایران را در دست بگیری. من حتی برنامه مهاجرت به خارج از ایران را داشتم، اما دلیل ماندم حامد همایون شد. این‌قدر به او باور داشتم که تمام پلان‌ها و برنامه‌های آینده‌ام را زیر پا گذاشتم.
خیلی جالب است که هر دو آدم‌های ریسک‌پذیری هستید.
همایون: زمانی که در شیراز بودم همه من را می‌شناختند ولی می‌دانستم در دیگر نقاط ایران کسی من را نمی‌شناسد. وقتی برای اولین‌بار با سامان صحبت کردم شخصیت مهمی در موسیقی بود. اما دید بسیار مثبتی نسبت به من داشت و اعتقاد و اعتمادی که به من داشت باعث شد قید تمام برنامه‌های زندگی‌ام را بزنم. خانواده به‌شدت با من مخالف بودند ولی شرایطی که داشتم راضی‌ام نمی‌کرد. آشنایی با سامان یک موهبت الهی بود و او از روز آشنایی تا همین الان یک قدم پا پس نگذاشته. تمام هم‌‌وغم ما این است که با تمام توان هرچه داریم ارائه کنیم و چیزی کم نگذاریم. هرکدام از ما سال‌ها تلاش کرده‌ایم تا به اینجا رسیده‌ایم اما فکر می‌کنم این تازه شروع کار ماست.
امامی: اولین روزی که صدای حامد را شنیدم به استعدادش پی بردم. در ایران خواننده‌های زیادی داریم اما معدود خواننده‌هایی هستند که صدای‌شان روی استیج همان صدای استودیو باشد. متأسفانه نرم‌افزارهای دیجیتالی کار را برای خواننده‌ها راحت کرده و هرکسی می‌تواند با داشتن یک ته‌صدا خواننده شود. ولی به جرئت می‌گویم حامد همایون شش‌دنگ خواننده است.
برایم خیلی جالب است که این مسئله را متوجه شدید و توانستید چنین استعدادی را در آقای همایون کشف کنید. چه مؤلفه‌هایی در او پیدا کردید؟
امامی: اول از همه جنس صدایش را خیلی دوست داشتم و تکنیک‌هایی که می‌خواند خیلی منحصربه‌فرد است. وقتی بیشتر با او آَشنا شدم به استعدادش درزمینه آهنگ‌سازی هم پی بردم. حامد به‌شدت تشنه پیشرفت است. درعین‌حال از نظر سواد موسیقی در سطح بسیار بالایی قرار دارد. اکثر خواننده‌هایی که با آنها کار کرده‌ام فقط خواننده بودند و سواد موسیقی نداشتند.
از همان اول به‌عنوان تنظیم‌کننده با او شروع به همراهی کردید؟
امامی: اولین‌باری که با حامد تماس تلفنی داشتم از او پرسیدم اهل کجایی؟ گفت: من بچه شیرازم. گفتم: شیراز چه کار می‌کنی؟ تو باید تهران باشی تا با هم موسیقی را به خاک و خون بکشیم. این ١٠ ثانیه اول مکالمه من و حامد بود. صحبت‌مان با تعارف‌های حامد ادامه پیدا کرد، اما من به او گفتم: من دارم با تو جدی صحبت می‌کنم، جایگاه تو واقعا خیلی بالاتر از این است. حامد هم بدون هیچ‌گونه سؤالی پذیرفت و ریسک بسیار بزرگی کرد. یک هفته بعد حامد زندگی‌اش را جمع کرد و به تهران آمد.
همایون: به نظرم آدم باید از زندگی درس بگیرد. چرا کسی که رهبر ارکستر احسان خواجه‌امیری و نوازنده‌ای به این بزرگی است باید به من زنگ بزند؟ می‌توانست غرورش را نگه دارد و با من تماس نگیرد. وقتی چنین آدمی غرورش را زیر پا می‌گذارد و به تو پیشنهاد همکاری می‌دهد، یک امتیاز محسوب می‌شود. مگر خدا چند بار از این موقعیت‌ها نصیب آدم می‌کند؟
قبل از سامان امامی با آهنگ‌ساز دیگری کار نکرده بودید؟
همایون: من با آدم‌های مختلفی صحبت و کار کرده بودم، اما در لحن و گفتار هیچ‌کدام صداقت ندیدم. من از ابتدا همیشه کار می‌کردم و بچه زحمتکشی بودم. یک بار تمام سرمایه زندگی‌ام را دست کسی دادم که آلبوم درست کنم؛ اما این‌قدر ضعیف کار کردند که همه را پاک کردم و گفتم اصلا چنین چیزی نمی‌خواهم. شاید اگر آن روز آن آلبوم منتشر می‌شد، جایگاه من بسیار پایین‌تر از موقعیت فعلی بود و فکر می‌کنم این کار خدا بوده که آن زمان این اتفاق نیفتد تا این موقعیت نصیبم شود.
شما هم واقعا هوشمندی به خرج دادید.
همایون: آن زمان واقعا دل‌زده شدم؛ اما پدرم پشتم بود. با من صحبت کرد و آرامم کرد. وقتی این‌بار خواستم استارت این کار را بزنم، قلبم آرام بود.
زمانی که به تهران آمدید، چند سال از آن ماجرا می‌گذشت؟
همایون: حدود شش‌، هفت سال گذشته بود.
هیچ‌کدام از قطعاتی که با خودتان از شیراز آورده بودید، جزء این ٩ قطعه نیست؟
همایون: چرا بود؛ اما تغییر کرد. داستان از اینجا شروع شد که من و سامان دیدی داشتیم که وقتی پیش آقای رجب‌پور رفتیم، دیدمان به سمت بهتری رفت. من تردیدهای زیادی داشتم؛ اما آقای رجب‌پور به من جرئت دادند. از
١٩ سالگی آرزو داشتم با آقای رجب‌پور همکاری کنم؛ اما این آرزو را دست‌نیافتنی می‌دیدم. اولین روزی که ایشان را دیدم، برایم پنج صفحه نسخه نوشتند و گفتند اگر می‌خواهی موفق شوی، به این تجربه ٠‌٢ساله من عمل کن.
امامی: تهیه‌کننده‌ها معمولا دیدشان با منِ موزیسین فرق می‌کند. آقای رجب‌پور قطعا بزرگ‌ترین تهیه‌کننده موسیقی ایران بعد از انقلاب هستند و من می‌خواستم ایشان را متقاعد کنم. به‌همین‌دلیل وسواس عجیبی داشتم. تلفنی که با ایشان صحبت کردم، گفتم با یک خواننده بسیار خوب آشنا شده‌ام؛ اما ایشان گفتند: از نظر تو خوب است ولی نظر من چیز دیگری است. اما اصرار کردم که بحث فقط بر سر خوانندگی نیست، حامد از استعداد بالایی برخوردار است و مطمئنم اگر او را ببینید من را دست خالی برنمی‌گردانید.
تابه‌حال پیش آمده بود در چنین موقعیتی قرار بگیرید که کسی را به ایشان معرفی کنید؟
امامی: هیچ‌وقت. حامد اولین و آخرین خواننده‌ای است که به آقای رجب‌پور معرفی کرده‌ام. قبل از این ماجرا، تمام زندگی‌ام را فروخته بودم و آماده رفتن از ایران بودم، اما نرفتم چون به حامد اعتقاد داشتم. من ته دلم نمی‌خواستم از ایران بروم؛ اما بنا به دلایلی، می‌خواستم بروم. یک شب در خلوت خودم به خدا گفتم اگر قرار است نروم، نشانه‌ای سر راهم قرار بده تا از ایران نروم. فردای آن روز به‌صورت اتفاقی صدای حامد را روی یک کلیپ شنیدم که قطعه بسیار جالبی هم هست و بعد از آن، آشنایی ما صورت گرفت. زمانی که با آقای رجب‌پور قرار گذاشتیم، سه کار آماده کردیم و برای ایشان بردیم. قطعه اول را که گوش کردند، برای اولین‌بار در زندگی‌ام بود که این‌قدر تشویقم کردند. آقای رجب‌پور اخلاقی دارند که همیشه برایم تعجب‌برانگیز بوده. چند بار پیش‌آمده که با هم به شهرهای مختلف رفته‌ایم و مسترکلاس‌هایی برای موفقیت در موسیقی پاپ برگزار کرده‌اند. ایشان در این کلاس‌ها همه چیز را بی‌پروا می‌گویند که هیچ تهیه‌کننده دیگری چنین کاری نمی‌کند. ایشان همه نکات را برای حامد در آن پنج برگ نوشتند. بعد از آن قرار حامد دو، سه روز پیدایش نبود و بعد با آهنگ «مردم شهر» پیش من آمد. یک هفته بعد با ترس‌ولرز عجیبی پیش آقای رجب‌پور برگشتیم و حرکتی از ایشان دیدم که به عمرم ندیده بودم؛ ایشان ایستادند و برای ما دست زدند. اینجا بود که تمام خستگی و بی‌خوابی‌ها و شَکَم درباره ماندن در ایران برطرف شد. احساس کردم تمام موسیقی برایم اینجاست، چون اصولا متقاعدکردن آقای رجب‌پور کار مشکلی است. در این مدت، خیلی از خواننده‌ها که قبلا با آنها کار می‌کردم، با من تماس گرفتند تا دوباره با هم همکاری کنیم. وقتی گفتم با خواننده‌ای به اسم حامد همایون کار می‌کنم، گفتند اینکه آدم معروفی نیست، وقتت را تلف نکن؛ اما مطمئن بودم کار درستی انجام می‌دهم. در همان جلسه، آقای رجب‌پور به حامد گفتند فکرهایت را بکن، اگر دوست داشتی با هم قرارداد ببندیم. حامد هم گفت همین الان قبول می‌کنم و چند روز بعد قرارداد نوشته شد. چهار قطعه‌ای را که آماده کرده بودیم، منتشر کردیم و بعد حامد «چتر خیس» را که معجزه کارهایش است، ساخت. تنظیم آهنگ‌های «بارون که زد» و «چتر خیس» را از قبل داشتم؛ اما دوست نداشتم کسی آنها را بخواند. مانند بچه یا ناموسم روی‌ آنها تعصب داشتم.
ملودی این آهنگ‌ها را چه کسی نوشته بود؟
همایون: ملودی را خودم نوشته‌ام. این وسط به تنظیم‌کننده‌هایی مانند سامان واقعا ظلم می‌شود. قبلا اگر در یک قطعه اسم کسی به‌عنوان آهنگ‌ساز برده می‌شد، اورتور را خودش می‌نوشت؛ اما الان هرکسی ملودی خواندنش را می‌سازد، به او آهنگ‌ساز می‌گویند. من فقط ملودی‌های وکال را ساخته‌ام، ملودی‌های اورتور و مابین را سامان ساخته است. مثلا «چتر خیس» را سامان تنظیم کرده بود، بعد من برایش ملودی ساختم؛ اما هنوز شعر نداشتیم. بعد محمدرضا نظری رویش کلام گذاشت و سپس آقای رجب‌پور کار را جراحی کردند. چون هر کاری که آماده می‌کنیم اول آقای رجب‌پور نظرشان را می‌گویند و بعد دوباره کار را درست می‌کنیم. روزی که آهنگ «چتر خیس» آماده شد، آقای رجب‌پور صدایم کردند و از من پرسیدند: امروز چندم است؟ پاسخ دادم و دوباره پرسیدند: ساعت چند است؟ گفتم: چهاروربع بعدازظهر. گفتند: کارت با این آهنگ به‌شدت می‌گیرد. این لحظه و این تاریخ برای همه عمر در ذهنت بماند و تو می‌توانی سوپراستار شوی.
اولین سینگل‌هیت‌ آهنگ «چتر خیس» بود؟
همایون: بله. البته «مردم شهر» هم شنیده شده بود؛ ولی اولین هیت همان «چتر خیس» بود.
این آهنگ برای تیتراژ استفاده شد؟
امامی: نه. اسم این آهنگ از ابتدا «مردم شهر» بود که اول فکر می‌کردیم از شعرهای مولاناست. بعد آقای رجب‌پور متوجه شدند این شعر متعلق به یک شاعر معاصر است. یک هفته دنبال شاعر این شعر بودیم و بالاخره پیدایش کردیم؛ چون آقای رجب‌پور خیلی معتقد به قانون کپی‌رایت هستند؛ به‌همین‌دلیل کار عقب افتاد و نزدیک عید شد و اسم آهنگ داخل پرانتز نوشته شد «عیدانه». این آهنگ شنیده می‌شد؛ اما نه به اندازه «چتر خیس». بعد از انقلاب شاید ١٠ آهنگ داشته باشیم که این‌قدر شنیده شده باشند.
آهنگ‌ها را اولین بار کجا منتشر کردید؟
امامی: موسیقی ما.
کاری برای تلویزیون یا سینما خوانده‌اید؟
همایون: بله. تیتراژ برنامه فرمول یک که هر روز صبح پخش می‌شود.
این آهنگ هم خوب شنیده شده؟
همایون: بله، نسبت به یک کار تیتراژ خیلی خوب شنیده شده.
امامی: آقای رجب‌پور این جرئت را به ما دادند که در صداوسیما ساختارشکنی کنیم. تابه‌حال چنین کاری با این فرمت و ریتم از صداوسیما پخش نشده بود.
از طرف صداوسیما سفارش کار به شما داده شد؟
امامی: بله با آقای رجب‌پور تماس گرفتند.
همایون: از زمانی که ساخت این کار را شروع کردیم یک‌‌روزونیم بیشتر طول نکشید.
امامی: معمولا شعر و ساخت آهنگ و میکس و مسترینگ حدود هشت، ‌نه روز طول می‌کشد؛ اما این پروسه برای دو تا از کارهای‌مان دوروزه انجام شد. یکی «هیهات» بود و دیگری «خدا همین حوالیه» (فرمول یک). یک روز آقای رجب‌پور تماس گرفتند و گفتند می‌خواهم یک کار دلی برای امام حسین(ع) انجام بدهم و حامد هم بسیار استقبال کرد. حامد همان‌جا با یکی از دوستان صمیمی‌اش به اسم سهیل حسینی که شاعری بسیار تواناست، تماس گرفت و درجا شعر را نوشت. حامد ملودی را ساخت و من هم تنظیم کردم و به‌این‌ترتیب آهنگ «هیهات» در دو روز ساخته شد. درباره «هیهات» صددرصد از کار راضی هستم؛ اما اگر زمان بیشتری داشتیم، به نظرم «خدا همین حوالیه» جا داشت به‌مراتب بهتر از این شود.
همایون: همیشه در ذهنم بود اگر یک روز خدا این صدا را به من داد، در مراسم عزاداری امام حسین(ع) بخوانم؛ اما رویش را نداشتم. روزی که آقای رجب‌پور این پیشنهاد را دادند، سریع استقبال کردم. وقتی سهیل متن این شعر را می‌نوشت می‌گفت فقط دستم روی کاغذ می‌رود. این کار حتی ادیت هم نشد؛ کلام یک بار و ملودی یک بار، بدون یک نت ادیت.
کارهای‌تان را آکوستیک ضبط می‌کنید یا بیشتر کار با سینتی‌سایزر انجام می‌شود؟
امامی: بیشتر کار با کامپیوتر و نرم‌افزار است. البته بستگی به ژانر کار دارد.
همایون: به ‌غیر از «هیهات» همه کارها را واقعا جراحی کردیم. برای ترجیع‌بند «چتر خیس» محمدرضا ٢۵ بار نوشت تا چیزی که می‌خواستیم درآمد. دوست داریم آهنگی که مردم گوش می‌دهند، گوش‌نواز باشد، نه چیزی که صرفا خودم دوست داشته باشم. در آهنگ‌های جدید با احساسم خواندم و سعی کردم طوری بخوانم که مردم هم با من بخوانند. موسیقی پاپ برای مردم است و ما وظیفه داریم گوش شنیداری جامعه را بهتر کنیم و آنها را سمتی ببریم‌ که از تکرار خارج شوند؛ به‌همین‌دلیل خودمان هم باید دائم به‌روز باشیم و فکر می‌کنم این سخت‌ترین بخش کار ماست.
اولین کنسرت‌تان قرار است چه زمانی برگزار شود؟
امامی: جشنواره فجر. دو اجرا آنجا خواهیم داشت و خارج از جشنواره شاید در چند شهرستان اجراهای کوچک داشته باشیم. اولین کنسرت رسمی حامد همایون در تهران ١٩ اسفند برگزار می‌شود؛ یعنی دقیقا یک سال بعد از انتشار اولین قطعه.
ترانه چقدر برای‌ شما اهمیت دارد؟ چون با ترانه‌سراهای مختلف کار می‌کنید.
همایون: تا الان با دو نفر بیشتر کار نکرده‌ایم؛ سهیل حسینی هفت کار را نوشته و محمدرضا نظری دو کار. بیشتر قطعات بعدی هم کار سهیل است. هیچ تعصبی روی ترانه‌سراها ندارم؛ حتی همین دوستانم که برایم ترانه می‌نویسند، کارهای ترانه‌سراهای دیگر را به من نشان می‌دهند تا اگر دوست داشتم کار کنم.
چطور به این لحن رسیدید؟
همایون: تابه‌حال به نقالی شاهنامه گوش داده‌اید؟ فکر نمی‌کنید لحن من خیلی شبیه آنهاست؟
چرا؛ دقیقا.
همایون: معمولا اساتید ادبیات با این لحن صحبت می‌کنند.
عامدانه این کار را انجام دادید؟
امامی: بله، فکرشده بود. روزی که حامد به تهران آمد چنین ایده‌ای نداشت. این اتفاق از زمانی شکل گرفت که آقای رجب‌پور به حامد گفت: برو نوآوری کن و حامد خودش به این لحن رسید. البته حامد چند لحن مختلف را امتحان کرد، ولی هم خودش از این لحن خوشش آمد و هم ما پسندیدیم.
همایون: ریشه این نقالی هم به شاهنامه‌خوانی برمی‌گردد و هم لحن اصیل پارسی است. فکر می‌کنم مردم ایران از ناله و صدای زنانه خسته شده‌اند و احساس می‌کنم باید به کار، روح و انرژی داده شود.
این حس مثبت‌اندیشی در متن کارهای‌تان هم وجود دارد.
همایون: اصلا هدف‌مان همین است.
امامی: معمولا به خاطر طرح ترافیک با آژانس تردد می‌کنم و هر وقت در ماشین می‌نشینم، یکی از آهنگ‌های حامد را می‌شنوم. وقتی از راننده می‌پرسم این خواننده کیست، خوش‌بختانه همه او را به اسم می‌شناسند. قبلا این‌طور نبود؛ یک آهنگی هیت می‌شد، اما باید دنبال خواننده‌اش می‌گشتی تا ببینی چه کسی آن را خوانده. الان حتی خیلی‌ها حامد را به چهره می‌شناسند. از این طرف و آن طرف می‌شنوم که همه از سبک خواندن حامد راضی هستند؛ چون شاد می‌خواند. خیلی خوشحالم که حامد حال جامعه را خوب کرده و فقط مثبت می‌خواند. خوشحالم که بنیان‌گذار این قضیه کسی بوده که از اول باور قلبی‌ام بود.
برنامه‌تان برای آینده چیست؟
همایون: تلاش و بقیه را به خدا می‌سپارم. این دل‌نگرانی برای هر هنرمندی وجود دارد که وقتی به یک نقطه می‌رسد، از آن نقطه سقوط کند؛ ولی من با تمام وجودم تلاش و سعی می‌کنم در اجراهای زنده خیلی خوب باشم.
بهترین کنسرت‌های پاپی که در تمام زندگی‌ام دیده‌ام کارهای آقای رجب‌پور هستند.
همایون: افتخارم واقعا کارکردن با ترانه شرقی است و دوست دارم این همه‌جا نوشته شود. ما در ایران خواننده خوب زیاد داریم و بین اطرافیانم ٢٠ خواننده بسیار خوب می‌شناسم، اما هیچ‌کس نمی‌شناسدشان. به نظر من وجود مدیریت برای هنرمند، یک امر لازم است.
امامی: آقای رجب‌پور این تخصص را دارد که یک خواننده را مطرح کند و در همان سطح نگه دارد. خیلی از خواننده‌های خوب را می‌شناسم که به خاطر برنامه‌های بی‌رویه تهیه‌کننده زمین خورده‌اند. متأسفانه در جامعه ما هنر بی‌رحم است. اگر از جایی که هستی سقوط کنی، دیگر بالا نمی‌روی و هرچه بیشتر بالا رفته باشی بدتر زمین می‌خوری.
آلبوم‌تان تا عید منتشر می‌شود؟
امامی: قبل از کنسرت ١٩ اسفند، آلبوم قطعا آماده می‌شود.
آلبوم چند ترک دارد؟
امامی: حامد غیر از «هیهات» هشت تِرک دارد و چهار سینگل دیگر از او تولید می‌شود که جمعا دوازده قطعه می‌شود. هشت تِرک هم در قالب یک آلبوم بیرون می‌آید؛ یعنی ٢٠ ترک در یک آلبوم منتشر می‌شود. از ١۵ روز دیگر هفته‌ای یک ترک از حامد پخش می‌شود؛ چون برای اجرای جشنواره باید حداقل ١٢ یا ١٣ تا از آهنگ‌هایش شنیده شده باشد. چون آقای رجب‌پور از کم‌فروشی بدشان می‌آید برای اجرای زنده حامد حداقل ٢٠ قطعه اجرا خواهد کرد.

منبع شرق