«چه کسی بود صدا زد بنجی؟» دومین رمان و اثر بلند محمدرضا گودرزی با حضور نویسنده، پروین پناهی نویسنده و منتقد ادبی و جمعی از نویسندگان جوان و هنرجویان برگزار شد .
به گزارش تیترهنر، در این جلسه پروین پناهی به عنوان کارشناس ادبی و منتقد، این رمان را دومین اثر بلند نویسنده دانست که همچون مجموعه داستان های کوتاه موفق محمدرضا گودرزی، با بیان طنز گونه و تعلیق کافی توانسته مخاطب را جذب کرده و تا انتهای داستن به دنبال خود بکشاند.
این منتقد در توضیح خلاصه ای از رمان “چه کسی بود صدا زد بنجی؟” گفت: اقا محمد شخصیت اصلی و یا “بنجی” فردی است که لیسانس شیمی دارد اما ادبیات درس می دهد. همسرش ان را بنجی صدا می زند. شخصیتی که در رمان مشهور “خشم و هیاهو” فردی عقب مانده ذهنی است. شخصیت داستان به دنبال یک پیامک تبلیغاتی و از طریق فضای مجازی قصد می کند که ماورایی شود . به همین دلیل وارد سایت شده و با پرداخت مبلغی به حساب شخصی به اسم شیخ شهاب مراحل سیر و سلوک را اغاز می کند. محمد، بعد از واریز پول پیشمان می شود و در این مورد با دوستش که تحصیلات و شغل مشخصی ندارد اما با مطالعه ازاد اطلاعات فلسفی خو.بی کسب کرده مشورت می کند.در نهایت با دردسر فراوان این راه را اغاز می کند و با مسائلی روبرو می شود.
پناهی افزود: در این کتاب نویسنده سعی دارد خواننده را با مسائل دنیای امروز روبرو کند. ژانر داستان واقع گرای اجتماعی است و بعد به شگفت تبدیل می شود.
بنابه گفته این منتقد ، نویسنده سعی دارد با انتخاب شیوه روایت طنزگونه و کنایه آمیز به بسیاری از مسائل و معضلات انسان مدرن در جامعه امروز از جمله شهرنشینی ، ترافیک ، گربه های خیابانی مراودات سرمایه داری ، بیکاری و … بپردازد. در این دنیا ،هیچ چیز سر جای خودش نیست و به قول معروف هیچ کاری دست کارشناس خودش سپرده نمی شود. شخصیتی که شیمی خوانده و ادبیات درس می دهد،اوقات فراغت افراد تحصیلکرده با کشیدن قلیان می گذرد . فضای مجازی و تبلیغات در صدد سوء استفاده از افراد و کسب درامد است . همچنین روابط انسانی در سطحی ترین شکل خود و ظاهری و تصنعی هستند. حتی روابط زن و شوهر، داماد و مادرزن و دوستان و تمام افرادی که در این داستان هستند بنا به منفعت با هم در تعاملند.
از نظر این نویسنده، داستان بر پایه نوعی بی اعتمادی و منفعت طلبی شکل گرفته که در روابط بین انسان های مدرن جامعه امروز حاکم است. ضمن اینکه نیروی شر در این داستان از تمام نیروها قوی تر است. نوینسده دراین داستان سعی دارد همه چیز رابه واسطه طنز به سخره بگیرد. چرا که در جامعه مدرنیزه همه چیز را با پول می شود حل کرد و این طنز اجتماعی درواقع به نوعی دغدغه های انسان مدرن را به تصویر کشیده است.
پناهی در مورد مکان و زمان داستان نیز گفت: مکان داستان حوالی خیابان ابوسعید، وحدت اسلامی و بازار اتفاق می افتد . تصویری که نویسنده از این اماکن به جزئیات و کاملا ملموس بیان کرده داستان را باور پذیرتر می کند . و به نوعی به نظر میرسد که با تجربه زیستی نویسنده همخوانی دارد . همچنین زمان داستان از اوایل تابستان تا اواخر شهریوراست که با توجه به نشانه هایی که در داستان امده توصیف فضا و عرق ریختن فضا و زمان به خوبی نشان داده شده است.
این کارشناس ادامه داد: روای داستان اول شخص است و تا پایان تخطی ندارد. زاویه دید حساب شده انتخاب شده و شخصیت پردازی خوب از نقاط قوت داستان است. علاوه بر این داستان مدور است و از ابتدای داستان با تنهایی شخصیت شروع شده و در انتها با تنهایی او نیز پایان می یابد.
پناهی افزود: دنبال کردن مراحل ماورایی شدن از کشش و جذابیتی خوبی برخودار است و کنجکاوی مخاطب را بر می انگیزد. داستان بسیار خوش خوان است و اطناب ندارد. پرسش محور است و در پایان پرسش هایی را برای خواننده باقی می گذارد.
این منتقد همچنین گفت: محمدرضا گودرزی از نویسنده هایی است که دردیالوگ نویسی مهارت دارد و گفتگوی بین شخصیت ها همیشه واقعی و باورپذیر هستند .
در ادامه محمدرضا گودرزی نویسنده مجموعه داستان هایی چون “هیچ کودکی نمیگرید”، “پشت حصیر”، “در چشم تاریکی”، “شهامت درد”، “آنجا زیر باران”، “رویاهای بیداری”، “اگه تو بمیری”، ” چرا میزنی” ، داستان بلند ” نعش کش” و … به ارائه توضیحاتی در خصوص رمان” چه کسی بود صدا زد بنجی ” پرداخت. گودرزی با بیان اینکه به رغم تمایل به مینیمال نویسی پس از نوشتن بخش هایی از داستان به نظرم رسید این سوژه پتانسیل پرداخت بیشتری دارد گفت: تصمیم گرفتم این داستان را به رمان تبدیل کنم.
گودرزی افزود: مسئله و در واقع محور معنایی داستان مسائل اجتماعی است که جامعه با ان درگیر است. احضار روح، جن گیری و موضوعات مربوط به ماورای طبیعت در برخی جوامع مورد توجه قرار گرفته است. وی در خصوص ژانر داستان نیز گفت: از نظر شیوه روایت داستان واقع گرا محسوب نمی شود چرا در یک مرحله چرخشی پیدا کرده و وارد ژانر شگفت می شود.در بعضی داستان ها فضا از ابتدا نامتعارف است و با واقعیت تجربه زیستی همخوانی ندارد بعضی داستان ها تا حدی واقع گرا جلو می روند اما بعد وارد شگفتی می شوند.این نویسنده افزود: در نوشتن این داستان عامدانه ژانر را تغییر نداده ام بلکه
مسئله داستان ایجاب می کرد که وارد فضای شگفت شود. ضمن اینکه با لحن طنز آلود قصد داشتم این نوع گرایشات را دست بیندازم .
گودرزی در پاسخ به اینکه ایا عامدانه در انتخاب مکان داستان هایش به سراغ بافت قدیم تهران می رود نیز گفت: بافت قدیم و جدید برای من فرق ندارد. در داستان نویسی مبحثی هست با عنوان “نقش تجربه زیستی در شکل گیری متن” که من با توجه به محل زندگی شخصی و شناختی که از این محله ها و فضا دارم در نوشتن داستان ها از این تجربه زیستی استفاده می کنم. در این داستان وقایع نامتعارف و غیر واقع گرا زیاد است و از این شگرد استفاده کردم که در کنار دروغ ها از اماکن واقعی نام ببرم تا داستان برای خواننده باورپذیر تر شود. وقتی نامی از امکانی برده می شود که وجود خارجی دارند و واقعی اند بر باورپذیری داستان بسیارتاثیر دارد.
وی همچنین افزود: من به داستان های پرسشی علاقه دارم و قصدم این است که پرسش مطرح کنم تا پاسخی بدهم. داستان های کوتاه من هم همین گونه است. در جهان سرمایه داری، هنرعرفان و معنویت و همه چیز به پول تبدیل می شود. نویسنده قصدش دست انداختن این شرایط بوده نه گره گشایی از مثلا نحوه ماورایی شدن. هدف این بود که خواننده خودش به این نتیجه برسد که چه چیز درست است و چه چیزی غلط!
گودرزی ادامه داد: برعکس داستان کوتاه ، پایان این داستان کاملا بسته و رمان گونه است. یک وضعیت ثابت اولیه داشتیم. ماجراهایی پیش امد و در نهایتا شرایط به همان وضعیت ثابت اولیه برگشت. این شخصیت نمونه ای ساده و معمولی از یک جامعه است که از عقل ابزاری برای رسیدن به هدفش بهره می گیرد. این نویسنده ادامه داد: در این داستان سعی شده بحران های تفکری و فرهنگی جامعه به شکل آیرونی و داستانی بیان شود.
نویسنده: مریم احمدی