مرگ دردناک کیارستمی بیشک پایان او نبود. ازین پس کیارستمی نه از طریق آثاری که خود میسازد بلکه از طریق آثاری که دیگران درباره خودش و هنرش بهوجود میآورند به حیاتش در کتابفروشیها، سالنهای سینما و آتلیهها ادامه میدهد. این سرنوشت هر هنرمند بزرگی است که قدرش در زمان خودش دانسته شده: او به سرنوشت همگانی یا همان «مرگ و فراموشی» دچار نخواهد شد. نشانهاش همین دو کتابی که پس از درگذشتش یکی به چاپ دوم رسیده و یکی برای اولینبار منتشر شده است. کتابهایی که در عنوان اصلی هر دو، بر با «عباس کیارستمی»بودن تأکید شده است.
پستمدرن عامی
چنانکه صافاریان در موخرهٔ کتابش توضیح میدهد قرار بوده است که عنوان فرعی کتاب او که دربارهٔ کیارستمی و سینمایش است، پستمدرن عامی باشد. پستمدرن زیرا سینمای کیارستمی همواره دلمشغول «مدیوم» سینما بوده است و در هر اثرش بهگونهای کوشیده دروغپردازی و شیوهٔ روایت بهدور از واقعیت سینما را به رخ بیننده بکشد و عامی از آن رو که نشان دهد کیارستمی بهعنوان روشنفکری عامی به «عقل متعارف مردمان عادی کوچه و خیابان، به دریافت شهودی و تیزبینانه زندگی بدون پیچیدهکردن آن در قالب مفاهیم، بیشتر اعتماد میکند، تا تلاش عقلانی روشنفکرانه.» کتاب «سینمای عباس کیارستمی» صافاریان، سینمای کیارستمی را به سه دوره تقسیم میکند. دورههایی که بیشتر ناظر به تاریخ اجتماعی/ سیاسی ایران است تا سینمای کیارستمی: دورهٔ پیش از انقلاب، از انقلاب تا اوائل دههٔ هشتاد و دههٔ هشتاد تا امروز. شاید این تقسیمبندی واکنشی باشد به منتقدانی که همواره به کیارستمی اشکال وارد کرده بودند که او بهعنوان هنرمندی ایرانی واکنشی جدی به شرایط محیطی و اجتماعی کشوری که از آن برخاسته، نشان نداده است. صافاریان برخلاف آنها مدعی است که نه موفقیت سینمای کیارستمی را «محصول دسیسهٔ جهانی علیه ایران» میداند و نه با این نگاه موافق است که کیارستمی نسبت به شرایط سیاسی/ اجتماعی ایران بیتوجه است. «سینمای عباس کیارستمی» بیش از هر چیز برآن است که دربارهٔ اظهارنظرها دربارهٔ سینمای کیارستمی موضعی شفاف ابراز کند یا نشان دهد که چرا اوصافی همچون سادگی سینما، انسانی و گرمبودن آن یا شاعرانهخواندن آن سینما نشاندهندهٔ کل کارنامهٔ سینمایی کیارستمی نیست و هرکدام از این صفتها به بخشی از کارنامهٔ کاری کیارستمی اشاره دارد. صافاریان، چنانکه خود توضیح میدهد، برای بررسی کارنامهٔ سینمایی کیارستمی با توجه به متنها و مصاحبههای مفصلی که سالهای اخیر دربارهٔ کیارستمی منتشر شده، احتیاجی به مصاحبه یا گفتگو با کیارستمی نداشته است و بیشتر کتاب با توجه به آثار او تدوین شده است.
سینمای عباس کیارستمی/ روبرت صافاریان/ انتشارات روزنه
گوشسپردن به گفتوگوی شخصی
اگر کتاب صافاریان بیش از هر چیز به آثار سینمایی کیارستمی نظر دارد، سرکلاس با کیارستمی، شرح کارگاههای مختلف اوست و کیارستمی در آن بهمانند یک راوی اندیشههای سینماییاش را بیان میکند. گاهی دربارهٔ آنچه در سینما برایش مهم است صحبت میکند و گاهی از آنچه به نظر او کسی را فیلمساز میکند. گاهی راز شیوههای خلافعرفش را برملا میکند که او را موفق کرده از نابازیگران آنچه میخواهد را بیرون بکشد و گاهی از شیوههای گاه رندانهاش برای بازیکشیدن از بازیگران حرفهای حرف میزند. «سرکلاس با کیارستمی» بهمانند گوشسپردن به گفتوگوها و نجواهای درونی یک فیلمساز است. فیلمسازی که مشهور به آن است که فیلمهایی با بودجههایی کم میسازد و از کمترین امکانات برای ساختن فیلمهایش استفاده میکند. این رازها همواره چندان پیچیده و دشوار نیستند، برای مثال کیارستمی در جایی از کتاب اشاره میکند که فلان روش فیلمسازی را انتخاب کرده زیرا نمیتوانسته تهیهکنندهای ثروتمند برای فیلمش انتخاب کند. «سرکلاس با کیارستمی» شرح کارگاههای فیلمسازی کیارستمی در نقاط مختلف جهان است، از تهران گرفته تا لندن و مراکش و پتنزا، اسلو، نیویورک و سیراکوز. در تمامی کارگاهها کیارستمی جوانان را «هدایت کرده و دوربینبهدست به اینجا و آنجا» فرستاده و در نهایت کارهایشان را به نمایش درآورده و دربارهٔ آنها گفتوگو کرده است. گوشدادن به نجواهای درونی کیارستمی که در کارگاههایش با صدای بلند آنها را ادا کرده است نشان میدهد که فیلمساز دربارهٔ سینما چگونه میاندیشیده است، چه چیزی در سینما برای او مهم بوده است و چگونه تلاش میکرده از زندگی روزمره «داستانهایی واقعی» اما بهشدت دستکاریشده بیرون بکشد. کیارستمی در کارگاهها چیزی را از شاگردانش مخفی نکرده است. او در مقام فیلمساز علاقمند است که امور را مخفی کند و آنها را دستکاریشده، چنانکه خود میخواهد، یا با استفاده از اطلاعات پسزمینهای نشان دهد. اما در کارگاهها روی دیگری از کیارستمی نمایان میشود. کیارستمی معلم. معلمی که محیط کلاس را بهگونهای میچیند که شاید خودش بیش از شاگردان از ایدههای آنها استفاده کند. معلمی که شاگردانش را در راه با خود همراه میکند. استعارهٔ راه که استعارهٔ مورد علاقهٔ کیارستمی است شاید بهترین توصیف برای کاری است که در کارگاهها انجام میشود و کرونین با سالها همراهی او آن را در شکل کتاب جمعآوری کرده است.«سرکلاس با کیارستمی» شبیه کتابهای آموزش فیلمسازی نیست، گاهی تکجملهای از کیارستمی نقل شده و گاه چند صفحه به گفتوگوی او با افراد حاضر در کارگاهش اختصاص یافته است. در بخشهایی از کتاب جملاتی چنین که یادآور کتابهای مقدسی چون دائو دجینگ است آمده «اگر کسی فیلم مرا نمیدید آیا باز فیلم میساختم؟ اگر تنها انسان روی کره زمین بودید آیا از خواب برمیخاستید؟». جملههایی که گویی کیارستمی در خفا آن را در دفتر یادداشتهایش نوشته است و گاه شرح ترفندی در کتاب ثبت شده که کیارستمی از آن سود جسته که صحنهای کوتاه از فیلمش را بسازد و گاه شرح جرقهای است که سبب شده فیلمی چون «خانه دوست کجاست؟» ساخته شود: برای شام دوستی به دیدنم آمده بود و سیگار میخواست. پسرم رفت تا برایش سیگار بخرد…. متوجه شدیم او برای خرید سیگار پنج کیلومتر پیادهروی کرده. این حس مسئولیت و پشتکار همانی است که مایل بودم در خانه دوست کجاست؟ به نمایش بگذارم. این کتاب، هم نوشتهشدنش و هم ترجمهاش با نظر و نظارت کیارستمی بوده است، اما چندان نماند که نتیجهٔ کار را ببیند. او کمی پیش از دیدن نتیجه درگذشت اما در کتابهایی چنین ادامه خواهد داشت.
سرکلاس با کیارستمی/ پالکرونین/ ترجمه سهراب مهدوی/ نشر نظر