هوشنگ کامکار گفت: آقای رهبری موزیسین خوبی هستند و احترامشان واجب است، اما اینکه گفته شد من به خاطر بچهها جنگیدهام و… تماماً دروغ است. تا آنجایی که من اطلاع دارم ایشان تا آخرین یوروی دستمزدشان را هم گرفتند.
به گزارش هفت هنر ششمین جلسه از سلسله مباحث گفتمان «ضرب اصول» عصر روز گذشته با موضوع بررسی ارکسترهای تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور جمعی از اهالی موسیقی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
رهبری تا آخرین یوروی دستمزدش را هم گرفت
هوشنگ کامکار در این نشست با اشاره به مسائل اخیر پیشآمده ارکستر سمفونیک تهران گفت: «آقای رهبری موزیسین خوبی هستند و احترامشان واجب است، اما اینکه گفته شد من به خاطر بچهها جنگیدهام و… تماماً دروغ است. تا آنجایی که من اطلاع دارم ایشان تا آخرین یوروی دستمزدشان را هم گرفتند.»
وی افزود: «در زمانی که ارسلان در ارکستر حضور داشت، ایشان را مدام نصیحت کردند و گفتند این نوع برخورد و خودخواهی درست نیست. یک رهبر فقط باید وظیفه خود را انجام دهد. اولین کنسرت ارکستر سمفونیک با علی رهبری، اجرایی درخشان بود، اما بسیاری از بچههایی که در آن کنسرت بودند که اتفاقاً خود جناب رهبری هم از آنان تعریف میکردند، از مجموعه ارکسترها خارج شدند. ارسلان کامکار، آیدین احمدینژاد، ناژفر، ظهیرالدینی، کیارس و … ازجمله این نوازندگان بودند. یا ما توانایی تشخیص فنی افراد را نداریم یا دروغ میگوییم. اینکه ما بخواهیم همهچیز از نظافت سالنها گرفته تا دیگر موارد اینچنینی در اختیار ما باشد، کار درستی نیست و نکته دیگر اینکه چرا ایشان همیشه اصرار داشتند خود رهبر ارکستر باشند؟ چرا ما نمیگذاریم رهبران جوان و بااستعدادی که اتفاقاً تعدادشان کم هم نیست، وارد ارکستر شوند.»
با دروغ نمیتوان رهبر ارکستر شد
این آهنگساز ادامه داد: «مشکل ارکستر طی این یکی، دو سال اخیر این بوده که وضعیت پایدار و ثابتی نداشته است. وقتی یک بودجه معین برای یک سازمان تعریف میشود، بر اساس آن دستمزدهای مشخص به افراد مشخص باید تعلق بگیرد، اما در مجموعه ارکستر هر ماه یک عده میآمدند و یک عده هم میرفتند. این آمدورفتهای بسیار مسائل بیمهای و مالی نوازندگان را دچار مشکل کرد. به هر جهت باید گفت که با دروغ نمیشود رهبر ارکستر شد. من در قبل از حضور ایشان در ایران به آقای مرادخانی گفتم اگر میخواهید یک کارنامه خوب از ارکستر سمفونیک در دوران مدیریتتان بهجا بگذارید، از علی رهبری برای همکاری دعوت کنید، اما متأسفانه هرچه که از حضور ایشان در ایران گذشت، رفتارها تغییر کرد. همانطور هم که اشاره کردم ارسلان هم در این زمینه با آقای رهبری صحبتهای بسیاری کرد.»
ایده بازگشایی ارکستر سمفونیک یک اقدام تبلیغاتی و مناسبتی بود
مانی جعفرزاده نیز در این نشست گفت: «در تاریخ ارکستر سمفونیک تهران این اتفاق که رئیسجمهور بهطور واضح از بازگشایی ارکسترها صحبت بکند، استثنایی است. بهزعم من مشکل آقای رهبری و دیگر دوستان که درباره ارکستر سمفونیک اظهارنظر میکنند، این است که فکر میکنند بازگشایی ارکستر، اساساً یک مقوله فرهنگی بود، اما در حقیقت اتفاق دیگری افتاد. برنامه بررسی جامع اقدام مشترک یا همان برجام نشان داد که نظام سیاسی ایران به این نتیجه رسیده که باید با جهان تعامل کند. تجربه و سبقه سایر کشورها هم نشان داده برای برونرفت از بنبستهای سیاسی باید به مسائل فرهنگی رجوع کرد.»
وی افزود: «ایده دولت هم این بود که اگر قرار است مذاکرات به نتیجه برسد و باب مفاهمه با سایر کشورها باز شود، ما نیازمند ارکستری هستیم که به دیگر کشورها سفر کند و در راه برونرفت بنبستهای سیاسی بتواند اثربخش باشد. درواقع ایده بازگشایی ارکستر سمفونیک یک اقدام تبلیغاتی و مناسبتی بود، اما بعد از مذاکرات ظاهراً تصمیم گرفته شد که تفاهمها در همین حد باقی بماند مرز تعاملات بیشتر نشود. بر همین اساس دیگر نیازی به سفر ارکستر سمفونیک به کشورهایی مثل آمریکا نبود.»
ارشاد به خاطر نظارت در بسیاری از جریانات ورود میکند
این منتقد موسیقی ادامه داد: «در سازوکار نظام فرهنگی و سیاسی ایران امکان ندارد یک نهاد فرهنگی بهعنوان سیستم پشتیبان در نظر گرفته شود، ورود وزارت ارشاد به مقولات فرهنگی بهقصد پشتیبانی نیست. ارشاد تنها به خاطر نظارت است که در بسیاری از جریانات ورود میکند. بر همین اساس هم شورایی تشکیل شد برای نظارت. اینجا بود که آقای سریر، نوربخش، گنجهای و سایر اسامی که در سایر شوراها بهکرات شنیدهایم به مسئله ارکسترها ورود کرد.»
این آهنگساز در ادامه ضمن اشاره به حضور افرادی ثابت در شوراهای موسیقی کشور گفت: «آقای رهبری خودشان فکر میکنند که این شورا به دلیل مسائل هنری است که شکل گرفته، اما اینها قرار بود فقط نظارت کنند. این افراد مورد وثوق سیستم هستند، به همین خاطر هم مدام اسم آنها را در شوراهای مختلف میشنویم. وقتیکه این 5 نفر در همهجا هستند و میدانند که حضورشان قطعی است و از بودن خود خاطرجمع هستند، همین مورد تبدیل به رانت میشود، یعنی منی که در همه شوراها حضور دارم، توانایی انجام هر کاری را دارم و هر کاری دلم میخواهم انجام میدهم»
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «از همان زمان که جشنواره موسیقی فجر به آلبوم آقای روحانی جایزه داد، میشد بهراحتی حدس زد که ایشان جایگزین آقای رهبری در ارکستر سمفونیک تهران خواهند بود»
دعوای بین پیشکسوتان دامن جوانهای موسیقی را میگیرد
باربد بیات یکی از نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران در این نشست گفت: «طی چند ماه گذشته آقای رهبری پشت بچههای ارکستر بودند و در همه جلسات از آنها دفاع کردند، اما در پاسخ به آقای کامکار باید بگویم که اول باید در خصوص رفتن نوازندگان تحقیق کرد و بعد در مورد آن نظر داد. آقای احمدینژاد که اسمشان عنوان شد به دلایل شخصی ارکستر را ترک کردند یا آقای کیارس یک سال تمام مایستر ارکستر بودند. پس بهتر است که اول تحقیق کنیم و با علم سخن بگوییم. ضمناً مباحثی در خصوص رقم دستمزد آقای رهبری مطرح شده که به اعتقاد من حقوق ماهانه هزار و 500 یورو برای یک رهبر ارکستر بینالمللی رقم اصلا زیادی نیست»
بهجای «فریاد»، «گفتمان» را انتخاب کردیم
رضا مهدوی مجری و کارشناس این برنامه ضمن اشاره به چالشهای نقد در فضای موسیقی ایران، گفت: «ما در سلسله جلسات گفتمان ضرب اصول، سعی میکنیم زمینهو بسترهای لازم نقد و بررسی جدی را فراهم کنیم، اما ازآنجاکه آنچه بهجایی نمیرسد، فریاد است، ما بهجای فریاد «گفتمان» را انتخاب کردیم. امیدواریم طی این جلسات نقدهایی با عدل و انصاف مطرح بشود که درنهایت بتواند به پیشبرد هنر موسیقی ایران کمک کند. اما متأسفانه ما هنوز این قابلیت را پیدا نکردهایم که مثل انسانهای بالغ روبروی هم بنشینیم و مباحث را رودررو مطرح کنیمو از بودن در این جلسات به نحوههای مختلف طفره میرویم.»
خبرنگاران خریدنی نیستند
وی در ادامه ضمن اشاره به موضوع قبلی گفتمان ضرب اصول که در ارتباط با سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر بود، گفت: «متأسفانه سوءبرداشتی در خصوص مبحثی که در ارتباط با عملکرد خبرنگاران در جشنواره که در جلسه پیش مطرح شد، به وجود آمده که من مایلم توضیحاتی را در این ارتباط ارائه دهم. خبرنگاران خریدنی نیستند، اگر مدیر جشنواره هم حرفی دراینارتباط زده، باید مستند صحبت کند و حرف خود را بر اساس این ثابت کند. خوشبختانه علیرغم همه رقمهای درشتی که در جشنواره موسیقی فجر رد و بدل شد، خبرنگاران پاک ماندند. من از جامعه موسیقی خواهش میکنم تا در صورت عدم اطمینان قطعی و وجود مدرکی مستند دراینباره اظهارنظر نکنند»
این کارشناس موسیقی در ادامه با اشاره به عدم حضور محمد سریر در این جلسه گفت: «آقای سریر متأسفانه نتوانستند در این جلسه حضور داشته باشند و ظاهراً تصمیم هم گرفتهاند که دیگر در هیچ شورایی شرکت نکنند. آقای مرادخانی هم ظاهرا در سفربودند و نتوانستند حضور پیدا کنند. ضمن این که از آقای پیروزپی هم برای حضور در این جلسه دعوت شده بود که ایشان هم مانند بسیاری از مسولان نیز دعوت ما را برای پاسخگویی اجابت نکردند.»
خانه موسیقی ما خود امروز عامل تفرقه شده است
وی ادامه داد: «ما اگر یک نهاد صنفی داشتیم که صرفاً کارش سیاستبازی نبود، میتوانستیم قدمهای بسیار مؤثری در حوزه موسیقی برداریم، اما متأسفانه خانه موسیقی ما خود امروز عامل تفرقه شده است و تا زمانی که آنجا اصلاح نشود، وضعیت به همین شکل خواهد بود. متناسفانه در وضعیت فعلی موسیقیدانها و اهالی موسیقی متوجه شدهاند که طی دو سه سال اخیر نه اعتدالی حاکم بوده و همان اندک امید هم رفتهرفته کمرنگ میشود. امروز ما ناراحتیم که چرا یک نامه محرمانه لو رفته است، اما من باید بگویم که هنر چیز محرمانهای ندارد. بیتفاوتی جامعه موسیقی هم نسبت به اتفاقات از بیاعتمادی که در جامعه هنر شکل گرفته، نشأت میگیرد. هنرمندان وقتی در جایی خودشان به مشکل برمیخورند، شتابان به دنبال خبرنگاران و رسانهها برای بیان اعتراض و طرح مسئله میگردند، اما وقتی این اتفاق در قبال دیگر همکارانشان میافتد، سکوت میکنند. تا مدیران بالادستی ما نفهمند که حرف واحد نیست بلکه حرف یک صنف و جامعه است، وضعیت به همین شکل خواهد بود.»